/ دسته‌بندی نشده / معنی درس رستم و اشکبوس با معنی کلمات و آرایه های ادبی
آنچه در این مقاله می‌خوانید

معنی درس رستم و اشکبوس با معنی کلمات و آرایه های ادبی

۱۷.

خروشید كای مرد رزم آزمای
هماوردت آمد مشو باز جای

معنی: رستم فریاد زد كه ای مرد جنگجو، حریف تو آمد. از میدان جنگ نگریز.

معنی کلمات: خروشید: فریاد زد / رزم آزما: جنگجو/ هماورد: حریف، رقیب (آورد: جنگ) / «ت» در كلمه هماوردت: مضافٌ الیه / مشو: مرو / باز: سوی /

آرایه های ادبی: مشو باز جای: کنایه از اینکه نگریز.

۱۸.

كشانی بخندید و خیره بماند
عنان را گران كرد و او را بخواند

معنی: اشكبوس كشانی خندید و تعجّب کرد، افسار اسب را كشید، ایستاد و رستم را صدا زد.

معنی کلمات: کشانی: کوشانی، کوشان: سرزمینی در بخش شمال شرقی ایران / خیره: شگفت زده / بماند: شد / عنان: افسار، دهانه / گران: سنگین/ بخواند: صدا كرد /

آرایه های ادبی: عنان را گران كردن: كنایه از نگه داشتن اسب

۱۹.

بدو گفت خندان كه نام تو چیست
تن بی سرت را كه خواهد گریست؟

معنی: اشکبوس به رستم گفت كه تو چه نام داری؟ پس از کشته شدنت چه كسی برایت سوگواری خواهد کرد؟

معنی کلمات: را: برای /

آرایه های ادبی: مصراع دوم: کنایه از اینکه حتماً می‌میری / تن، سر: تناسب / که: جناس همسان (۱- حرف پیوند ۲- چه کسی).

۲۰.

تهمتن چنین داد پاسخ كه نام
چه پرسی؟ كزین پس نبینی تو كام

معنی: رستم پاسخ داد که چرا نام مرا می‌پرسی؟ در حالی که به زودی کشته می‌شوی و به آرزویت که کشتن من است نمی‌رسی. [پس نپرس چون دیگر اهمیتی ندارد]

معنی کلمات: تهمتن: لقب رستم / چه پرسی: پرسش انكاری / کزین: که از این / کام: مراد، آرزو، قصد، نیّت

آرایه های ادبی: کام: سقف دهان، مجاز از آرزو و مراد، قصد، نیت / نبینی تو کام: کنایه از بدبختی / نام، کام: جناس.

←← معنی درس رستم و اشکبوس →→

۲۱.

مرا مادرم نام مرگ تو كرد
زمانه مرا پتک ترگ تو كرد

معنی: مادرم نام مرا مرگ تو نهاده است و روزگار، مرا ابزاری برای مرگ تو ساخته است.

معنی کلمات: زمانه: روزگار / پتک: چکش بزرگ فولادین، آهن کوب / ترگ: کلاهخود

نکته دستور زبانی: « را » درعبارت (مرا مادرم نام مرگ تو کرد ) در مصراع اوّل از نوع فکّ اضافه است. یعنی مادرم نام مرا مرگ تو گذاشت.

آرایه های ادبی: مرگ، ترگ: جناس / مصراع اوّل واج آرایی صامت « م» دارد / قافیه: مرگ و ترگ، ردیف: تو کرد / بیت دارای طنز است. / زمانه … كرد: جانبخشی / زمانه مرا پتک ترگ تو كرد: تشبیه رسا.

۲۲.

كشانی بود گفت بی بارگی
به كشتن دهی سر به یكبارگی

معنی: اشکبوس به رستم گفت: بدون اسب به میدان جنگ آمده‌ای. خیلی زود خودت را به کشتن می‌دهی.

معنی کلمات: بارگی: اسب؛ «باره» نیز به همین معنی است / یک بارگی: یک دفعه /

آرایه های ادبی: سر: مجازاً از وجود / جناس: بارگی (اسب، دفعه)

۲۳.

تهمتن چنین داد پاسخ بدوی:
كه ای بیهده مرد پرخاشجوی 

معنی: رستم به اشکبوس چنین پاسخ داد: که ای جنگجوی بیهوده‌گو

معنی کلمات: بدوی: به او / بیهده: بیهوده گو / پرخاشجو: ستیزه جو، جنگجو

۲۴.

پیاده ندیدی كه جنگ آورد
سر سركشان زیر سنگ آورد؟

معنی: آیا تاکنون ندیده‌ای که کسی پیاده بجنگد و پهلوانان نیرومند را شکست دهد؟

معنی کلمات: سركش: یاغی، زورگو / بیت دوم پرسش انکاری دارد => من پیاده حتما تو را شکست می‌دهم. 

آرایه های ادبی: جنگ، سنگ: جناس ناهمسان اختلافی / سر زیر سنگ آوردن: كنایه از شكست دادن و کشتن / مصراع دوم بیت دوم واج آرایی «س» دارد.

۲۵.

هم اكنون تو را ای نبرده سوار
پیاده بیاموزمت كارزار

معنی: ای سوارکار جنگجو، هم اکنون من با پای پیاده، روش جنگیدن را به تو می‌آموزم. ( یا: روش پیاده جنگیدن را به تو می‌آموزم.)

معنی کلمات: نبرده: جنگجو / كارزار: جنگ / را: حرف اضافه به معنای «به»

←← معنی درس رستم و اشکبوس →→

۲۶.

پیاده مرا زان فرستاده طوس
كه تا اسب بستانم از اشكبوس

معنی: توس مرا پیاده فرستاده است تا از تو اسبت را بگیرم.

معنی کلمات: زان: از آن، به این خاطر / طوس: فرمانده سپاه ایران / بیت: تحقیر و تمسخر اشكبوس / ستاندن: گرفتن، (بن ماضی: ستاند، ستد؛ بن مضارع: ستان)

۲۷.

كشانی بدو گفت با تو سلیح
نبینم همی جز فسوس و مزیح

معنی: اشکبوس به رستم گفت: من سلاحی غیر از مسخره کردن و شوخی با تو نمی‌بینم. (تنها سلاح تو برای جنگ، تحقیر و تمسخر است.)

معنی کلمات: کشانی: کوشانی، (کوشان ها تیره‌ای بودند که در بخش خاوری افغانستان فرمان می راندند) منظور اشكبوس است / سلیح: افزار جنگی، ممال سلاح / فسوس: مسخره کردن، نیرنگ / مزیح: شوخی، ممال مزاح.

** مُمال: تبدیل حرف «الف» به «ی» است؛ مانند: اسلامی← اسلیمی؛ رکاب← رکیب؛ کتاب← کتیب

۲۸.

بدو گفت رستم كه تیر و كمان
ببین تا هم اكنون سرآری زمان

معنی: رستم به اشکبوس گفت كافی است كه تیر و كمانم را نگاه كنی تا از ترس بمیری.

معنی کلمات: سر آری: پایان آوری/

آرایه های ادبی: تیر، كمان: مراعات نظیر / سر آری زمان: كنایه از بمیری، زمان تو به پایان برسد / كمان، زمان: جناس ناهمسان اختلافی.

۲۹.

چو نازش به اسب گران مایه دید
كمان را به زِه كرد و اندر كشید

معنی: رستم وقتی دید اشکبوس به اسب اصیل خود می‌نازد، کمان را آماده کرد و زه آن را کشید.

معنی کلمات: زه: چله کمان، وتر / ناز: افتخار / گران مایه: گران ارج، ارزشمند / به زه کرد: آماده کرد

آرایه های ادبی: کمان، زه: تناسب / بیت: واج آرایی دارد.

۳۰.

یكی تیر زد بر بر اسب اوی
كه اسب اندر آمد ز بالا به روی

معنی: رستم تیری به پهلوی اسب او زد، به گونه‌ای که اسب اشکبوس سرنگون شد و به زمین افتاد.

معنی کلمات: بر اوّل: به؛ بر دوم: پهلو؛ جناس همسان / از بالا به روی اندرآمد: وارونه شدن و زمین خوردن

آرایه های ادبی: بر اوّل؛ بر دوم: جناس همسان / اوی، روی: جناس ناهمسان اختلافی / اسب: واژه آرایی / واج آرایی: «ب»، «ر»

←← معنی درس رستم و اشکبوس →→

۳۱.

بخندید رستم به آواز گفت:
كه بنشین به پیش گران مایه جفت

معنی: رستم خندید و با تحقیر و تمسخر فریاد زد: ای اشکبوس حالا پیش اسب عزیزت بنشین. (برایش سوگواری کن)

معنی کلمات: آواز: صدای بلند / گران مایه: گران ارج / جفت: زوج، این قسمت طنز دارد، منظور اسب است.

آرایه های ادبی: گفت، جفت: جناس ناهمسان اختلافی

۳۲.

سزد گر بداری سرش در كنار
زمانی برآسایی از كارزار

معنی: سزاوار و شایسته است که برای لحظاتی سر اسب را در آغوش بگیری و کمی استراحت کنی.

معنی کلمات: سزد: سزاوار است / كنار: آغوش / برآسایی: استراحت کنی، دست برداری / كارزار: جنگ

آرایه های ادبی: در کنار گرفتن: کنایه از در آغوش گرفتن / کارزار: استعاره از جنگ

۳۳.

كمان را به زه كرد زود اشكبوس
تنی لرز لرزان و رخ سندروس

معنی: اشكبوس زود كمانش را آماده كرد، در حالی که تنش می‌لرزید و رنگ چهره اش مانند سندروس از ترس زرد شده بود.

معنی کلمات: به زه کردن: زه کمان را انداختن / سندروس: صمغی زرد است كه از نوعی سرو کوهی گرفته می‌شود /

آرایه های ادبی: بیت واج آرایی: « ر»، « ز» / رخ سندروس: تشبیه رسا / تن، رخ: تناسب / تنی لرز لرزان: کنایه از ترسان.

۳۴.

به رستم بر، آنگه ببارید تیر
تهمتن بدو گفت بر خیره خیر،

(*موقوف المعانی)

۳۵.

همی رنجه داری تن خویش را
دو بازوی و جان بد اندیش را

معنی: سپس به سوی رستم تیر‌های زیادی روانه کرد. رستم به او گفت: بیهوده تن و بازوها و روح بی‌عقل خود را خسته می‌کنی.

معنی کلمات: تهمتن: درشت اندام، لقب رستم / خیره خیر: بیهوده /  رنجه داری: می‌آزاری / بداندیش: بدخواه، دشمن

نکته دستور زبانی: به رستم بر: دو حرف اضافه برای یک متمم

آرایه های ادبی: بیت نخست: واج آرای «ب»، «ر»

←← معنی درس رستم و اشکبوس →→

۳۶.

تهمتن به بند كمر برد چنگ
گزین كرد یک چوبه تیر خدنگ

معنی: رستم به تیردان که در کمربندش بود دست برد و یک تیر محکم از جنس چوب خدنگ انتخاب کرد.

معنی کلمات: تهمتن: درشت اندام، لقب رستم / کمر: کمربند / گزین: انتخاب / چوبه: واحد شمارش تیر / خدنگ: درختی بسیار سخت، محکم و صاف که از چوب آن، نیزه، تیر، زین اسب و مانند آنها می ساختند.

۳۷.

یكی تیر الماس پیكان چو آب
نهاده بر او چار پرّ عقاب

معنی: تیری انتخاب كرد كه نوک آن همانند الماس تیز بود و چهار پرّعقاب هم بر آن نهاده شده بود.

معنی کلمات: چار: چهار

آرایه های ادبی: الماس پیکان: تشبیه رسا؛ پیکان: مشبّه، الماس: مشبّهٌ به / چو آب: مانند آب درخشان بود، تشبه / تیر، پیکان، پر: تناسب / پر، بر: جناس.

۳۸.

كمان را بمالید رستم به چنگ
به شست اندر آورده تیر خدنگ

معنی: رستم کمان را در دست گرفت و با انگشست شست، تیر خدنگ را در کمان نگه‌داشت و آماده پرتاب کرد.

معنی کلمات: بمالید: لمس کرد / شست: قلاب / خدنگ: چوبی سخت که از آن تیر و نیزه و زین اسب سازند

آرایه های ادبی: کمان، شست، تیر: تناسب.

۳۹.

بزد بر بَر و سینه‌ی‌ اشكبوس
سپهر آن زمان دست او داد بوس

معنی: رستم تیر را به سینه اشکبوس زد و آسمان در آن لحظه دست رستم را بوسید و او را تحسین کرد.

معنی کلمات: سپهر: آسمان / بر نخست: حرف اضافه، بر دوم: بغل

آرایه های ادبی: بر، بر: جناس تام / بوسیدن سپهر: جانبخشی / كلّ بیت اغراق دارد.

۴۰.

كُشانی هم اندر زمان جان بداد
چنان شد كه گفتی ز مادر نزاد

معنی: اشکبوس در همان لحظه جان داد و نابود شد، به گونه ای که انگار اصلا از اول به دنیا نیامده بود.

معنی کلمات: هم اندر زمان: بی درنگ، فوراً / گفتی: گویی / نزاد: زاده نشده است

آرایه های ادبی: جان داد: کنایه از مردن / گویی از مادر نزاد: کنایه از کاملا نیست و نابود شدن

منبع 1

برچسب ها :

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

کل :
میانگین :
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x