معنی درس کاوه دادخواه فارسی یازدهم با آرایه ها
۲۶.
معنی لغات: بدین محضر اندر: دو حرف اضافه برای یک متمم / گوا: گواه، شاهد/ براندیشیدن: ترسیدن
۲۷.
معنی لغات: جستن: پریدن / دریدن: پاره کردن / سپَردن: طی کردن
آرایه های ادبی: به پای سپردن: کنایه از پای مال کردن و زیر پا گذاشتن/ جای، پای: جناس /واج آرایی «ر»
۲۸.
معنی لغات: شد: رفت / درگاه: بارگاه / انجمن گشت: جمع شد / بازارگاه: چهارسو، جای خرید و فروش، بازار
آرایه های ادبی: بازارگاه: مجاز از مردم بازار
۲۹.
معنی لغات: برخروشید: بانگ زد / فریاد: کمک / فریاد خواندن: فریاد خواستن، طلب یاری کردن، دادخواهی کردن / سراسر: همه / خواند نخست: طلب کرد / را: اضافه گسسته / داد: حق و عدالت / خواند دوم: فراخواند، دعوت کرد
آرایه های ادبی: داد: ایهام ۱- عدل و داد ۲- داد و فریاد / جهان: مجاز از مردم جهان
۳۰.
معنی لغات: پشت: ضد / پشت پا: روی، پا سینۀ پا / زخم: ضربه / درای: پتک، در اصل به معنای زنگ کاروان است
آرایه های ادبی: چرم: مجاز از پیش بند
۳۱.
معنی لغات: برخاست: بلند شد
آرایه های ادبی: گرد برخاست: کنایه از انبوهی و جنب و جوش مردم / گرد، کرد: جناس
۳۲.
معنی لغات: خروشان: با بانگ و فریاد / پرستیدن: پرستاری کردن، خدمت کردن / نامدار: سرشناس / خروشان: فریاد زنان / موقوف المعانی
آرایه های ادبی: نیزه: مجاز از پرچم و درفش کاویان
۳۳.
معنی لغات: کاو: که او / بند: فریب و افسون
آرایه های ادبی: هوای کسی کردن: میل کسی داشتن، کنایه / دل از بند بیرون کردن: کنایه / هوای… ؛ دل از…: دو عبارت کنایی متضاد
۳۴.
معنی لغات: پوییدن: دویدن، حرکت کردن / مهتر: بزرگتر، رئیس / آهرمن: اهریمن / اهریمن یعنی خرد خبیث و پلید. / جهان آفرین: آفریدگار / به دل: در دل
نکته دستوری: «را» در «جهان آفرین را»: اضافه گسسته (دشمن جهان آفرین(
آرایه های ادبی: پوییدن: کنایه از اعراض کردن / است: ردیف / واج آرایی «ن»
۳۵.
معنی لغات: گرد: پهلوان / پیش اندرون: در پیش، پیشاپیش/ انجمن شد: گرد آمد / خرد: اندک
آرایه های ادبی: جهان: مجاز از مردم جهان / گرد، خرد: جناس
۳۶.
معنی لغات: کافریدون: که فریدون / اندر: در / راست: مستقیم
آرایه های ادبی: سر اندر کشیدن: کنایه از متمایل شدن
۳۷.
بیامد به درگاه سالار نو
بدیدندش آنجا و برخاست غَو
معنی لغات: سالار: سردار / سالار نو: امیر و پادشاه نو، منظور فریدون است / مرجع «ش»: فریدون / غو: فریاد، بانگ و خروش، غریو
آرایه های ادبی: نو، غو: جناس / واج آرایی «د»
۳۸.
معنی لغات: گیتی: جهان / چو: چون، هنگامی که
آرایه های ادبی: جهان را وارونه دید: کنایه از به کام نبودن
۳۹.
همی رفت منزل به منزل چو باد
سری پر ز کینه، دلی پر ز داد…
معنی لغات: منزل: جای فرود آمدن، منزلگاه، اقامتگاه / چو: مانند / داد: حق و عدالت
آرایه های ادبی: چو باد: تشبیه / سر، دل: تناسب / باد، داد: جناس / سر: مجاز از قصد و اندیشه
۴۰.
معنی لغات: بام: پشت بام / کش: که او / بهر: بهره، نصیب
آرایه های ادبی: بام و در: کنایه از همه جا / شهر، بهر: جناس
۴۱.
به شهر اندرون هر که بُرنا بدند
چه پیران که در جنگ، دانا بدند
معنی لغات: اندرون: درون / به شهر اندرون: دو حرف اضافه برای یک متمم / که: کس / برنا: بالغ، جوان
آرایه های ادبی: برنا، پیر: تضاد / برنا، دانا: جناس / موقوف المعانی
۴۲.
سوی لشکر آفریدون شدند
ز نیرنگ ضحّاک بیرون شدند
معنی لغات: شدند: رفتند / نیرنگ: فریب
آرایه های ادبی: از نیرنگ بیرون رفتن: کنایه / واج آرایی «ن»
۴۳.
معنی لغات: چاره جوی: تدبیرگر
آرایه های ادبی: روی نهادن: کنایه / جوی، سوی، روی: جناس / واج آرایی «ا»
۴۴.
ز بالا چو پی بر زمین برنهاد
بیامد فریدون به کردار باد
معنی لغات: پی: پا / به کردار: مانند
آرایه های ادبی: به کردار باد: تشبیه / واج آرایی «ب»
۴۵.
معنی لغات: گرزه: چماق / گرزهٔ گاوسر: گرزی که سر آن به شکل سر گاو بود / دست برد: به کار برد / ترگ: کلاهخود / مرجع ضمیر«ش»: ضحاک / خرد: ریز، ریزه
آرایه های ادبی: گاوسر: سر گرز، مانند سر گاو بود، تشبیه / برد، خرد: جناس
۴۶.
بیاورد ضحّاک را چون نَوَند
به کوه دماوند کردش به بند
معنی لغات: نوند: اسب تیزرو / بند کردش: به زنجیر کشیدش
آرایه های ادبی:: چون: مانند، ادات تشبیه
۴۷.
از او نام ضحّاک چون خاک شد
جهان از بدِ او همه پاک شد
معنی لغات: مرجع او: فریدون / مرجع او در مصرع دوم: ضحاک
آرایه های ادبی: چون خاک: تشبیه / خاک، پاک: جناس
ادبیات دوازدهم_معنی درس کاوه دادخواه
منبع: