/ سینما / یك دیالوگ خوب چه خصوصیاتی دارد؟
آنچه در این مقاله می‌خوانید

فیلمنامه نویسی

شما از زمانی كه سوژه ای به ذهنتان می رسد تا زمانی كه شروع به نوشتن فیلمنامه می‌كنید چه مراحلی را طی می كنید؟
من زمانی كه سوژه ای به ذهنم می رسد مدت زیادی با آن كلنجار می روم و خیلی كم پیش آمده كه بعد از یافتن سوژه به سرعت شروع كنم به نوشتن فیلمنامه. بعد از این كه چهار چوب كلی در ذهنم مشخص شد شروع می كنم فیلمنامه را از اول تا آخر نوشتن. خیلی كم پیش آمده كه برای فیلمنامه هایم خلاصه بنویسم. اگر هم خلاصه نوشتم به دو دلیل بوده. اول به خاطر تهیه كننده كه از قبل بداند روی چه فیلمنامه ای قرار است سرمایه گذاری كند و یكی هم به خاطر این كه پیش آمده كه مدت زیادی به سوژه ای فكر كرده‌ام اما پیش رفتی نداشتم. برای همین خلاصه نوشته ام. در غیر این دو صورت كه برایم كم پیش آمده شروع می كنم فیلمنامه ای را از اول تا آخر نوشتن و در عوض كار هایم را زیاد باز نویسی می كنم كه از چهارـ پنج بار بوده تا سیزده بار.
شما برای كارهایتان چه مسیر تحقیقاتی طی می كنید؟ مخصوصاً در زمینه كارهای كودك.
در زمینه تحقیقات برای كودك سرو كله زدن با بچه هایی كه در اطرافم وجود دارند و هم چنین مطالعه كتب روانشناسی خیلی كمكم می‌كند. اما من برای تعیین نقاط عطف كارم همیشه به خودم رجوع می كنم. چون به نظر خودم كودكی كه در درون خودم وجود دارد خیلی قوی است و من ویژگی دوران كودكی خودم را حفظ كرده ام. سادگی، صداقت، این كه با یك چیز كوچك خوشحال می شوم یا ناراحت ، عجول هستم و از این جور موارد. در كارهایم از این خصوصیاتی كه فكر می كنم دارم استفاده می كنم.


شخصیت هایتان را چطور پیدا می كنید؟
اكثر كارهای من بر اساس قصه های چاپ شده بوده است و طبیعتاً از شخصیت های همان داستان ها استفاده كرده ام البته معمولاً سعی كرده ام كه خصوصیات این شخصیت ها را با چیزهایی كه از كودكی خودم یا اطرافیانم داشتم همراه كنم. به هر حال من شخصیت هایم را در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با محیط پیرامونم پیدا می كنم. به طور مثال در حال حاظر مشغول نگارش فیلمنامه ای هستم كه بر مبنای یك شخصیت نوشته شده. قضیه این طور بوده كه من برای شركت در جشنواره فوكوئوكا به ژاپن رفته بودم، آقای محمد نوری خواننده هم با ما همسفر بودند. آشنایی با آقای محمد نوری باعث شد كه شخصیتی در ذهن من متولد شود و آن شخصیت تبدیل شد به این سناریویی كه در حال حاضر روی آن كار می كنم. یعنی یك شخصیت واقعی محور اصلی یك فیلمنامه شده و بقیه فیلمنامه را خودش به وجود آورده.
آیا برای پرداخت بهتر شخصیت هایتان برایشان زندگی نامه می نویسید؟
من در اولین فیلم سینمایی كه ساختم با چند هنرپیشه حرفه ای سرو كار داشتم، فكر كردم كه باید برای شخصیت ها زندگی نامه بنویسم و این كار را هم كردم. در فیلم بعدی هم این كار را كردم. اما عملاً دیدم كه كمك چندانی نمی كند. برای همین دیگر این كارها را نكردم. در ضمن چون از قبل به جزئیات و گذشته آدم ها فكر نمی كنم و این مسایل در حین نوشتن شكل می گیرند، برای همین نوشتن زندگی نامه كمك چندانی نمی كند. تاكید می كنم برای من این طور بوده است.
به اعتقاد شما چه مسایلی باعث می شود تا مخاطب تا مخاطب با شخصیت ها ارتباط عاطفی برقرار كند؟
خود من دوست دارم كه شخصیت هایم را در موقعیت هایی قرار دهم كه به طور معمولی توان مقابله با آن را نداشته باشند. یعنی غلبه بر آن موقعیت احتیاج به نیرویی دارد كه به طور طبیعی شخصیت فاقد آن نیرو است، ولی در لحظه ای خاص این توان را از خودش بروز دهد و بر آن موقعیت فائق آید. به طور مثال در فیلم گاویار بچه ای وجود داردكه در موقعیت خاص یكی از گاوهایش در تصادف با كامیونی از بین می رود و این بچه باید با یك آدم گردن كلفت و خشن روبرو شود كه به طور طبیعی این توان را ندارد. ولی ما می بینیم كه در گیر می شود و كم كم جلو می رود تا موفق می شود. این شكل شخصیت را جذاب می كند. چون آن شخصیت نقاط ضعف بیننده را بروی پرده جبران می كند و باعث جذابیت می شود. به غیر از این مورد به نظرم مخاطب باید شخصیت ها را باور كند چون باورپذیری تاثیر اساسی در جذابیت دارد. باورپذیری هم قابل تعریف نیست و اعمالی كه یك فیلمنامه نویس برای باورپذیر شدن انجام می دهد در هر فیلم با هر فیلم دیگر متفاوت است. به قول آقای گلمكانی هر فیلم اصول خودش را بنا می كند.
شخصیت های كودك در آثار شما چه خصوصیات بارزی دارند؟
كودك فیلم های من كودكی است كه از سن واقعی اش بزرگتر باشد. بیشتر از سنش درك كند، بیشتر از سنش احساس مسئولیت كند و حرف های بزرگتر از سنش بزند.

به اعتقاد شما یك دیالوگ خوب چه خصوصیاتی دارد؟
دیالوگ خوب دیالوگی است كه مخاطب باورش كند. بعضی وقت ها برایم پیش آمده كه یك دیالوگ باور نكردنی را كاری كرده ام كه تماشاچی آن را باور كند.این موضوع در مورد بچه فیلم هایم زیاد اتفاق افتاده. بعضی وقت ها بچه ها در فیلم های من دیالوگ هایی می گویند كه اگر شما بخواهی از كلیت فیلم فاصله بگیری و آن را گوش كنی، می بینی كه این حرف برای بچه خیلی زیاد است. ولی در چهار چوب فیلم چون این شخصیت و این فضا را باور كرده ای، دیالوگ را هم می پذیری. این دیالوگ ها را من از خود بچه ها می گیرم. اگر دقت كرده باشید بچه ها گاهی اوقات حرف هایی می زنند كه برای پدر و مادر هم جذاب است و مدام آن را تكرار می كنند. مثلاً یك بچه چهار ساله می گوید امروز اتفاق خیلی بدی افتاده. این دیالوگ كه یك چیز عادی برای آدم‌های بزرگسال است وقتی در دهن بچه قرار می گیرد بسیار جذاب می شود. به غیر از این ها یك دیالوگ خوب باید روان و ساده و دم دستی اما خوش آهنگ باشد و توی دهان خوب بچرخد. من برای نوشتن دیالوگ الگوهای واقعی اطرافم را با تخیل و تكنیك تركیب می كنم.

چه مسائلی برای مخاطب كودك و نوجوان جذاب است؟
فانتزی برای بچه ها جذاب است. این فانتزی هم درجات و شكل های متفاوت دارد. یك وقتی هست كه در فیلمی مثل مرد عوضی، فانتزی در این حد است كه دست طرف لای در می ماند و با صاف كردن خوب می شود. یك وقتی هم هست كه فانتزی در فیلمی مثل پلكان این است كه پسری ده ساله در خیابان با یك اسب مسابقه می دهد و برنده می شود. این هم یك جور فانتزی است . این چیز ها برای بچه ها جذاب است. به اعتقاد من اگر مخاطب كودك از فیلمی خوشش بیاید و به آن جذب شود مخاطب بزرگسال هم جذب می شود. چون در همه آدم های بزرگسال یك كودك وجود دارد. كه این كودك ممكن است كه در بعضی ها قوی در بعضی ها ضعیف باشد.

به نظر شما یك فیلم نامه نویس خوب باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
به نظر من مهم ترین اصل برای یك فیلمنامه نویس خوب این است كه نشیمن گاهش عادت كرده باشد كه روزی دوازده ساعت روی صندلی بنشیند و دستش عادت كرده باشد كه تمام این دوازده ساعت را بنویسد و خسته نشود. در ضمن خیلی هم عاشق چیزهایی كه می نویسد نباشد و به راحتی پاره كند و دور بریزد. برای این منظور باید انگیزه داشت. خود من از اول كه وارد این كار شدم هرگز فكر نكردم كه جایی بروم استخدام شوم . یك حقوق ثابت بگیرم. چند بار برایم موقعیت استخدام پیش آمده و با اینكه مشكل مالی داشتم قبول نكردم. چون همین مشكل مالی باعث می شود كه انگیزه ام برای نوشتن تحریك شود. و اگر حقوق بگیر می شدم به همان حقوق عادت می كردم و خیلی از انگیزه ها را از دست می دادم. نمونه اش انبوه كارگردانان تلویزیون است كه سالهاست كارگردانند و بعضی شان حتی در دانشگاه های معتبر خارجی تحصیل كرده اند اما به دلیل همین حقوق ثابت هیچ كار خاصی انجام نداده اند. البته مسائل مالی قطعاً انگیزه منحصر به فرد نیست و نباید هم باشد ولی یكی از انگیزه های اساسی است.


نوشته شده توسط سیاوش سرمدی
▪ درس ۴:
۱۶) وقتی شخصیت هایتان را خلق می كنید، باید درون و بیرون، آرزوها، ترسها و رویاها، چیزهای را كه دوست دارند و چیزهایی را كه دوست ندارند، پسزمینه و چگونگی عادات رفتاریشان را بشناسید.
۱۷) چهار عنصر باعث ایجاد شخصیت خوب می شود. این چهار عنصر عبارتند از : نیاز دراماتیك، دیدگاه، تغییر ، طرز برخورد.
۱۸) نیاز دراماتیك عبارت است از آنچه شخصیت طی فیلمنامه می خواهد به دست آورد، برنده شود ، از آن خود كند و به آن برسد.
۱۹)دیدگاه یعنی شیوه ای كه شخصیت دنیا را می بیند. یك شخصیت خوب همیشه یك دیدگاه معیین را ابراز می دارد. چنین شخصیتی فعال است و فقط واكنشی از خود نشان نمی دهد ، بلكه بر اساس دیدگاهش عمل می كند.

منبع: 1

برچسب ها :

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

کل :
میانگین :
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x