/ دسته‌بندی نشده / معنی درس کویر و آرایه ها و معنی واژگان آن
آنچه در این مقاله می‌خوانید

درس نهم فارسی دوازدهم نثری برگزیده از کتاب کویر دکتر شریعتی است. معنی درس کویر را بند به بند با بررسی قلمرو ادبی، قلمرو زبانی و قلمرو فکری ان بخوانید .

در کتاب فارسی دوازدهم قسمتی از کتاب کویر دکتر علی شریعنی برگزیده شده است که نثری ادبی است که به توصیفات تخیلی و نمادین کویر می‌پردازد و تغییر زاویه دید خودش (انسان) را از بینش معنوی به نگرش مادی بیان می‌کند. در این مطلب معنی درس کویر را با آرایه های ادبی و معنی کلمات و در واقع بررسی قلمرو زبانی و قلمرو ادبی آن می‌خوانید. 

معنی درس کویر و بررسی قلمرو ادبی و زبانی

چشمۀ آبی سرد که در تموز سوزان کویر، گویی از دل یخچالی بزرگ بیرون می‌آید. از دامنۀ کوه‌های شمالی ایران به سینۀ کویر سرازیر می‌شود و از دل ارگ مزینان سر بر می‌دارد. از این جا درختان کهنی که سالیانی دراز سر بر شانه هم داده اند، آب را تا باغستان و مزرعه مشایعت می‌کنند.

معنی کلمات: تموز: ماه دهم از ماه رومیان، ماهی گرم در فصل تابستان / مزینان: نام یک روستا در استان خراسان / باغستان: منطقه پر از باغ / مشایعت: همراهی کردن، بدرقه کردن

آرایه های ادبی: گویی از دل یخچالی بزرگ: تشبیه / سینۀ کویر: اضافه استعاری / ارگ: قلعه / دل ارگ: اضافه استعاری / سر بر می‌دارد: استعاره، کنایه از بیرون می آید / … سر بر شانه هم داده اند: کنایه از نزدیک به هم بوده اند، جانبخشی/ درختان آب را تا مزرعه مشایعت می‌کنند: تشخیص (شخصیت بخشی به درختان)

درست گویی عشق آباد کوچکی است و چنان که می‌گویند، هم بر انگارۀ عشق آبادش ساخته اند. مزینان از هزار و صد سال پیش هنوز بر همان مهر و نشان است که بود…

معنی کلمات:  انگارۀ: طرح، نقشه

آرایه های ادبی: درست گویی عشق آباد کوچکی است: تشبیه / بر همان مهر و نشان است که بود: کنایه از تغییر نکردن، تلمیح به شعر حافظ: «گوهر مخزن اسرار همان است که بود / حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود»

تاریخ بیهق از شاعران و دانشمندان و مردان فقه و حکمت و شعر و ادب و عرفان و تقوایش یاد می‌کند. در آن روزگاری که باب علم بر روی فقیر و غنی، روستایی و شهری باز بود و استادان بزرگ حکمت و فقه و ادب، نه در«ادارات» که در غرفه‌های مساجد یا مَدرس‌های مدارس می‌نشستند و شاگرد بود که همچون جویندۀ تشنه‌ای می‌گشت و می‌سنجید و بالاخره می‌یافت و سر می‌سپرد؛ نه به زور حاضر و غایب بل به نیروی ارادت و کشش ایمان.

معنی کلمات: فقه: علم احکام شرعی / حکمت: فلسفه، به ویژه فلسفه اسلامی / باب: در / غرفه‌: بالاخانه / مَدرس‌: کلاس، آموزشگاه / بل: بلکه / ارادت: میل و خواست، اخلاص، علاقه و محبت همراه با احترام

آرایه های ادبی: تاریخ بیهق: مجاز از نویسنده تاریخ بیهق / باب علم: استعاره مکنیه (علم به باغی تشبیه شده که دری دارد) / فقیر و غنی، روستایی و شهری: تضاد / شاگرد بود که همچون جویندۀ تشنه ای: تشبیه / سر می‌سپرد: کنایه از فرمان بردن، تسلیم شدن / حاضر، غایب: تضاد

صحبت مزینان بود. نزدیک هشتاد سال پیش، مردی فیلسوف و فقیه که در حوزۀ درس مرحوم حاجی ملّا هادی اسرار- آخرین فیلسوف از سلسلۀ حکمای بزرگ اسلام- مقامی بلند و شخصیّتی نمایان داشت، به این ده آمد تا عمر را به تنهایی بگذارد. بعد از حکیم اسرار، همۀ چشم ها به او بود که حوزۀ حکمت را او گرم و چراغ علم و فلسفه و کلام را او که جانشین شایستۀ وی بود، روشن نگاه دارد؛ امّا در آستانۀ میوه دادن درختی که جوانی را به پایش ریخته بود و در آن هنگام که بهار حیات علمی و اجتماعی اش فرا رسیده بود، ناگهان منقلب شد. شهر را و گیرودار شهر را رها کرد و چشم‌ها را منتظر گذاشت و به دهی آمد که هرگز در انتظار آمدن چون او کسی نبود.

معنی کلمات: نمایان: آشکار / به تنهایی بگذارد: بگذراند / اسرار: رازها، (شبه هم آوا: اصرار: پافشاری) / آستانۀ: آغاز، آستان / میوه دادن: به بار نشستن / منقلب شد: دگرگون شد / گیرودار: بحبوحه

آرایه های ادبی: چشم‌ها به او بود: کنایه از توجه / حوزۀ گرم و چراغ .. روشن نگاه دارد: کنایه از رونق دادن / درختی که جوانی را به پایش ریخته بود: استعاره مکنیه، ایام جوانی همچون آب و کودی است که … / بهار حیات: استعاره مکنیه، حیات مانند سال است که فصل دارد / چشم‌ها … گذاشت: مجاز از مردم

وی جدّ پدر من بود. من هشتاد سال پیش، نیم قرن پیش از آمدنم به این جهان، خود را در او احساس می‌کنم؛ در نگاه او نشانی از من بوده است… و امّا جدّ من، او نیز بر شیوۀ پدر رفت. به همین روستای فراموش بازآمد و از زندگی و مردمش کناره گرفت و به پاکی و علم و تنهایی و بی نیازی و اندیشیدن با خویش وفادار ماند که این فلسفۀ انسان ماندن در روزگاری است که زندگی سخت آلوده است و انسان ماندن سخت دشوار. پس از او عموی بزرگم که برجسته ترین شاگرد حوزۀ ادیب بزرگ بود، پس از پایان تحصیل فقه و فلسفه و به ویژه ادبیات، باز راه اجداد خویش را به سوی کویر پیش گرفت و به مزینان بازگشت.

معنی کلمات: جد: پدر بزرگ/ بازآمد: برگشت/ سخت در جمله «سخت آلوده است»: نقش قیدی دارد و به معنای «بسیار» است. / 

آرایه های ادبی: آمدنم به این جهان: کنایه 

آن اوایل سال‌های کودکی، هنوز پیوند ما با زادگاه روستایی‌مان برقرار بود و برخلاف حال، پامان به ده باز بود و در شهر، دست و پاگیر نشده بودیم و هر سال تابستان‌ها را به اصل خود، مزینان برمی‌گشتیم و به تعبیر امروزمان «می‌رفتیم».

معنی کلمات: اوایل: جمع اوّل / حال: حالا، اکنون/ 

آرایه های ادبی: پامان به ده باز بود: کنایه از رفت و آمد داشتیم / دست و پاگیر نشده بودیم: کنایه از گرفتار نشده بودیم./ تضاد: بین می‌رفتیم و برمی‌گشتیم.

آغاز تابستان، پایان مدارس! چه آغاز خوبی و چه پایان خوب تری! لحظۀ عزیز و شورانگیزی بود؛ لحظه‌ای که هر سال از نخستین دم بهار، بی صبرانه چشم به راهش بودیم و آن سال‌ها، هر سال انتظار پایان می‌گرفت و تابستان وصال، درست به هنگام، همچون همه ساله، امیدبخش و گرم و مهربان و نوازشگر می‌آمد و ما را از غربت زندان شهر به میهن آزاد و دامن گسترمان، کویر می‌بُرد؛ نه، بازمی‌گرداند.

معنی کلمات: مدارس: ج مدرسه / دم بهار: دمیدن، طلوع / به هنگام: سر وقت/ غربت: غریب بودن، (هم آوا؛ قربت: نزدیکی)

آرایه های ادبی: تضاد: آغاز و پایان/ چشم به راهش بودیم: کنایه از منتظر بودن / گرم: ایهام، ۱- داغ ۲- صمیمی / زندان شهر: اضافه تشبیهی / دامن گستر بودن کویر: استعاره

… در کویر، گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم و از آن است که ماوراء الطّبیعه را – که همواره فلسفه از آن سخن می‌گوید و مذهب بدان می‌خواند – در کویر به چشم می‌توان دید، می‌توان احساس کرد و از آن است که پیامبران همه از اینجا برخاسته اند و به سوی شهرها و آبادی‌ها آمده اند. «در کویر خدا حضور دارد» این شهادت را یک نویسندۀ اهل رومانی داده است که برای شناختن محمّد و دیدن صحرایی که آواز پرِ جبرییل همواره در زیر غرفۀ بلند آسمانش به گوش می‌رسد و حتّی درختش، غارش، کوهش، هر صخرۀ سنگش و سنگریزه اش آیات وحی را بر لب دارد و زبان گویای خدا می‌شود، به صحرای عربستان آمده است و عطر الهام را در فضای اسرارآمیز آن استشمام کرده است.

معنی کلمات: ماوراء الطّبیعه: آنچه فراتر از عالم طبیعت و ماده باشد؛ مانند خداوند، روح و مانند آنها /  خواندن: فراخواندن، دعوت کردن / برخاسته اند: برانگیخته شده اند، بلند شده اند/ استشمام: بوییدن

آرایه های ادبی: فلسفه از آن سخن می‌گوید..: مجاز از فلسفه دانان سخن می‌گویند/  مذهب بدان …: مجاز از مذهبیان / «در کویر خدا حضور دارد»: کنایه از اینکه در کویر معنویت هست / آواز پر جبریل: اشاره به کتابی از سهروردی به همین نام / غرفۀ بلند آسمان: اضافه تشبیهی / درختش، غارش،…بر لب دارد: تشخیص / بر لب داشتن: کنایه از به زبان آوردن / عطر الهام: اضافه تشبیهی 

… آسمان کویر، این نخلستان خاموش و پرمهتابی که هر گاه مشت خونین و بی تاب قلبم را در زیر باران‌های غیبی سکوتش می‌گیرم ناله‌های گریه آلود آن روح دردمند و تنها را می‌شنوم. ناله‌های گریه آلود آن امام راستین و بزرگم را که همچون این شیعۀ گمنام و غریبش، در کنار آن مدینۀ پلید و در قلب آن کویر بی فریاد، سر در حلقوم چاه می‌برد و می‌گریست. چه فاجعه‌ای است در آن لحظه که یک مرد می‌گرید! … چه فاجعه ای!…

معنی کلمات: تاب: تحمل، نور، تابش / ناله‌های گریه آلود آن روح دردمند و تنها: منظور حضرت علی(ع) / این شیعۀ گمنام و غریب: منظور نویسنده => شریعتی

آرایه های ادبی: آسمان کویر، این نخلستان خاموش و پرمهتابی: تشبیه، متناقض نما / خاموش: ایهام، ۱- ساکت ۲- بی نور / مشت خونین و بی تاب قلبم: اضافه تشبیهی / بی تاب: ایهام، نا آرام، بی نور / باران‌های غیبی سکوتش: اضافه تشبیهی / مدینۀ پلید: کوفه، مجاز از مردم مدینه / قلب آن کویر بی فریاد: جانبخشی / حلقوم چاه: اضافه استعاری یا اضافه تشبیهی

__

منبع:

1

برچسب ها :

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

کل :
میانگین :
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x