انشا در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی را میتوان به دو صورت شرح وقایع روزمره موشهای آزمایشگاهی از زبان موش و تعریف یک خاطره با زبانی طنزآلود نوشت.
انشا در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی را باید به شکل انشا به روش جانشینسازی نوشته و از دریچه نگاه موش به آن نگریست. اگر چه میتوان این انشا را به صورت جدی، توصیفی و یا حتی تحلیلی نوشت؛ اما به هر صورت در هر ساختاری از آن، کمی لحن طنزآمیز وارد میشود. درست مانند چیزی که در انشا در مورد ایستادن توی صف مشاهده کردیم.
شاید باورتان نشود، اما من از بدو تولد در این آزمایشگاه بوده و هرگز اینجا را ترک نکردهام. شبهای زیادی به خیالبافی در مورد دنیای بیرون میپردازم و تصویرهای مختلف از آن برای خود ترسیم میکنم. اینجا همه چیز خوب پیش میرود و به ما رسیدگی میشود. من به ویروسهای قدیمی عادت کردهام، اما بدی روزگار زمانی است که محققان تصمیم به اجرای آزمایشهای تازه میگیرند! نزدیک شدن سرنگ پزشکی در این زمان، برایم مانند شیرجه زدن در یک گودال بیانتهاست.
در هر بار که چنین تزریقاتی صورت میگیرد و بدن من یا سایر هم قطاریهایم را در یک سیر آزمایشگاهی قرار میدهند، آینده ما نامعلوم است. مشخص نیست که پس از این آزمایش، همچنان زنده خواهیم ماند یا باید برای سفر آخرت آماده شویم؟ برخی از ما در طول این آزمایشها جان سالم به در برده و باید شاهد از دست دادن برخی دیگر باشیم. این درست همان چیزی است که زندگی در آزمایشگاه با نورهای سفید و آبیاش را سختتر میسازد.
ما اینجا از امکانات خوبی برخوردار هستیم. جای زندگی و خواب تمیز و راحتی داریم و به وقت مناسب به ما غذا داده میشود. هرگز نیازی نیست که برای پیدا کردن غذای خود، در میان زبالهها به دنبال تکه غذای ماندهای باشیم. همچنین آب تمیزی همیشه در اختیارمان قرار دارد. اما هرگز نمیتوانیم از یاد ببریم که تمام این امکانات در ازای قرار گرفتن در تندباد حادثه و قربانی شدن برای پیشرفت علم است.
من و سایر موشهای آزمایشگاهی هیچ وقت کثیف نیستیم و تمیزی پوشش موهای تن ما، همیشه تامین میشود. اینجا یک تیم نگهداری و مراقبت وجود دارد و از سلامت ما به صورت روزانه اطمینان حاصل میگردد. اما باور کنید گاهی دلم میخواهد در گل و لای جوی آب دویده و تمام تنم از آلودگیها انباشته شود اما آزاد باشم. آرزوی یک جست و خیز حسابی در کانالهای فاضلاب به دلم مانده و دوست دارم به خاطر پیدا کردن یک تکه نان از این سوراخ به آن سوراخ بدوم.
در نهایت باید بگویم که زندگی ما در یک چرخه کسالتآور و بیهیجان خلاصه شده و نمیتوانیم چیزی جز این انتظار داشته باشیم. فکر زندگی دیگری برای ما وجود ندارد و هیچ کدام نیز جسارت فرار از آزمایشگاه را نداریم. با این همه من فکر میکنم که این جانفشانی بر راه علم و پیشرفت دنیای پزشکی، ارزش آن را داشته باشد.
روزی من و دیگر موشهای آزمایشگاهی از شرایط فعلی آزمایشگاه به ستوه آمده بودیم. غذاهای تکراری و تزریقهای پی در پی، نگهداری در شرایط ایزوله شده و غیره غیره؛ فوق العاده کسالتآور بود. تصمیم گرفتیم تا دست به آشوب زده و محققان را حسابی ادب کنیم. من و دوستان دیگرم به خوبی باز کردن در قفس را بلد بودیم و اگر پیشتر دست به این کار نمیزدیم، از سر بیانگیزگی بود. اما حالا انگیزه آن به وجود آمده و باید یک خرابکاری حسابی در آزمایشگاه انجام میدادیم.
پس از این که محققان آزمایشگاه را ترک کردند، دست به کار شدیم. هر یک از ما درب قفس نگهداری خود را که خاطرات تلخ و شیرین در آن داشتیم، باز کرده و بیرون آمدیم. من که از لولههای آزمایش متنفر بودم، به سرعت سراغ آنها رفته و تمامی لولهها را به زمین ریختم. در برخی از لولهها محلولهای رنگی قرار داشت و تمام آنها کف زمین سفید رنگ آزمایشگاه پخش شد. موشهای دیگر به سراغ سایر تجهیزات آزمایشگاهی رفته و آنها را به هم میریختند.
کیتهای آزمایشگاهی را که خیلی سفت بودند جویدیم. دندانهایمان پس از مدتها، یک تمرین حسابی کردند! یکی از موشهای آزمایشگاهی مادهای لیز پیدا کرد و آن را روی میز بلند و طویل آزمایشگاه ریخت. غوغایی به پا شد. تک به تک روی این ماده لیز که هیچ وقت نفهمیدم چه بود، رفتیم و سرسره بازی کردیم. بعضی از موشها لیز میخوردند و پایین میافتادند. برخی دیگر نیز کنترل بیشتری داشتند و به شکلی سورتمه سواری میکردند!
یکی از موشها به سراغ کشوهای آزمایشگاه رفته و هر آن چه در کشوها بود را بیرون ریخت. بقیه هم به کمک او رفتند. یک لحظه به صحنه آزمایشگاه نگاه کردم، از هر جایی موشی آویزان بود و در حال خرابکاری… محشری به پا شده بود و به نظر میرسید که اوضاع از کنترل خارج شده است. من فریاد میزدم و از موشها میخواستم که به خرابکاریهای خود پایان دهند، اما گوش هیچ یک از آنها بدهکار نبود.
تا صبح اوضاع به همین شکل ادامه یافت. سرانجام هر یک از موشها خسته و بی حال در گوشه ای افتاده و بیرمق به خواب رفت. من نیز مانند بقیه روی یک دستگاه آزمایش خون دراز کشیدم. ساعتی بعد، یکی از مسئولان آزمایشگاه را دیدم که آرام داخل شد و با مشاهده آن همه موش در جای جای آزمایشگاه، جیغی کشید و بیهوش روی زمین افتاد. این آزمایشگاه، دیگر به این راحتی آزمایشگاه نمیشد و همه ما را به عنوان موشهای سرکش، از آن جا اخراج کردند.
انشا درمورد درد و دل موش ازمایشگاهی_موش ازمایشگاهی
انشا درباره ربات پیشخدمت و اتفاقاتی که ممکن است پیرامون آن رخ دهد، به صورت ذاتی جذاب و خواندنی بوده و میتوان آن را در مدلهای مختلف نگارش کرده و حتی به صورت یک داستان درآورد.
موضوع انشا، تم کلی نوشته را ارائه کرده و نویسنده با آزاد کردن تخیل و به کار بردن دانستههایش میتواند به اشکال مختلف آن را بنویسد. انشا درباره ربات پیشخدمت از این قاعده مستثنی نیست. برای نوشتن این انشا میتوانیم کمی به حال و هوای رستورانی مدرن وارد شویم. این موضوع انشا همچون انشا درباره آدم فضایی با تخیلات سر و کار دارد و به همان اندازه جذاب و خواندنی خواهد بود. در ادامه با ما همراه باشید تا به دو نمونه انشا درباره ربات پیشخدمت بپردازیم.
با توجه به وارد شدن به عصر جدید و دنیای مدرن، عجیب نیست که از این پس در رستورانهایمان شاهد پذیرایی و سرو غذا توسط رباتهای پیشخدمت باشیم. احتمالا انتظار داریم که این رباتها عاری از هر گونه اشتباهی باشند و بدون هیچ خستگی و مشکلی، کارهای رستوران را انجام دهند. باید دید دانشمندان و محققان در طراحی یک ربات پیشخدمت از چه فاکتورهایی کمک میگیرند.
آیا رباتهای پیشخدمت میتوانند کمی خم شده و به مشتریانی که تازه وارد رستوران میشوند، تعظیم کوچکی به نشانه احترام کنند؟ آیا حین دریافت سفارش مشتریها و میهمانان رستوران، لبخندی بر لب رباتهای پیشخدمت جای میگیرد و یا این که نباید انتظار چنین چیزی را داشته باشیم؟ رباتهای پیشخدمت دارای یک خاصیت بزرگ هستند و آن این است که از برخوردهای مختلف مشتریها چیزی احساس نکرده و میتوانند در مقابل تمام آنها، رفتار یکسانی داشته باشند.
رباتهای پیشخدمت میتوانند بدون خستگی تمام روز را کار کنند و نیازی به استراحت کردن نخواهند داشت. آنها از مشکلات زندگی شخصی خود تاثیر نمیگیرند و بدون آن که نیازی به حل مسائل داشته باشند، با تمام قوا کار خواهند کرد. اما به کار بردن رباتهای پیشخدمت در رستورانها، به شکلی نیز صمیمیت و احساس راحتی را از مشتریان خواهد گرفت. شما احتمالا نمیتوانید گپ و گفتی با پیشخدمت داشته و نظر او را درباره طعم غذاها بپرسید!
رباتهای پیشخدمت از قبل برنامهریزی شده اند و حتما غذاهای خاصی را به شما پیشنهاد خواهند کرد که از قبل در برنامه آنها قرار داده شده است. اما این نسل میتوانند تحولی در صنعت رستورانداری ایجاد کرده و ارائه سرویسها را به شکلی بهینه به انجام برسانند. به خصوص اگر رباتها را در بخش ارسال غذا به درب منازل نیز به کار گیریم. به این صورت ارسال سفارشات در کمترین زمان صورت پذیرفته و نظم و ترتیب خاصی به خود میگیرند.
اما در نهایت این غم انگیز است که در رستورانها به جای پیشخدمتهایی که همیشه لبخندی دوستانه بر لب دارند و گاهی اوقات نیز خسته به نظر میرسند، رباتهای بیاحساس را ببینیم. من هنوز دوست دارم تا پایان عمر خود در هر رستوران کوچک و بزرگی که میروم، پیشخدمتهای انسان را ببینم و حتی با خطاهای گاه و بیگاه آنها نیز روبرو شوم. هنوز دوست دارم پیشخدمتی از سر بیدقتی ظرف سوپ را طوری روی میز بگذارد که سوپ از گوشه ظرف، سرریز شود. این برایم بارها دوست داشتنیتر از رباتی است که بدون نقص، کارها را به انجام میرساند. نظر شما چیست؟
تصور روزی را بکنیم که رستورانها توسط ربات های پیشخدمت تسخیر شده اند و آنها برای انجام دادن کارهای رستوران با هم در رقابت هستند. رباتهای پیشخدمت رفته رفته جسارت بیشتری پیدا کرده و برای رسیدن به نقطه اوج در خدمات رستوران، سعی در حذف هم دارند. یکی از آنها در ظرف سوپ ربات دیگر، دو قاشق فلفل اضافه میکند. او میداند که به زودی صدای اعتراض یک مشتری برخواهد خاست. این رباتها احساس پیدا کرده و به نظر میرسد نخستین احساس در آنها حسادت و نابودی یکدیگر باشد! چه چیز دیگری میتوانستیم از رباتها انتظار داشته باشیم؟
رباتها در آمد و شد هستند و خیلی سریع به سرو غذا میپردازند. در این میان ممکن است رباتهای پیشخدمت از حقوق و دستمزد خود ناراضی بوده و به فکر اعتصاب بیفتند. تصورش را بکنید که تمام رستورانها توسط رباتها تسخیر شده و حالا آنها تصمیم به اعتصاب گرفتهاند. اعتصاب رباتها در جای خود دیدنی است. آنها در ردیفهای منظم ایستاده و یا حتی شروع به شعار دادن میکنند. حالت چشمهای رباتها در حالی که برای حقوق خود معترض هستند، فوقالعاده دیدنی خواهد بود.
سرانجام مدیران رستورانها تسلیم شده و حقوق رباتها دو برابر میشود. آنها خوشحال و باهیجان به سر کار خود بازمیگردند. حالا رباتها اشتیاق بیشتری برای کار کردن دارند و سرویسها را با سرعت بیشتری تحویل مشتریان میدهند. تعظیم رباتها مقابل مشتریان با غلظت بیشتری همراه شده و بعضی از آنها سعی دارند، لبخندی انسانی را تقلید کنند! به نظر میرسد که رضایت شغلی رباتهای پیشخدمت؛ استعدادهای آن را تحریک کرده و به سطح بهتری رسانده است!
اوضاع پیشرفتهتر شده و بعضی از رباتها به فکر سلفی گرفتن با مشتریانی که از غذا به اندازه کافی راضی هستند، میافتند. ژستهای رباتیک مقابل دوربینهای سلفی، واقعا خندهدار است و آنها سعی به تقلید رفتار انسانها دارند. بعضی دیگر از رباتهای جاه طلب، به فکر مدیریت افتادهاند و سعی در گرفتن جایگاه مدیریت رستوران را دارند. آنها جلسات مخفیانه گذاشته و برای حذف مدیر رستوران، توطئه میچینند…
رباتهای پیشخدمت جاه طلب، با حذف مدیریت رستوران به بالاترین مقام در اداره آن دست مییابند. آنها از کار کردن لذت برده و اگر نیرویی مانع نشود، رفته رفته برای مدیریت شهر و تمامی بخشهای آن خیز برمیدارند. این دنیای مدرن است و باید انتظار هر چیزی از سوی رباتها را داشته باشیم. شاید به زودی ما به استخدام ربات ها درآییم.
انشا درباره ربات پیشخدمت_ربات
منبع: