درس اول فارسی یازدهم شعری است از سعدی با عنوان «نیکی». معنی شعر یکی روبهی دید بی دست و پای را با آرایه های این شعر از جمله کنایه های درس اول فارسی یازدهم سطر به سطر بخوانید.
اولین درس کتاب فارسی یازدهم شعری است برگزیده از بوستان سعدی در قالب مثنوی که با عنوان «نیکی» آورده شده و از زیباترین اشعار سعدی است. در این مطلب معنی شعر یکی روبهی دید بی دست و پای را سطر به سطر به همراه آرایه های این شعر میخوانید.
۱.
یکی روبهی دید بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای
معنی کلمات: فروماندن: تعجب کردن / لطف: مهربانی و نیکویی / صُنع: آفرینش
آرایه ها: بی دست و پای: کنایه از معلول و ناتوان / فرو ماندن: کنایه از تعجب کردن
۲.
که چون زندگانی به سر میبرد؟
بدین دست و پای از کجا میخورد؟
معنی کلمات: چون: چگونه / به سر میبرد: میگذراند، فعل مرکب / بدین: با این
آرایه ها: به سر بردن: کنایه از گذراندن / دست، پای: تناسب / سر، دست و پای: ایهام تناسب
۳.
در این بود درویش شوریده رنگ
که شیری بر آمد شغالی به چنگ
معنی کلمات: درویش: تهیدست / شوریده رنگ: آشفته حال / برآمد: جلو آمد، بیرون آمدن / شغال: جانور پستانداری از تیره سگان و جزو رسته گوشتخواران / چنگ: پنجه، چنگال
آرایه ها: در چیزی بودن: کنایه از در حال فکر کردن به موضوعی بودن / برآمدن: کنایه از بیرون آمدن / رنگ، چنگ: جناس / شیر: نماد دلاوری / شیر، شغال: تناسب
۴.
شغال نگون بخت را شیر خورد
بماند آنچه، روباه از آن سیر خورد
معنی کلمات: نگون بخت: بدبخت
آرایه ها: شیر، سیر: جناس/ شیر، روباه: تناسب
۵.
دگر روز باز اتفاق اوفتاد
که روزی رسان، قوت روزش بداد
معنی کلمات: قوت: خوراک، غذا، رزق روزانه / دگر: دیگر (صفت مبهم) / روزی: رزق / روزیرسان: منظور خداوند است / مرجع ضمیر «ش» به روباه برمیگردد
آرایه ها: روزی، روز: جناس / واژه آرایی: روز
۶.
یقین، مرد را دیده بیننده کرد
شد و تکیه بر آفریننده کرد
یا: با این یقین، چشمان مرد بینا شد (به آگاهی رسید)، پس ….
معنی کلمات: دیده: آنچه که دیده بود (یا به معنای چشم) / بیننده: بینا / شد: رفت
آرایه ها: دیده: مجاز از مرد / تکیه کردن: کنایه از توکل کردن
۷.
کزین پس به کنجی نشینم چو مور
که روزی نخوردند پیلان به زور
معنی کلمات: کنج: گوشه / نشینم: می نشینم / مور: مورچه / روزی: رزق / پیل: فیل
آرایه ها: چو: مانند، تشبیه / مور، پیل: تناسب / مور، زور: جناس
۸.
زنخدان فرو برد چندی به جیب
که بخشنده روزی فرستد ز غیب
معنی کلمات: زنخدان: چانه / جیب: گریبان، یقه / که: زیرا / غیب: پنهان، نهان از چشم؛ عالمی که خداوند، فرشتگان … در آن قرار دارند
آرایه ها: زنخدان به جیب فروبرد: یعنی چانه در گریبان بردن: کنایه از به تفکر فرورفتن و در اینجا نشستن و کوشش نکردن نیز مقصود است» / جیب، غیب: جناس / تلمیح به آیه «إنّ الله هوالرزّاق»
۹.
نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست
چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست
معنی کلمات: تیمار: غم / جهش ضمیر: «ش» (مضاف الیه) / چنگ: نوعی ساز که سر آن خمیده است و تارها دارد.
آرایه ها: تیمار خوردن: کنایه از یاری و پرستاری کردن/ بیگانه، دوست: تضاد / رگ، استخوان، پوست: تناسب / دوست، پوست: جناس / چو چنگ، رگ و استخوان و پوستش ماند: تشبیه، (وجه شبه: لاغر شدن)
۱۰.
چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش
ز دیوار محرابش آمد به گوش
معنی کلمات: چو: هنگامیکه / محراب: محراب مسجد / آمد: رسید / جهش ضمیر در « محرابش»: به گوشش آمد
آرایه ها: هوش، گوش: جناس
۱۱.
برو شیر درنده باش، ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل
معنی کلمات: دغل: فریبکار، ناراست، حیله گر/ شل: لنگ، دست و پای از کار افتاده
آرایه ها: شیر درنده باش: تشبیه فشرده / انداختن: کنایه از ناتوان نشان دادن / چو روباه: تشبیه / شیر، روباه: تناسب
۱۲.
چنان سعی کن کز تو مانَد چو شیر
چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟
معنی کلمات: سعی کردن: کوشش کردن / وامانده: باقیمانده /
آرایه ها: چو شیر: تشبیه / شیر، روباه: تناسب / وامانده: پس مانده / چه: چرا / پرسش انکاری: چه باشی یعنی نباش / واژه آرایی: چو / جناس: چه، چو / واج آرایی: «چ»
۱۳.
بخور تا توانی به بازوی خویش
که سعیات بود در ترازوی خویش
معنی کلمات: سعی: کوشش / ترازو: ابزار سنجش و مقدار
آرایه ها: بخور: کنایه از بهره مند شو / بازو: مجاز از زور و توانایی / در ترازوی است: کنایه از اینکه سنجیده میشود / تلمیح به آیه «ان لیس للانسان الّا ما سعی»
۱۴.
بگیر ای جوان دست درویش پیر
نه خود را بیفکن که دستم بگیر
معنی کلمات: درویش: گدا / افکندن: انداختن (بن ماضی: افکند، بن مضارع: افکن)
آرایه ها: دست گرفتن: کنایه از کمک کردن / جوان، پیر: تضاد / واژه آرایی: دست، بگیر / خود را افکندن: کنایه از «به ناتوانی زدن»
۱۵.
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
معنی کلمات: را در «خدا را»: دارندگی «خدا دارد»/ بخشایش: آمرزش؛ فعل بخشودن (بن ماضی: بخشود، بن مضارع: بخشا) / خلق: مردم
آرایه ها: واج آرایی: صامت «ش» / خلق: مجاز از مخلوقات / است: ردیف
۱۶.
کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست
که دون همتانند بی مغز و پوست
معنی کلمات: کرم ورزیدن: جوانمردی کردن / همّت: اراده، عزم نیرومند / دون همّت: فرومایه / «و» در «بی مغز و پوست»: واو همراهی
آرایه ها: سر: مجاز از انسان / مغز: مجاز از اندیشه و خرد / پوست: مجاز از ظاهر / اوست، پوست: جناس / مغز، پوست: تناسب
۱۷.
کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
معنی کلمات: بیند: می بیند / سرا: خانه / خلق: مردم
آرایه ها: سرا: استعاره از جهان؛ دو سرا: دنیا و آخرت / نیک، نیکی: جناس / تلمیح به آیه «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره» و نیز تلمیح به حدیث «الدنیا مزرعه الاخره»
معنی و نکات درس یکی روبهی دید بی دست و پای
منبع: