یکی از زیباترین مناظره های ادب فارسی مناظره خسرو با فرهاد است که در مثنوی خسرو و شیرین نظامی گنحوی آمده است. معنی شعر نخستین بار گفتش کز کجایی را با آرایه ها، نکات دستوری و قرابت معنایی ابیات بخوانید.
در این مطلب معنی شعر نخستین بار گفتش کز کجایی را با تمام نکات دستوری و آرایه ها و قرابت معنایی میخوانید و در پایان مقایسه این مناظره با مناظره مست و هشیار پروین اعتصامی را خواهید خواند.
در داستان شیرین و فرهاد که قسمتی از مثنوی «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی است، پرسش و پاسخ یا مناظره ای بین خسرو و فرهاد شکل میگیرد. این مناظره یکی از زیباترین و بهترین اشعار نظامی گنجوی است که استادی و توانايی نظامی گنجه ای را نشان میدهد و در نوع خود بی نظیر است.
در این مناظره خسرو با طرح پرسشهایی میخواهد فرهاد را مورد آزمایش قرار دهد و به میزان عشق فرهاد به شیرین پی ببرد. خسرو سعی میکند با سوالهای پی در پی عشق فرهاد را ناچیز جلوه دهد و او را از نظر روحی درمانده سازد تا عشق شیرین را از دل بیرون کند. اما با توجه به پاسخ های فرهاد، او را یک عاشق واقعی، پاکباز، پایدار در عشق، تیزهوش و زیرک و حاضر جواب مییابیم. پاسخهایی صريح و كوتاه ، قاطع ، شجاعانه و صادقانه.
نخستین بار گفتش کز کجایی؟
بگفت از دار ملک آشنایی
معنی واژگان: دار ملک: پایتخت/ آشنایی: عشق، دوستی
نکات دستوری: نخستین: صفت شمارشی تربیتی / نخستین بار: گروه قیدی / «ش»: متمم / هستم: فعل جملهی چهارم است که به قرینهی معنوی حذف شده است.
بگفت آن جا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت انده خرند و جان فروشند
معنی واژگان: صنعت: کار، پیشه
نکات دستوری: آن جا: قید مکان / چه: ضمیر پرسشی در نقش متمم / کوشند: میکوشند (مضارع اخباری) / بگفت: فعل و بقیهی جمله مفعول آن میباشد / انده: مفعول برای فعل «خرند» / جان: مفعول برای فعل «فروشند»
آرایه ها: خرند و فروشند: تضاد
قرابت معنایی:
بگفتا جان فروشی در ادب نیست
بگفت از عشقبازان این عجب نیست
معنی واژگان: ادب: رسم رایج
نکات دستوری: بگفتا: «الف» در «بگفتا» الف جوابیّه است./ این: ضمیر اشاره در نقش نهادی و مرجع ضمیر «جان فروشی»
بگفت از دل شدی عاشق بدین سان؟
بگفت از دل تو میگویی، من از جان
معنی واژگان: از دل: از صمیم قلب، از ته دل، واقعاً
نکات دستوری: میگویم: فعل مضارع اخباری و به قرینهی معنوی در جملهی پنجم حذف شده است.
آرایه ها: دل و جان: مراعات نظیر / سان و جان: جناس ناقص
بگفتا عشق شیرین بر تو، چون است؟
بگفت از جانِ شیرینم فزون است
آرایه ها: جان شیرین: حس آمیزی/ شیرین: در مصراع دوم صفت، به معنی عزیز و دوست داشتنی (شیرین با شیرین، جناس نام دارد). / شیرین در مصراع اول آرایهی ایهام دارد: ۱ ـ شیرین و گوارا (صفت) ۲ ـ شیرین بانوی ارمنی (مضاف الیه)
نکات دستوری: چون: ضمیر پرسشی در نقش مسند / «م»: ضمیر متَصل در نقش مضاف الیه
بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب؟
بگفت آری، چو خواب آید، کجا خواب؟
نکات دستوری: تشبیه: او، مشبه / مهتاب، مشبه به / چو، ادات تشبیه / «ش» ضمیر متَصل در نقش مفعول/ چو: در مصراع اول در معنی «مثل و مانند» = حرف اضافه /چو: در مصراع دوم در معنی «اگر» = پیوند وابسته ساز (حرف ربط)
آرایه ها: شب، مهتاب، خواب: مراعات نظیر/ کجا: قید پرسش در مفهوم استفهام انکاری.
بگفتا دل زمهرش کی کنی پاک؟
بگفت آن گه که باشم خفته درخاک
آرایه ها: پاک و خاک: جناس ناقص/ دل از مهر کسی پاک کردن: کنایه از فراموش کردن عشق کسی، بیرون کردن عشق کسی از دل / باشم خفته در خاک: کنایه از این که مرده باشم.
نکات دستوری: ش: ضمیر متصل در نقش مضاف الیه و مرجع ضمیر «شیرین» / کی: ضمیر پرسشی در نقش قید پرسشی/ پاک کنی: فعل مرکب / باشم: فعل مضارع التزامی
قرابت معنایی: از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن/ از دوستان جانی مشکل توان بریدن
بگفتا گر خرامی در سرایش؟
بگفت اندازم این سر زیر پایش
معنی واژگان: خرامیدن: رفتن (در اینجا) / چه خواهی کرد: جملهی پرسشی است که به قرینهی معنوی از بیت حذف شده است.
آرایه ها: سر زیر پای کسی انداختن: کنایه از جان نثاری و فدا شدن در راه او/ «سر» و «سرا» جناس ناقص افزایشی/ سر و پا: مراعات نظیر و تضاد
نکات دستوری: ش: ضمیر متّصل در نقش مضاف الیه / اندازم: میاندازم (فعل مضارع اخباری)
بگفتا گرکند چشم تو را ریش؟
بگفت این چشمِ دیگر دارمش پیش
مفهوم کلی بیت: اخلاص، تسلیم و سرسپردگی عاشق
معنی واژگان: ریش: زخمی، زخم
آرایه ها: ریش، پیش: جناس ناقص
نکات دستوری: دارمش: «ش» مضاف الیه (پیشِ او) دارمش پیش: تقدیمش میکنم (پیش داشتن: کنایه از تقدیم کردن) / چه خواهی کرد؟: جملهی پرسشی محذوف است.
معنی و نکات شعر نخستین بار گفتمش از کجایی
منبع: