/ دسته‌بندی نشده / معنی درس گذر سیاوش از آتش پایه دوازدهم همراه با آرایه‌ها
آنچه در این مقاله می‌خوانید

معنی درس گذر سیاوش از آتش

 پراگنده کافور بر خویشتن
چنانچون بود رسم و ساز کفن

معنی: مانند کسانی که کفن می­پوشند، لباس سفید پوشیده بود و به خود کافور زده بود. (خودش را برای مرگ آماده کرده بود(

آرایه های ادبی:

کافور، کفن: تناسب

بدان گه که شد پیش کاووس باز
فرود آمد از باره، بردش نماز

معنی: زمانی که به نزدیک کاووس شاه رسید از اسب پیاده شد و در برابر پدر تعظیم کرد.

آرایه های ادبی:

نماز بردن: استعاره از تعظیم کردن، عمل سر فرود آوردن در مقابل کسی برای تعظیم

رخ شاه کاووس پرشرم دید
سخن گفتنش با پسر نرم دید

معنی: سیاوش چهرة پدرش را شرمنده و خجالت زده دید و متوجه شد که پدرش با او به نرمی سخن می­ گوید.

آرایه های ادبی:

سخن گفتن نرم: کنایه از ” مهربانی کردن؛ حس آمیزی
شرم، نرم: جناس ناهمسان

سیاوش بدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار

معنی: سیاوش به پدرش گفت: غمگین نباش زیرا رسم و آیین روزگار و تقدیر و سرنوشت این­گونه حکم کرده است. (تو در این کار مقصر نیستی)

سرِ پر ز شرم و بهایی مراست
اگر بی گناهم رهایی مراست

معنی: من وجودی ارزشمند و شرمگین و باحیا دارم و اگر بی گناه باشم از آتش رهایی خواهم یافت.

آرایه های ادبی:

سر: مجاز از “وجود “
بهایی، رهایی: جناس ناهمسان
را: به معنای «دارندگی»

ور ایدون که زین کار هستم گناه
جهان آفرینم ندارد نگاه

معنی: من وجودی ارزشمند و شرمگین و باحیا دارم و اگر بی گناه باشم از آتش رهایی خواهم یافت.

به نیروی یزدان نیکی دهش
کزین کوه آتش نیابم تپش

معنی: به قدرت خداوند بخشنده، قسم می­خورم که از این آتشِ فراوان، هراسی نخواهم داشت. (یا: با قدرتی که خداوند بخشنده به من عطا می­کند، از این آتشِ فراوان، هراسی نخواهم داشت.(

 آرایه های ادبی:

کوه آتش: اضافه تشبیهی (آتش : مشبه / کوه : مشبه به)
اغراق
تپش یافتن: کنایه از هراسیدن
به: ایهام دارد: 1- به معنی «با» 2- به معنی «قسم»

سیاوش سیه را به تندی بتاخت
نشد تنگ دل جنگِ آتش بساخت

معنی: سیاوش بدون ناراحتی و اندوه، اسب سیاهش را تاخت و آمادة جنگ و مقابله با آتش شد.

آرایه های ادبی:

تنگ دل شدن: کنایه از “غمگین شدن” 
تندی: ایهام (۱- خشم، ۲- سرعت)
بتاخت، بساخت: جناس ناهمسان

ز هر سو زبانه همی بر کشید
کسی خُود و اسپ سیاوش ندید

معنی: آتش از همه طرف زبانه می­ کشید و کسی نمی توانست کلاه­خود و اسب سیاوش را ببیند.

آرایه های ادبی:

خُود: کلاهخُود، مجاز از ” سیاوش”

یکی دشت با دیدگان پر ز خون
که تا او کی آید ز آتش برون

معنی: چشم مردم از گریه بسیار، پر از خون بود و همگی منتظر بودند ببینند که سیاوش کی از آتش بیرون می­ آید.

آرایه های ادبی:

دشت: مجاز از ” مردم”
دیده پر از خون:  کنایه از شدت “غم و اندوه، خون گریه کردن”
اغراق

چو او را بدیدند برخاست غو
که آمد ز آتش برون شاه نو

معنی: مردم وقتی سیاوش را زنده و سالم دیدند، با فریاد گفتند که شاه جوان، به سلامت از آتش بیرون آمد.

آرایه های ادبی:

نو: ایهام (1- ولیعهد بودن سیاوش 2- جوان و جان بازیافته(
غو، نو: جناس ناهمسان

 چنان آمد اسپ و قبای سوار
که گفتی سمن داشت اندر کنار

معنی: اسب و لباس سیاوش چنان سالم و بدون آسیب بود که گویی در آغوش گل­های یاسمن بوده است (انگار در میان باغ گل بوده است)

آرایه های ادبی:

سمن در کنار داشتن: کنایه از آرامش و تندرستی و آسیب ندیدن
گفتی: گویی، قید تشبیه
اندر: در
کنار: بغل
اسب، سوار:‌ تناسب
به ویژگی خرق عادت حماسه اشاره دارد.

 چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و آب یکسان بود

معنی: وقتی که لطف و رحمت خداوند شامل حال کسی شود، خاصیت آتش و آب، یکسان می­شود.

آرایه های ادبی:

بخشایش: آمرزش
یزدان: ایزد، خداوند
دم: دما و گرما
تلمیح به داستان حضرت ابراهیم
آتش، آب: تضاد

چو از کوه آتش به هامون گذشت
خروشیدن آمد ز شهر و ز دشت

معنی: زمانی که سیاوش از میان آتش عبور کرد و به دشت رسید، شور و غوغایی در مردم شهر و کسانی که در دشت بودند به پا شد.

آرایه های ادبی:

کوه آتش: اضافه تشبیهی
اغراق
شهر، دشت: مجاز از “مردم” (می توان مجاز نیز در نظر نگرفت؛ زیرا ممکن است که از شهر و دشت فریادی به گوش برسد)
کوه، شهر، دشت: تناسب
واج آرایی: ش

همی داد مژده یکی را دگر
که بخشود بر بی گنه دادگر

معنی: مردم به یکدیگر مژده می­دادند که خداوندِ عادل به بی گناه رحم کرد. (و او را از آتش حفظ نمود(

آرایه های ادبی:

 مصراع دوم: متناقض نما (پارادوکس) (ازاین جهت که شخصی بی گناه، گناهش بخشوده گردد)

همی کَند سودابه از خشم موی
همی ریخت آب و همی خست روی

معنی: سودابه از روی خشم موهایش را می­کند و در حالی که گریه می­کرد، صورتش را چنگ می­انداخت.

آرایه های ادبی:

موی کندن: کنایه از “شدت خشم و اندوه”
آب: مجاز از اشک، عرق شرم
موی، روی: جناس ناهمسان، تناسب

چو پیش پدر شد سیاوش پاک
نه دود و نه آتش نه گرد و نه خاک

معنی: هنگامی که سیاوش، بی­گناه (یا: با لباس تمیز) نزد پدر رفت و هیچ اثری از دود و آتش و گرد و خاک بر لباس نداشت.

آرایه های ادبی:

پاک: ایهام (۱- پاکیزه ۲- بی گناه)
تناسب: دود، آتش، گرد، خاک
تناسب: آتش، خاک (عناصر چهار گانه)
پاک، خاک: جناس ناهمسان
واج آرایی: صامت‌های “پ” و “ش” / نه: واژه آرایی

فرود آمد از اسپ کاووس شاه
پیاده سپهبد پیاده سپاه

معنی: شاه کاووس به احترام سیاوش از اسب به زیر آمد و با پیاده شدنِ شاه، سپاهیان نیز از اسب به زیر آمدند.

آرایه های ادبی:

مصراع دوم : واج آرایی صامت “پ”
واژه آرایی: پیاده
سپهبد، سپاه: تناسب، اشتقاق

سیاوش را تنگ در بر گرفت
ز کردار بد پوزش اندر گرفت

معنی: کاووس، سیاوش را محکم در آغوش گرفت و از رفتار بد خود عذرخواهی نمود.

آرایه های ادبی:

بر، بد: جناس
قافیه: بر، اندر
گرفت: ردیف

ادبیات دوئازدهم_معنی و نکات درس گذرسیاوش از اتش

منبع:

1

برچسب ها :

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

کل :
میانگین :
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x