۴ انشا در مورد دفاع مقدس و جنگ تحمیلی-جنگ تحمیلی با عراق را دفاع مقدس مینامند. جنگی که شروع کننده آن دشمن بعثی بوده و جوانان ایران در برابر آن خالصانه ایستادگی کردند. با مجموعه انشا در مورد دفاع مقدس و جنگ تحمیلی همراه ما باشید.
در هفته دفاع مقدس یکی از موضوعات انشا که ممکن است از دانش آموزان خواسته شود بنویسند، انشا دفاع مقدس است. اگر چه برای این نسل که خوشبختانه جنگ را تجربه نکرده و خاطره ای از جنگ تحمیلی ایران و عراق ندارد، نوشتن از دفاع مقدس کمی سخت است، اما با مطالعه در این باره و درک موضوع میتوان یک انشای مناسب درباره دفاع مقدس نوشت.
ما به ۸ سال جنگ تحمیلی با عراق، دفاع مقدس میگوییم، زیرا ایران این جنگ را شروع نکرد، بلکه صدام که زمانی رییس جمهور عراق بود به کشور ما حمله کرد و مردم برای محافظت از وطن و هممیهنانشان به دفاع برخاستند.
اگرچه از خود دفاع کردن در شرایطی که جان انسان در خطر است یک رفتار طبیعی است، اما دفاع از میهن و همه هم میهنان تا پای جان به راستی مقدس است و کار هر کسی نیست. جوانانی که هزاران آرزو برای زندگی خود داشتد، زمانی که کشور خود را در خطر دیدند از همه چیز گذشتند و تنها به یک چیز فکر کردند: محافظت از سرزمین شان و دور کردن دشمن.
آن ها با شجاعت و از جان گذشتگی، امنیت و آرامش را برای نسل های آینده وطن خود به جا گذاشتند، اگر چه بسیاری از شهیدان فرزندان خود را نیز ندیدند و فرزندانشان برای همیشه از دیدار آنها محروم شدند. چه مادرانی که فرزند از جان عزیزتر خود را راهی میدان جنگ کردند تا از جان و مال و ناموس مردم ایران دفاع کنند و چه زنانی که همسرانشان را از دست دادند اما با غیرت و از خود گذشتگی فرزندان بی گناه شهدا را به سختی اما به درستی بزرگ کردند و پرورش دادند تا راه شهیدان ادامه داشته باشد.
امروز ما هر چه داریم از دفاعی مقدس است که دلاوران زمان جنگ از دیار ما کردند، اگر به مدرسه می رویم و شب با خیال راحت سر بر بالین میگذاریم و هنوز اصالت ایرانی خود را حفظ کرده ایم، همه این ها مدیون سربازان وطن است که هرگز از فداکاری برای دیگری، برای من و شما، دریغ نورزیدند.
نوشتن انشا در مورد شهید و شهادت و دفاع مقدس در سال های جنگ تحمیلی با عراق، باعث می شود که ما ارزش های شهیدان و جانبازان را به یاد بیاوریم و نگذاریم که آرمان های انساندوستانه و خداپسندانه مدافعان وطن از یاد برود. ما با عزم و اراده قوی در راه اعتلای فرهنگ و کشورمان میکوشیم و نام ایران اسلامی را با افتخار سربلند میکنیم.
اگر چه کشور ما در طول ۸ سال عمیقا درگیر یک جنگ همه جانبه بوده است اما چه چیزی باعث میشود با از این سالها با عنوان “دفاع مقدس” و نه “جنگ” یاد کنیم ؟ جنگ و دفاع مقدس چه تفاوتهایی دارند که حتی در سینما و ادبیات معتقدیم ژانر جنگی با ژانر دفاع مقدس متفاوتاند. با هم این دو مفهوم را مقایسه کرده و بررسی میکنیم در چه صورتی جنگ که یک مفهوم بد و ناپسند است میتواند مقدس باشد و به یک مفهوم قابل تحسین بدل شود؟
جنگ یا « نبرد مسلحانه بین دولتها» به عنوان واقعیتی در جوامع بشری ، مفهومی عام و از جنبه های مختلف قابل تعریف است و به انواع متعددی نظیر؛ تهاجم نظامی ، جنگ تدافعی ، مشروع و یا نامشروع ، داخلی یا بین المللی و … ، تقسیم می شود . و در بسیاری مواقع جنگ اقدامی ناپسند ، غیر عقلی ، غیر دینی و نامقدس است نظیر تجاوزات نظامی و راه اندازی جنگ به خاطر سلطه طلبی ، جاه طلبی ، چپاول منابع ملت های دیگر و…
اما دفاع مقدس نوعی خاص از جنگ و نبرد مسلحانه است که از یکسو حالت تدافعی در مقابل تجاوز نظامی بیگانگان داشته واز سوی دیگر مطابق با هنجارهای دینی پذیرفته شده در یک جامعه و دارای ارزش دینی و اجتماعی است . مانند جنگ به منظور دفاع از خویش (دفاع مشروع) در مقابل متجاوزین به دین، عِرض، جان و مال خود و بستگان یا مملکت و نیز به منظور دفاع از مظلومین عالم و یا در مقابل ستمگرانی که آزادی دعوت دینی را سلب می کنند و با حاکمیت استبدادی مانع انتخاب آزادانه دین صحیح از سوی مردم می گردند.
مقدمه: سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم ؛ این انشا را از زبان یک فرزند شهید گمنام تقدیم حضور شما میکنم.
بدنه: باید انشایی در مورد شغل آینده بنویسم… میخواهید در آینده چه کاره شوید ؟.. . دکتر… مهندس… معلم … من نوشتم می خواهم در آینده شهید بشوم … معلم به من گفت ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ؟
باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!!
مثلا پدر خودت چه کاره است ؟آقا اجازه … شهید …
پدر من وقتی کوچک بودم شهید شد اما همه می گویند پدر من خیلی مهربان بود.
من گاهی وقت ها که دلم برای پدرم تنگ میشود به او میگویم تو مهربان نیستی مگر نه نمی رفتی و ما را ترک نمیکردی اما مادرم به من میگوید پدرت رفت تا تو آزاد زندگی کنی ، تا تو راحت زندگی کنی و بدون ترس حمله دشمن درس بخوانی.
من خیلی دوست داشتم با پدرم بازی میکردم با هم کشتی میگرفتیم یا با هم بیرون میرفتیم و پدرم برای من خوراکی میخرید ولی حالا که او نیست سعی میکنم خودم مرد خانه باشم و نگذارم مادرم احساس تنهایی کند . سعی میکنم راه پدرم را ادامه دهم و مثل او شجاع و مهربان باشم.
نتیجه گیری : تقدیم به شهدا و خانوداه های معظم شهدا که درد که به جای نام و مهر پدر ، درد تنهایی و یتیمی را به جان خریدنت تا ما سربلند و آزاد زندگی کنیم.
انشا در مورد دفاع مقدس
جانبازان ، گمنام ترین و سربلندترین قهرمانان جبهه های دفاع مقدس هستند. آنها هر روز، زندگی در میان شعله های آتش را تجربه می کنند. داستان نشستن شیخ الانبیاء حضرت ابراهیم (ع) در دل آتش حکایت همین جانبازان شیمیایی ماست که از نسل معنوی همان پیامبر آتش نشینند.
جانبازان دلاور ما در هر جبهه ای از جبهه های مقدس ردپایی از خود گذاشته اند که آثار آنها را در تمامی جبهه های غرب و جنوب می توان دید. آنها گاه در لابلای کوه های سر به فلک کشیده کردستان به جست وجو و دفاع مشغول می شدند و گاه در میان امواج خروشان کارون و اروند، در پی دیار دلدار، تن به طوفان دریا سپرده اند، که حکایت شان یک تاریخ حادثه را در برابر ما آشکار می کند.
اگر چه بسیاری از مجاهدان این دیار، پاداش شجاعتشان را از خدای سبحان گرفته اند و به مقام عظمای شهادت نایل آمدند، اما اگر به دقت به جاده زندگی نگاه کنیم، سوارانی را می بینیم که همچنان چالاک و چابک به سمت نور در حرکتند و بیرق فتح و پیروزی و نوید ظهور مولایمان را در دست پرقوتشان به اهتراز در آورده اند.
هنوز راه همان است و مرد بسیار است خبر دهید که اهل نبرد بسیار است.
کلیدواژه : دفاع مقدس / انشا درباره دفاع مقدس / جنگ تحمیلی / جنگ / انشا در مورد 8 سال دفاع مقدس / جانبازان / انشا دفاع مقدس از زبان فرزند شهید