همانطور که گفته شد انشا در مورد شب یلدا را میتوان به سه قسمت مقدمه، بدنه و نتیجه گیری تقسیم بندی کرد. مجموعه انشاهای زیر برای تمامی پایهها (کلاس سوم، چهارم، پنجم، ششم و …) مناسب است. دانش آموزان گرامی لطفا از متنهای زیر الهام گرفته و تلاش کنید خودتان انشای مورد نظرتان را بنویسید.
انشا شب یلدا طنز
من قبلترها که کوچک بودم فکر میکردم شب یلدا چند ساعتی از بقیه شبها بلندتر و طولانی تر است، البته برای من همینطور بود چون تنها شبی بود که میتوانستم تا ساعت ۱۲ شب بیدار باشم و با بقیه بچههای فامیل بازی کنم و یا در جمع بزرگترها بمانم، اما حالا میدانم که شب یلدا فقط یک دقیقه بیشتر از بقیه شبها طول میکشد، و ما به خاطر همان یک دقیقه جشن میگیریم.
۸، ۹ ساله بودم، شب یلدا پنجشنبه بود و منو پسرخالههایم خوشحال بودیم از اینکه کسی نمیگوید فردا باید بروی مدرسه و باید زودتر بخوابی و یا درس و مشقمان را بیاورند وسط مهمانی تا بنویسیم. از بعد ازظهر که با مادرم رفتیم به خانه مادربزرگ تا کمک مادربزرگ کند، با بچهها دور هم جمع شده بودیم و مدام پچ پچ میکردیم تا برنامه ریزی کنیم و بتوانیم همگی شب آنجا بخوابیم.
البته که پروژه دشواری بود. هی مدام یک نفر از بزرگترها میآمد تا یک جورایی متوجه شود ما چه میگوییم ولی ما فقط ریز ریز میخندیدیم، آنها هم لجشان درمیآمد و میرفتند. در بین پیشنهادها بالاخره عملی ترین را انتخاب کردیم و بعد شروع کردیم به پیاده سازی. ساعت از حدود ۱۰ که گذشت وقت اجرای نقشه شد. همگی شروع کردیم به خمیازه کشیدن. مادرم هی سقلمه میزد که وا چته، خوابت میاد؟
تا نوبت دور آخر خوراکی ها که همان خوردن هندوانه بود رسید، من یک بالشت برداشتم و رفتم توی اتاق و خوابیدم، بقیه بچهها هم به ترتیب و بدون جلب توجه فقط به مادر خود میگفتند خستهاند و میآمدند توی اتاق تا بخوابند. بزرگترها که مشغول بحث سرخ و سفیدی هندوانه بودند و اصلا متوجه غیبت همگانی ما نشدند.
ساعت حدود ۱۲ بود که دیگر وقت رفتن بود، تا میخواستند که جمع کنند و بروند با صحنه خنده داری رو به رو شدند. اتاقی پر از بچه که خواب بودند و به هیچ عنوان بیدار نمیشدند. هرچقدر سروصدا میکردند ما تکان نمیخوردیم و خودمان را سفت گرفته بودیم.
با وساطت مادربزرگ از خیر بردن ما گذشتند و ما توانستیم آن شب تا صبح بیدار بمانیم و بخندیم و باهم خوش بگذرانیم.
شب یلدا بهانه ای است تا پیش هم باشیم و بخندیم، مهم نیست چقدر طولانی تر است، مهم این است که از فرصت دورهم بودن استفاده کنیم و لذت ببریم.
فصل پاییز، فصل دگرگونیهاست، همان فصلی که به یکباره همه چیز عوض میشود، میوهها از هلو و زردالو به پرتقال و نارنگی، رنگ درختان از سبز به زرد و نارنجی، و هوا از گرما به خنکی و سردی تبدیل میشوند. پایان فصل پاییز و آغاز زمستان شکوهمند برگزار میشود و ما ایرانیان آن را جشن میگیریم، شب یلدا همان نقطه شکوهمند است.
در شب یلدا در هر نقطه ایران رسم و رسوم و خوراکیهای مخصوص خود را دارد. گاهی حتی خانواده با خانواده رسم و رسوماتشان مختلف است.
یک خانواده میگوید شب یلداست و کوفته هایش، یکی میگوید شب یلدا فقط باید آش خورد و گرم شد. از چند روز قبل همه در حال برنامهریزی هستند که چکار کنند و چه چیزی بخرند و چه غذاهایی درست کنند، کرسی را کجا بگذارند و چه کسی هندوانه بخرد. همه شورو شوق دارند، در تکاپو هستند و هر هنری که دارند را به نمایش میگذارند.
اگر تازه عروس و دامادی در خانواده حضور داشته باشند، نوبت آن است که برایشان شب چلهای برایشان بیاورند، سفرهای از تمام نشانههای شب یلدا پهن میکنند و هدیههایی به عروس و داماد میدهند. خانواده عروس و داماد دورهم جمع میشوند و معاشرت میکنند و لذت میبرند.
شب یلدا بهانه معاشرت کردن و محکم کردن رابطه بین خانوادهها است، شب یلدا نباید با تجملات و تشریفات مخلوط شود و سادگی خود را از دست میدهد، چون دیگر از شورو شوق دور میشود و به بیراهه میرود.
مشخصه اصلی شب یلدا دورهمیهای خانوادگیاست و مشخصه اصلی کرونا دوری و حفظ فاصله اجتماعی است. خانوادههای ایرانی تمام سال منتظر شب یلدا هستند تا باهم فال حافظ بگیرند و انار و آجیل بخورند و بخندد، اما با آمدن کرونا انگار همه چیز زیر و رو شد.
امسال خبری از دورهم جمع شدن نیست، نه عید به دید و بازدید گذشت و نه حالا شب یلدایی قرار است برگزار شود. همه چیز محدود شده به تماسهای تصویری واتساپی و اینستاگرامی. خبری از شور و شوق واقعی نیست و برای حفظ ظاهر فقط یک ظرف انار و دیوان حافظ را روی میز گذاشته ایم تا توی تماس های تصویری با خاله و دایی بگوییم شما اینجا نیستید اما ما خیلیم خوشحال هستیم و درحال یلدا گرفتنیم.
اما واقعیت این است که تا تماس های تصویری تمام شود هر کس میرود یک گوشه خانه و به کاری مشغول میشود. مامان میرود توی آشپزخانه و سعی میکند کوفتههای وارفته را سروسامان دهد، بابا تلویزیون را این کانال و اون کانال میکند، منم نشستم و یکی بازی آنلاین با دوستانم میکنم. نه از جایی صدای خنده میآید، نه کسی فال حافظ میگیرد، نه من با خواندن غزلهای حافظ به غلط روح جناب حافظ را به درد میآورم. شوهرخاله نیست تا چیزهای بی مزه تعریف کند و ما به بیمزگیهایش بخندیم و کرسیاس نیست تا سر جای نشستن به دورش دعوا کنیم.
همه چیز خیلی سرد و بی مزه، مثل بقیه روزهای سال میگذرد، حتی غمگینتر و دلسردکنندهتر.
باید از همه فرصتهای زندگی استفاده کنیم، یکدیگر را دوست داشته باشیم و از لحظهها برای شاد کردن یکدیگر بهره ببریم. چون ممکن است به یکباره همه چیز عوض شود و کارهای روزمره گذشته به محالات بپیوندد و مثل یلدا حتی نتوانیم به خانه بزرگترها برویم آنهارا ببینیم. اما میتوانیم در خانه با همان تعداد کم هم برنامههای خوبی داشته باشیم، شاید کرونا فرصتی است تا ما بتوانیم جور دیگری شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم.
شب یلدا هر سال، شب آخر ماه آذر، روز آخر فصل پاییز و ابتدای زمستان است. شب یلدا برای ما ایرانیان اهمیت ویژه ای دارد و از روزهای قدیم تا اکنون این شب را جشن میگیریم و دور هم جمع میشویم.
همیشه برای شب یلدا مادرم ژله انار درست میکند، همه میگویند او ژلههایش خیلی خوشمزه هستند و اصلا شب یلداست و ژلههای او. من شب یلدا را دوست دارم چون با بچههای دایی و خاله توی پارکینگ خانه مادربزرگ جمع میشویم انواع بازی هارا امتحان میکنیم، کسی هم گیر نمیدهد که سروصدا نکنید چون مادربزرگ گفته همین یک شب در سال است و اشکالی ندارد.
مادربزرگ کرسی میگذارد وسط سالن خانه و یک سینی بزرگ میگذارند رویش، توی سنی لبو و انار و همه میوههای زمستانی را با انواع تنقلات و آجیل میگذارند.
برای اینکه ما بچهها دعوایمان نشود، خاله کاسه برمیدارد و به اندازه یکسان برایمان از هرکدام میکشد میگوید این سهممان تا آخر شب است. میتوانیم یکجا بخوریم یا کم کم که تا آخر شب داشته باشیم.
موقع شام که میشود من همیشه سیرم، آنقدر آجیل و تنقلات خورده ام که جایی برای آش و غذا ندارم و حتی یک بارم شام نخوردهام. شب یلدا یکی از بهترین شبهایی است که من در زندگی دوست دارم و حسابی بهم خوش میگذرد.
شب یلدا پر از خوراکیهای رنگارنگ است و باید حواسمان باشد دل درد نگیریم، چون نمیتوانیم از بقیه شب لذت ببریم و شاد باشیم.
در ایران باستان جشنهای مختلفی در طول سال برگزار میشد که برخی از آنها برجای مانده است. یکی از جشنهایی که هنوز برپا میشود، جشن شب یلداست.
شب یلدا اولین شب زمستان است. از غروب روز سیام آذر تا طلوع روز اول دیماه را شب چله میگویند. عقیده ایرانیان باستان بر این بود که در این شب فرشته بدیها و فرشته خوبیها به جنگ میپردازند. این جنگ در طول شب ادامه دارد تا اینکه با طلوع سحر فرشته خوبی بر فرشته بدی غلبه میکند و او را شکست میدهد.
شب چله آداب و رسوم خاصی داشته است که برخی از آنها به یادگار ماندهاند و برخی از آنها در طول قرنها از بین رفتهاند.
در حال حاضر در نقاط مختلف ایران در شب یلدا فامیل در خانه بزرگترها جمع میشوند. پدربزرگها و مادربزرگها میزبانهای اصلی این جشن هستند. آنها هرچه از خوراکیهای مخصوص این شب در توان دارند، تهیه میکنند.
هندوانه یادآور گرمای تابستان است. ایرانیان قدیم عقیده داشتند اگر هندوانه بخورند در سراسر زمستان سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. اگرچه دیگر این عقیده وجود ندارد اما مردم هنوز هندوانه را در بین خوراکیهای شب یلدا قرار میدهند.
انار در سفره شب یلدا نماد شادی و زایش است. رنگ قرمز انار در میان رنگهای پاییزی یک رنگ متفاوت و شادیبخش است. در قدیم برای شادباشی به افرادی که غمگین و رنگ پریده بودند توصیه میکردند انار بخورند.
دو خوراکی قابل پختن سفره شب یلدا لبوی داغ و کدو حلوایی هستند. این دو که داغ خورده میشوند، حرارت بدن را بالا میبرند و از سرمای هوا کم میکنند.
فقط خوراکیهای شب یلدا نیست که این شب را منحصر به فرد میکند. گفتگوهای شاد در بین افراد خانواده جریان دارد. در این شب بزرگترها از خاطرات خود تعریف میکنند و یاد گذشتهها را زنده میدارند. در بسیاری از خانوادهها گرفتن فال حافظ در شب یلدا مرسوم است و کسی که صدای بهتری دارد با صدای بلند دیوان حافظ یا شاهنامه فردوسی را میخواند.
آداب و رسوم متنوع و متعدد شب یلدا برای این است که فرهنگ و پیشینه تاریخی غنی ایران را به ما یادآوری کند. زنده نگه داشتن میراث فرهنگی هر کشوری نیکو و ضروری است.
شب یلدا_انشا درباره شب یلدا
منبع: