انشا در مورد صدای آبشار انشایی است که علاوه بر حس شنوایی با کمک دیگر حواس پنجگانه نیز نوشته میشود. انشا درباره صدای آبشار مانند انشا درباره صدای به هم خوردن برگها و یا انشا درباره صدای مادر از احساسات و عواطف سرشار است. دو انشا در مورد صدای آبشار نگارش فارسی پنجم دبستان را در ستاره بخوانید.
انشا در مورد صدای آبشار نگارش انشا با کمک حواس پنجگانه و بخصوص حس شنوایی است. در کتاب نگارش پنجم دبستان از دانشآموزان خواسته شده یکی از صداهای زیر را در ذهن مجسم کنند و درباره آن یک بند بنویسند: «صدای آبشار، صدای به هم خوردن برگها، صدای زنبور». در مطلب حاضر و در ادامه دو انشا درباره صدای آبشار خواهید خواند. دانشآموزان کلاس پنجم دبستان میتوانند از این انشاها ایده گرفته و خودشان انشاهای زیبایی بنویسند. برای دیگر مخاطبان ستاره خواندن این دو انشا خالی از لطف نخواهد بود.
هرمحیطی صداهای مخصوص به خود را دارد، برخی صداهای محیطی گوش را آزار میدهند و صدای برخی از محیطها گوشنواز هستند. طبیعت در بیشتر مواقع صداهای آرامشبخش دارد. کوهساران یکی از محیطهایی است که صداهای آن خاص و دوست داشتنی هستند. زیباترین صدایی که در کوهستان میتوانید بشنوید، ریزش یک آبشار از ارتفاع است.
در ذهن مجسم میکنم در جنگلی که در کنار کوهستانی قرار دارد، نشستهام و به صداهای اطرافم گوش سپردهام. صدای آرامشبخش آبشار از میان درختان جنگل به گوش میرسد. این کوهستان محل گذر رودخانهای است.
از روی سنگهای سخت و صخرههای تیز آب جاری میشود و با شدت به سنگهای پایین آن برخورد میکند. اگر در زیر آبشار دریاچهای تشکیل شده باشد، صدای شرشر ریختن آب با دریاچه زیر آن یکی میشود. گویی قلقل میجوشد. گاهی هم جریان آبشار با جریان رود زیرین آن یکی میشود و بلافاصله پس از ریزش به حرکت خود ادامه میدهد. این صدا نرم و آرام است.
اگر در زیر آبشار صخرههای سنگی قرار داشته باشد، صدای آبشار بلندتر و بمتر است. همچنین بسته به حجم آب و پر آب یا کم آب بودن رود یا جویباری که به محل آبشار میرسد، صدای آبشار بلند یا آرام است. ارتفاع ریزش آب هم بر بلندی یا آرامبودن صدای آبشار مؤثر است و هرچه ارتفاع آبشار بیشتر باشد، صدای آبشار بلندتر خواهد بود.
آبشار به هرگونهای که باشد، بزرگ یا کوچک، کمفشار یا پرفشار؛ در هرحال هر آبشار ترانهای میخواند که شنیدن آن را نباید از دست داد.
جویبار نغمه میخواند و آرام آرام پیش میرود. نوای تارهای بلورین آب همهجا پیچیده است. جویبار یا رود به قیام کوهسار که میرسد با فرودی جانانه و سجودی ستایشوار خدای مهربان را میستاید و گویی همراه با طبیعت سرود بندگی سرمیدهد. قيام كوهساران، ركوع آبشاران، قنوت درختان، سلام صخرگان، همه و همه نشان از سرود و ستايش قدرتی برتر دارند.
با جان و دل گوش که بسپاری، صداهایی را از دوردستهای طبیعت میشنوی که هر کدام از گوشهای از کوه و جنگل و دشت برخاستهاند. خوب که بنیوشی، اشعار آبشار را میشنوی که بلند بلند در گوش کوه سرود عاشقی و دلدادگی میخواند. صدای دلنشین و موزون قطره قطره آب را میشنوی که در میان هیاهوی دیگر قطرات، آهنگ و آواز خودشان را با شادی و شور سر میدهند و سرریز میشوند. چه راز و رمزی در این آواز اهورایی پنهان است؟ آیا آبشار مادر طبیعت نیست و در حال لالایی خواندن برای فرزندش تا او را آرام سازد؟
گویا کوهها و درختان با تمام وجود دارند صدای شرشر آبشار را در حافظه خود ثبت میکنند برای روزهایی که شاید از جنگل دور شوند و یا برعکس خشکسالی آبشار را از کوهستان و صدای آبشار را از درختان بگیرد.
صدای آبشار را ما آدمها نیز باید ضبط کنیم و هرروز گوش دهیم تا به آرامش برسیم؛ تا زمانی که آوازهایی که از گوشه گوشه سرزمینمان گوش را نوازش میدهد، دیگر نشنیدیم، یک موسیقی برای لذت بردن داشته باشیم.
در پایان امیدواریم از خواندن این انشاها لذت برده باشید. برایمان بنویسید کدامیک از این دو انشا را بیشتر دوست داشتید و اگر خودتان بخواهید انشا بنویسید به چه مواردی دقت خواهید کرد که ما به آنها نپرداخته بودیم؟
صدای آبشار
منبع: