شعر چشمه و سنگ درس اول فارسی دهم است. معنی شعر چشمه و سنگ (گشت یکی چشمه ز سنگی جدا) و آرایه های ادبی شعر چشمه و سنگ نیما یوشیج را بیت به بیت در این مطلب بخوانید. یکی از زیباترین شعرهای نیما یوشیج شعر چشمه و سنگ است که در کتاب فارسی پایه دهم به عنوان اولین درس آمده است. اگر به دنبال معنی شعر چشمه و سنگ (گشت یکی چشمه ز سنگی جدا) به صورت بیت به بیت با آرایه های ادبی این شعر هستید، این مطلب را دنبال کنید.
۱-
گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
غُلغُله زن، چهره نما، تیز پا
معنی کلمات: غُلغُله زن: شور و غوغاکنان / تیزپا: تندرو ، سریع ، شتابنده
آرایه های ادبی: چهره نما: کنایه از خود نما، کسی که خود را نمایش می دهد / مراعات نظیر: سنگ و چشمه / چشمه : تشخیص و استعاره / چشمه : نماد «انسان مغرور و خودخواه « یا» مردم مغرور و خودخواه » است / سنگ: نمادجامعه، خاستگاه و مبدا اولیه / جدا شدن چشمه: گریز از رُکود و پذیرا بودن
۲-
گه به دهان بر ، زده کف چون صدف
گاه چو تیری که رود بر هدف
معنی کلمات: هدف: نشانۀ تیر / صدف: نوعی جانور نرم تن آبزی که بدنش در یک غلاف سخت جا دارد و در بعضی از انواع آن، مروارید پرورش مییابد.
آرایه های ادبی: تشبیه: چشمه به تیرو صدف / صدف و هدف: جناس ناقص اختلافی / چشمه و صدف: تشخیص و استعاره / مراعات نظیر: و تیر هدف ، دهان و کف / کف بردهان زدن : کنایه از خشمگین شدن، مستی و نشاط و نیرومندی
۳-
گفت : درین معرکه ، یکتا منم
تاجِ ِسر گُلبُن و صحرا ، منم
معنی کلمات: معرکه: میدان جنگ / یکتا: یگانه، بی همتا / گُلبُن: بوتۀ گل، گل سرخ، بیخ بوتۀ گل
آرایه های ادبی: مراعات نظیر : سر و تاج – گُلبُن و صحرا / معرکه : استعاره از عناصر خلقت و موجودات / تشبیه : چشمه به تاج/ تاج سر بودن : کنایه از بزرگ و مافوق و سَروَر بودن / چشمه : تشخیص و استعاره / گُلبُن و صحرا : تشخیص و استعاره
۴-
چون بِدَوم ، سبزه در آغوش من
بوسه زَنَد بر سر و بر دوش من
معنی کلمات: بِدَوَم: در اینجا: با سرعت جاری شوم.»
آرایه های ادبی: چشمه: تشخیص و استعاره / سبزه : تشخیص و استعاره / مراعات نظیر: آغوش ، سر، دوش / سر و دوش : مجاز از تمام وجود چشمه / بوسه زدن : کنایه از سپاسگزاری کردن
۵-
چون بگشایم ز سرِ مو شِکَن
ماه ببیند رخ خود به را من
معنی کلمات: شِکَن: پیچ و خم زلف (نقش دستوری: مفعول)
آرایه های ادبی: ماه : تشخیص و استعاره/ مو : استعاره از آب چشمه / شِکَن : استعاره از امواج خروشان
۶-
قطرۀ باران که در افتد به خاک
زو بِدَمَد بس گُهر تابناک
معنی کلمات: بِدَمَد : بروید ، از سر خاک درآوردن ، وزیدن / تابناک: دارای فروغ و پرتو ، تابان، درخشان ، نورانی/ گُهر: سنگ درخشان و قیمتی
آرایه های ادبی: خاک : مجاز از زمین / گُهر: استعاره از گل های زیبا و گیاهان
۷-
در بر من ره چو به پایان برد
از خجلی به سر گریبان بَرَد
معنی کلمات: بر: سینه ، آغوش ، کنار / خَجِلی: شرمگین بودن ، شرمنده بودن / گریبان : یقه
آرایه های ادبی: سر در گریبان بردن : کنایه در از اندیشه بودن از روی شرمندگی یا به فکر فرورفتن از غم، کنار کشیدن و گوشه گرفتن / بر و سر: جناس ناقص/ چشمه و قطره باران : تشخیص و استعاره
۸-
ابر ز من حامل سرمایه شد
باغ ز من صاحب پیرایه شد
معنی کلمات: حامل: صفت فاعلی از حمل ، حَمْل کننده / سرمایه: مال ، دارایی / پیرایه: زینت، زیور، آرایش
آرایه های ادبی: سرمایۀ ابر: استعاره از بخار آبی که به آسمان می رود / باغ : تشخیص و استعاره / ابر: تشخیص و استعاره / پیرایه: استعاره از گل و سبزه و گیاه
۹-
گل، به همه رنگ و برازندگی
می کند از پرتو من زندگی
معنی کلمات: برازندگی: شایسته بودن
آرایه های ادبی: گل : تشخیص و استعاره / مصرع دوم : کنایه از اینکه گل ، نیازمند چشمه است
۱۰-
در بُنِ این پردۀ نیلوفری
کیست کند با چو منی همسری؟
معنی کلمات: بُن : بیخ، ریشه / نیلوفری: صفت نسبی، منسوب به نیلوفر، به رنگ نیلوفر، لاجوردی؛ (مقصود « از پردۀ نیلوفری»، آسمان لاجوردی است.)
آرایه های ادبی: استفهام انکاری: در این بیت شاعر سؤالی را مطرح کرده است که به پاسخ نیاز ندارد و برای تأکید بیشتر آمده است./ همسری: برابری ، هم شأنی / پردۀ نیلوفری: استعاره از آسمان لاجوردی / همسری کردن : کنایه از برابری کردن، هم شأنی کردن
۱۱-
زین نَمَط آن مستشده از غرور
رفت و ز مبدأ چو کمی گشت دور –
معنی کلمات: نَمَط : روش ، نوع / غرور: به خود بالیدن ، تکبّر، خودخواهی / مبدأ : آغاز، سرچشمه
آرایه های ادبی: آن مست شده از غرور: کنایه از چشمه
۱۲-
دید یکی بحر خروشنده ای
سَهمگِنی، نادره جوشنده ای
معنی کلمات: بحر: دریا / خروشیدن : بانگ برزدن ، فریاد کشیدن/ سَهمگِن : مخفّف سهمگین ، ترسناک ، وحشت انگیز، هراسناک/ نادره ( مؤنّث نادر ) : بی مانند، کمیاب ، شگفت، طُرفه/ نادره جوشنده: ترکیب وصفی مقلوب، دارندۀ جوشش بی مانند
آرایه های ادبی: بحر: تشخیص و استعاره
۱۳-
نعره بر آورده ، فلک کرده کَر
دیده سیه کرده ، شده زَهره در
معنی کلمات: نعره : فریاد، بانگ بلند / نعره برآورده: منظور صدای امواج خروشان و بلند دریا / زَهره : کیسة زرداب ، کیسة صفرا/ زَهره دَر: صفت فاعلی مرکّب مرخّم، زَهره درنده
آرایه های ادبی: زَهره درشدن : کنایه از ترسناک شدن ، ایجاد وحشت و مایه هلاک شدن / فلک : تشخیص و استعاره / دریا: تشخیص و استعاره / دیده سیاه کردن: کنایه از خشمگین شدن
۱۴-
راست به مانندِ یکی زلزله
داده تنش بر تن ساحل یَله
معنی کلمات: راست: دقیقا، درست / یَله : رها،آزاد
آرایه های ادبی: تشبیه : دریا به زلزله / تن ساحل : اضافه استعاری (تشخیص یا جان بخشی ) / تکرار : تن / دریا: تشخیص و استعاره
۱۵-
چشمۀ کوچک به چو آن جا رسید
وان همه هنگامۀ دریا بدید
معنی کلمات: هنگامه: غوغا، و داد فریاد، شلوغی، جمعیت مردم / آنجا: منظور دریا یا نزدیک و ساحل دریا
آرایه های ادبی: دریا: تشخیص و استعاره ؛ زیرا غوغا و دادوفریاد می کند که عملی انسانی است / چشمه و دریا : مراعات نظیر/ چشمه : تشخیص و استعاره ؛ زیرا چیزی را دیدن عملی انسانی است/دریا: نماد جهان بیکران ، کمال و مرجع ایده آل هر شخص
← معنی شعر چشمه و سنگ →
۱۶-
خواست کزان وَرطِه قدم درکشد
خویشتن از حادثه برتر کشد
معنی کلمات: ورطه: زمین پست، مهلکه، هلاکت / حادثه: واقعه، رُخداد، پیش آمد
آرایه های ادبی: قدم درکشیدن : کنایه از عقب نشینی کردن، بازپس رفتن/ خویشتن از حادثه برتر کشیدن : کنایه از خود را از آسیب دورکردن ، خود را در امان نگه داشتن
۱۷-
لیک چنان خیره و خاموش ماند
کز همه شیرین سخنی، گوش ماند
معنی کلمات: خیره: سرگشته، حیران، فرومانده، لجوج، بیهوده
آرایه های ادبی: شیرین سخنی: حس آمیزی / گوش ماندن: کنایه از ساکت وخاموش گشتن / گوش: مجاز از شنیدن
مفهوم: با دیدن شکوهمندی دریا، چشمه کوچکی خودش را دریافت و سکوت اختیار کرد.
منبع: