شعرخوانی در مکتب حقایق غزلی است از حافظ که در فارسی دوازدهم آمده است. معنی شعر ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی را بیت به بیت با نکات قلمرو زبانی و قلمرو ادبی بخوانید.
شعر در مکتب حقایق پیش ادیب عشق که در شعرخوانی فارسی دوازدهم آمده است یکی از بهترین اشعار حافظ شیرازی است که معنایی تعلیمی و عرفانی دارد. پیام اصلی این شعر، رها کردن دلبستگی های مادی و حقیر و رسیدن به عشق حقیقی است. در این مطلب معنی شعر ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی را بیت به بیت به همراه نکات دستوری و آرایه های ادبی آن میخوانید.
۱.
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
معنی واژه ها: بی خبر: ناآگاه / صاحب خبر: عارف، دل آگاه، دارنده خبر/ راهرو: رونده راه، رهرو، سالک /مصراع دوم: پرسش انکاری= رهبر نمیشوی
آرایه های ادبی: بیخبر، صاحب خبر: تضاد / راهبر: پیر، مراد، انسان کامل / خبر: واژه آرایی/ راهرو، راهبر: تناسب، شبه اشتقاق (رشته انسانی)
~★~★~★~
۲.
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
معنی واژه ها: مکتب: دبستان، آموزشگاه/ حقایق: جِ حقیقت، در اینجا حقایق عرفانی و معنوی/ پیش: نزد/ ادیب: ادبدان، ادبشناس، سخندان، معلم و مربی/ هان: آگاه باش
آرایه های ادبی: پسر: استعاره از رهرو ناآزموده / پدر: پدر معنوی، استعاره از پیر و راهبر / پدر، پسر: تناسب، جناس ناهمسان / واج آرایی: «ش»،«پ»
~★~★~★~
۳.
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
معنی واژه ها: کیمیا: مادهای فرضی که بهوسیلۀ آن میتوان هر فلز پَست مانندِ مس را تبدیل به زر کرد، اکسیر / زر: طلا
آرایه های ادبی: مس وجود، کیمیای عشق: اضافه تشبیهی / دست شستن: کنایه از رهاکردن / چو مردان …: تشبیه / مردان ره: مجاز از رهروان پایدار، سالکان پایدار / زر شوی: تشبیه رسا / مس، کیمیا، زر: تناسب / بشوی، شوی: جناس / واج آرایی: «ش»،«ی» / تضاد: مس، زر
۴.
خواب و خورت ز مرتبۀ خویش دور کرد
آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
معنی واژه ها: مرتبه: جایگاه، مقام/ گه: گاه، زمان/ « َت» در خواب و خورت: جهش ضمیر= خواب و خور، تو را = «ت» مفعول است.
آرایه های ادبی: خواب و خور: مجاز از امور دنیایی و آسایش و رفاه / خویش، بی خواب و خور: واژه آرایی «خ»/ بی خواب و خور شدن: کنایه از رنج و سختی کشیدن، رها کردن دلبستگیها / واج آرایی: «خ»، «ر»
~★~★~★~
۵.
گر نور عشق حق بر دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
معنی واژه ها: حق: خداوند / اوفتد: بیفتد / بالله: به خدا سوگند (میخورم: حذف)/ کز: که از / فلک: آسمان / خوب: زیبا (در گذشته خوب به معنی زیبا به کار میرفته است.)
آرایه های ادبی: نور عشق: اضافه تشبیهی / نور حق: اضافه استعاری= خداوند مانند خورشید است/ دل، جان، عشق: تناسب / آفتاب: مجاز از خورشید / نور، آفتاب، فلک: تناسب / واج آرایی: «ر»، «ت»
~★~★~★~
۶.
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
معنی واژه ها: دم: نفس / غریق: غرق شده / بحر: دریا (هم آوا؛ بهر: بهره) / گمان بردن: گمان کردن
آرایه های ادبی: دم: مجاز از لحظه / بحر خدا: استعاره، حقایق و عشق الهی مانند دریا است / آب هفت بحر: استعاره از امور مادی / یک مو: مجاز از اندک / تر شدن: کنایه از آلوده شدن / غریق، دریا، تر شدن: تناسب / واج آرایی: «ب»، «ر» / غرق شدن در دریای الهی: به مقام فنای فی الله رسیدن
~★~★~★~
۷.
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
معنی واژه ها: ذوالجلال: صاحب بزرگی، خداوند بزرگوار
آرایه های ادبی: از پای تا به سر: مجاز از همۀ وجود / پای، سر: واژه آرایی، تضاد / نور خدا: اضافه استعاری / بی پا و سر شدن:کنایه از فداکردن کل وجود / شود، شوی: جناس
~★~★~★~
۸.
وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
معنی واژه ها: وجه: ذات، وجود(چهره، رخسار) / شودت: جهش ضمیر، «منظر نظرت شود» / منظر: چشم انداز، جای نگریستن / نظر: دید / نماند: نمیماند / صاحب نظر: دارای بینش و آگاهی /
آرایه های ادبی: منظر، نظر: جناس، همریشگی / شود، شوی: همریشگی، جناس / واج آرایی: «ش»، «ن» / واژه آرایی: نظر
۹.
بنیاد هستیِ تو، چو زیر و زبر شود
در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی
معنی واژه ها: بنیاد: پایه؛ اصل؛ شالوده / زبر: بالا
آرایه های ادبی: بنیاد هستی: استعاره مکنیه، خانهای که بنیاد و زیرساخت دارد / زیر و زبر شدن: کنایه از دگرگون شدن / زیر، زبر: تضاد، جناس / واج آرایی «ز»/ هیچ در دل نداشتن: کنایه از نترسیدن و نگران نبودن، تصور نکردن / شود، شوی: همریشگی، جناس / واژه آرایی: زیر، زبر
~★~★~★~
۱۰.
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
معنی واژه ها: هوا: هوا و هوس، میل / وصال: رسیدن / حافظا: ای حافظ، منادا و حرف ندا / هنر: فضیلت
آرایه های ادبی: سر: مجاز از اندیشه / خاک شدن: کنایه از نهایت فروتنی / واج آرایی: «ر» / ایهام تناسب: هوا، خاک
معنی درس در مکتب حقیقت
منبع: