کارمندان چگونه با معضل از دست دادن شغلشان کنار میآیند؟ در شرایط رکود اقتصادی و ضعف شرکتها و سازمانها، تعدیل نیرو و اخراج کارکنان مسئلهی دور از انتظاری نیست. این مقاله به شما کمک میکند تا با اضطراب و فشار از دست دادن شغل، که برای هفتهها یا ماهها گریبانگیرتان خواهد بود، کنار بیایید. هرچه بیشتر در این باره بدانید، بهتر میتوانید از پستیها و بلندیهایی که پیشِرو دارید، عبور کنید.
معضل از دست دادن شغل
الیزابت کوبلر راس (Elisabeth Kübler-Ross) طی پژوهشی معروف، پنج مرحلهای را که افراد در مدت سوگواری برای عزیزان از دسترفته سپری میکنند، شناسایی کرد. شاید از دست دادن شغل و اخراج از کار به سختی از دست دادن عزیزانتان نباشد اما تجربهای ناخوشایند و بسیار اضطرابآور است. بنابراین بررسی آن در قالب مراحل پنجگانهی «کوبلر راس» سودمند خواهد بود. این مرحلهها عبارتند از: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی، پذیرش.
افراد مختلف به روشهای مختلفی این مراحل را پشت سر میگذارند، برخی ممکن است همهی این مراحل را تجربه نکنند، مدتی طولانی در مرحلهای خاص باقی بمانند یا به سرعت از مرحلهای عبور کنند.
سن و موقعیت فرد در طول عمر هر مرحله و تجربه کردن یا نکردن هر یک از این مراحل مؤثر است. احتمالا کارمند جوانی که بار بازپرداخت هیچ وامی را به دوش نمیکشد و فرزندی ندارد، مرحلهی انکار و انتقاد از خود را تجربه میکند و مستقیما به پذیرش میرسد. در مقابل کارمندانی که مسئولیتهای بیشتری در زندگی دارند به زمان بیشتری برای رسیدن به مرحلهی پذیرش نیاز دارند، چرا که با اضطراب و فشار بیشتری مواجه هستند.
اکنون با جزئیات بیشتری به هر مرحله و راههای کنار آمدن با آنها میپردازیم.
فردی که درگیر افکاری همچون «باورم نمیشه شغلم رو از دست دادم!» است یا گمان میکند که این اشتباهی مدیریتی است که به زودی رفع میشود، در مرحلهی انکار است.
برای گذر از «انکار» باید این حقیقت را بپذیرید که رخدادهای بد و حتی ناعادلانه جزئی از زندگی هستند و باید با آنها کنار آمد. وانمود نکنید که در تعطیلاتی پیشبینی نشده هستید، بدتر از آن این است که مثل هر روز لباس کارتان را بپوشید، سوار اتوبوس همیشگی بشوید و به کتابخانه یا کافه بروید و سرتان را با روزنامه گرم کنید. این کار کنار آمدن با این رخداد را طولانیتر میکند.
ممکن است که پس از سپری کردن شوک اولیه، دچار خشم شوید؛ خشم از خودتان، رئیستان، شرکتتان یا وضعیت اقتصادی. احتمالا از خود میپرسید که آیا به عنوان یک کارمند سختکوش و صادق، سزاوار چنین وضعی هستید؟ ممکن است دامنهی خشم شما به دوستان و اعضای خانواده هم برسد.
این مرحله یکی از دشوارترین مراحل، به ویژه برای اطرافیان شماست. اگر عصبانیت و خشمتان باعث برخوردهای نامناسب نسبت به دیگران شد، از روشهای مدیریت خشم استفاده کنید یا از کارشناس مشاوره بگیرید. رنجاندن عزیزان و کسانی که دوستتان دارند، آنها را از شما دور میکند و باعث میشود که احساس بدتری پیدا کنید.
برای گذر از این مرحله باید احساساتتان را به روشی درست و بدون داد و فریاد توصیف کنید. با اعضای خانواده، دوستان و حتی مشاور صحبت کنید. این کار به عبور از خشم کمک میکند.
ممکن است که با از بین رفتن خشم و باور به برگشتپذیری شغلتان، اقدام به چانهزنی با خود یا شرکتتان کنید.
در مدل اصلی «کوبلر راس» این وضعیت بازتابی از چانهزنی ناخودآگاه با نیروی برتر است. مثل: «من فقط میخوام عروسی دخترم رو ببینیم…»
در مورد از دست دادن شغل، این مسئله در عمل کاربرد بیشتری دارد. مثلا ممکن است به سراغ رئیستان بروید و پیشنهادهایی مانند کار با دستمزد کمتر، کار پارهوقت یا آموزش کارکنان جدید را بدهید.
چانهزنی اغلب نتیجهای در بر ندارد. تصور کنید در حال سوار شدن به یک کشتی در حال حرکت هستید، یک پایتان درون کشتی و پای دیگرتان روی لنگرگاه است! مسلما در چنین شرایطی تقلایتان نتیجهای به جز سقوط در آب، به همراه ندارد.
برای کنار آمدن با این مرحله، به کارها و اقداماتتان فکر کنید و انرژیتان را صرف کارهایی کنید که موجب حرکت رو به جلوی شما میشوند.
به قول معروف: «خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.» فقط کافیست تا باز شدن در بعدی سرِپا بمانید.
ممکن است که با آگاهی از اینکه خشم و چانهزنی راه به جایی نمیبرند، دچار افسردگی شوید.
افسردگی آغاز پذیرش است. اکنون شما برای شغل از دسترفتهتان سوگواری میکنید، این کار اهمیت زیادی دارد زیرا نشان میدهد که سرانجام آمادهی پذیرفتن آنچه اتفاق افتاده است، شدهاید.
اما در این مرحله چه باید کرد؟ بپذیرید که از دست دادن شغلتان تقصیر شما نیست، اگر هم مقصر بودهاید از آن درس بگیرید، خودتان را ببخشید و از آن بگذرید. میتوانید آن را به تقدیر یا سرنوشت نسبت دهید، به این بیندیشید که موقعیتهای بهتری در انتظار شماست و کافیست تا برای یافتن آنها تنها اراده کنید! سعی کنید در این مسیر قدم بردارید، فراموش نکنید که اکنون شغل شما، یافتن شغلی جدید است.
در چنین مواقعی میتوانید اقدام به انجام کارهای داوطلبانه در سازمانها و بنگاههایی بکنید که برایتان باارزش هستند. کمک به دیگران خاصیت درمانگری چشمگیری دارد و حس در اختیار داشتن زندگی را به همراه میآورد.
هشدار:
اگر در این مرحله یا مراحل دیگر، برای مدتی طولانی احساس اندوه شدید کردید، از مشاور حرفهای و رواندرمانگر کمک بگیرید. معمولا افسردگی مشکلی است که میتوان آن را در صورت تشخیص به موقع، سریعا و بهطور مؤثر درمان کرد، اما در صورت عدم درمان، میتواند بسیار دردناک و ماندگار شود.
سرانجام حقیقت را میپذیرید؛ از دست رفتن شغل تقصیر شما نبوده است و اگر هم بوده، از آن درس گرفتهاید. شما فردی با استعداد، شگفتانگیز و پرشور هستید که ظرفیتهای فراوانی برای ارائه در شغل بعدیتان دارید.
بهترین نتیجهی این تجربه این است که گذر از همهی این سختیها شما را قویتر کرده است.
نکته:
اکنون که کسی کارتان را زیر نظر نمیگیرد، بهطور منظم خودتان را ارزیابی کنید و مهارتهای شغلی و عملکردتان را در مسیر یافتن شغل جدید بسنجید.
معضل از دست دادن شغل
آخرین باری را که در شرکت جدیدی مشغول به کار شدید، مشتری جدیدی به دست آوردید یا ارتقای شغلی گرفتید، به یاد میآورید؟ احتمالا در آن زمان حس کردهاید که باید خود را اثبات کنید و نشان بدهید که برای وظایف جدید آماده هستید یا شاید از سوی رئیس یا مشتریتان برای رسیدن به نتایجی سریع و قابلتوجه، تحت فشار قرار گرفتهاید.
همهی ما، در برههای از زندگی کاری خود با چنین تجربهای مواجه شدهایم و خوب میدانیم که چنین موقعیتی با فشار و اضطراب زیادی همراه است. به همین دلیل، آگاهی از روشهای رسیدن به «موفقیتهای سریع» میتواند باعث تقویت اعتماد به نفس شما و جلب اعتماد رئیستان شود. هر کسی میتواند از وجود چنین موفقیتهای زودهنگامی در شروع کار یا موقعیتهای جدید، بهرهمند شود.
در این مقاله، ابتدا ماهیت موفقیتهای سریع را مورد بررسی قرار میدهیم، سپس نگاهی به بهترین زمان بهرهوری از آنها میاندازیم و بررسی میکنیم که چگونه میتوانیم در زمان نیاز، به این موفقیتها دست یابیم.
معضل از دست دادن شغل
موفقیتهای سریع دستاوردهای آشکاری هستند که در مدت کوتاهی پس از آغاز شغل جدید، انتقال به پست و موقعیت جدید یا آغاز کار با یک مشتری جدید بهدست میآیند. معمولا این دستاوردها طی ۳۰ تا ۹۰ روز آغازینِ موقعیت جدید بهدست میآیند.
امروزه و در شرایط گردنشکن کسبوکار امروزی، مدیران و رهبران برای اثبات توانایی خود در پیشبرد سریع کارها، با فشار مواجه هستند، به همین دلیل، دستیابی سریع به موفقیت اهمیت زیادی دارد. این امر در تقویت اعتماد به نفس و خلق اعتبار در میان همکاران مؤثر است و اثر این موفقیتها در کار روی پروژههای بلندمدت نیز نمایان خواهد شد. در چنین مواقعی حتی بدبینترین و عیبجوترینها نیز میدانند که شما از عهدهی کار برمیآیید و برای ایجاد تغییرات لازم، از هیچ کاری دریغ نمیکنید.
موفقیتهای سریع، در یافتن دوست و همکاران جدید نیز به شما کمک میکنند و موجب میشوند که به چشم بیایید، که هر دو مورد در شغل و موقعیتهای تازه به کارتان خواهد آمد.
وقتی باید به رئیستان گزارش بدهید و مسئولیت تیم کاری جدیدی را بر عهده میگیرید، باید نشان بدهید که شایستگی خلق نتایج دلخواه را دارید. موفقیتهای سریع در چنین وقتهایی باعث تقویت روحیه میشوند.
این موفقیتها میتوانند سکویی برای رسیدن به اهداف بزرگتر باشند. تصور کنید که رئیستان انتظار دارد تا شما طی یک سال هزینهها را تا ۳۰ درصد کاهش دهید. شاید در نگاه اول هدف بسیار دشواری به نظر برسد؛ اما با کوچک کردن این گام و یافتن راهی برای کاهش ۵ درصدی هزینهها در پایان ماه، میتوانید به دستاوردی سریع برسید.
موفقیتهای سریع در کار با مشتری جدید به او نشان میدهد که تغییر ممکن است و سرمایهگذاری او روی شما و شرکتتان کار درستی بوده است.
اگر روی چندین پروژهی بلندمدت کار میکنید، با کمک موفقیتهای سریع، میتوانید انگیزهی اعضای تیمتان را در فاصلهی بین دو پروژهی کاری، حفظ کنید. این موفقیتها مانند پدال گاز خودرو عمل میکنند، شما مایلید که به جلو حرکت کنید اما همین که شروع به حرکت و رسیدن به سرعت مناسب کردید، باید سرعت خود را با پروژههای بلندمدت و پیشرفت همیشگی، هماهنگ کنید.
همچنین این موفقیتها باید معنادار، در مسیر هدف اصلی و برای سازمان، اداره، رئیس یا مشتریتان دارای اهمیت باشند.
نکته:
کسب موفقیتهای سریع هیچگاه جای اهداف بلندمدت در برنامهریزیهای کلان را نمیگیرند و باید به عنوان بخشی از اهداف کلی در نظر گرفته شوند.
یکی از موارد چالش برانگیز در خلق موفقیتهای سریع، تصمیمگیری دربارهی موضوعی است که باید روی آن تمرکز کنیم. وقتی وارد موقعیت یا رابطهای جدید با مشتری میشوید، خود را در میان انبوه اطلاعات و اهداف جدید مییابید. چطور بفهمیم که انرژیمان را باید صرف کدام موارد کنیم؟
نخست به خودتان برای کنار آمدن با موقعیت جدید زمان بدهید. مهم است که پیش از برنامهریزی برای موفقیتهای سریع، شناختی از مسئولیتها و تیم کاریتان داشته باشید.
پس از اینکه به جایگاه جدیدتان عادت کردید، باید تصمیم بگیرید که برای تحقق کدام هدف، به عنوان نخستین موفقیتِ سریع تلاش کنید. اما چطور تشخیص بدهیم که کدام اهداف قابلیت تبدیل شدن به یک موفقیت سریع را دارند و کدامیک احتمالا به پروژههای بلندمدت تبدیل خواهند شد؟
کارتان را با مرور اهداف تعیینشده توسط بخش یا سازمانتان آغاز کنید. کدام اهداف هنوز محقق نشدهاند؟ کدامیک از آنها شامل مراحل گوناگون هستند؟
این ابزار فعالیتها را طوری رتبهبندی میکند که به روشنی مشخص شود که کدام اقدامات بهترین انتخاب برای خلق موفقیتهای سریع، کدامیک اقداماتی بیاهمیت و کدامیک نیازمند برنامهریزی و کار بلندمدت هستند.
همچنین میتوانید موفقیتهای سریع خود را امتیازدهی و برای شناسایی پروژههای بالقوه استفاده کنید. مزیت امتیازبندی این است که ارزش اهداف را برای ذینفعان تعیین میکند و به هریک از آنها براساس سختی و اثرگذاری امتیاز میدهد. در نتیجه تصمیمگیری را برای انتخاب بهترینها آسان میکند.
کار با مشتری جدید، پیش از تصمیمگیری نظر او را دربارهی انتخابهای بالقوهتان بپرسید و مطمئن شوید که اهداف شما همسو با اهداف مشتری است.
این کار با ارتباط منظم و پیوسته ممکن میشود، اعضای تیم باید بدانند که چرا همگی روی این هدف خاص کار میکنند و از مزیتهای آن آگاه شوند.
از اعضای تیم بازخورد بگیرید. به پیشنهاداتشان فعالانه گوش بدهید و نسبت به تردیدها و نگرانیهایشان همدلی نشان دهید. فراموش نکنید که آنها هم در مرحلهی گذار هستند، پس به پرسشها و نقدهایشان با صداقت و احترام پاسخ بدهید.
پس از دستیابی به نخستین موفقیت سریعتان، روی پیشرفت پیوسته تمرکز کنید.(خواندن مقالهکایزن در اینجا میتواند برای شما مفید باشد) احتمالا نخستین موفقیت سریع شما کامل و بینقص نیست و معمولا امکان بهبود آن وجود دارد. بهتر است متواضع باشید و از نقصهای آن غافل نمانید!
معضل از دست دادن شغل
در مسیر خلق موفقیتهای سریع، دامهایی وجود دارند که افراد بسیاری به آنها دچار میشوند.
مارک ون بورن (Mark E. Van Buren) و تاد سفراِستون (Todd Safferstone) از شرکت Corporate Executive Board CEB برای تعیین آثار دستاوردهای سریع بر موفقیت و شکست مدیران، تحقیقی روی ۵۴۰۰ مدیر که تازه کارشان را در موقعیتی جدید آغاز کردهاند، انجام دادند. نتایج این تحقیق با عنوان «پارادوکس موفقیتهای سریع» در سال ۲۰۰۹ در Harvard Business Review به چاپ رسید.
بر مبنای این تحقیق رایجترین اشتباه مدیران در خلق موفقیتهای سریع، تمرکز بیش از حد روی جزئیات و از دست دادن بینش کلی نسبت به اهداف اصلی است. این مسئله همچنین باعث دور شدن اعضای تیم از مدیر و در نتیجه شکستهای بزرگتر در آینده میشود.
اشتباه رایج دیگر واکنش منفی به نقدهاست. بنابر نظر نویسندگان، مدیران اغلب تمایل دارند تا در خلق موفقیتهای سریع، روی موضوعاتی تمرکز کنند که در آنها خبره هستند، بنابراین روی خوشی به انتقادها نشان نمیدهند و آن را معادل حمله به مهارتها و دانش خود یا پس زدن تغییر توسط اعضای تیم میدانند.
از اشتباهات رایج دیگر میتوان به تحت فشار قرار دادن دیگران برای رسیدن به موفقیت سریع و نتیجهگیریِ پیش از موعد، اشاره کرد.
با اجتناب از این خطاها به همراه تیم خود به موفقیتهای روشنی میرسید که برای هر دو طرف سودمند هستند.
معضل از دست دادن شغل
فریبا کارمند بخش آیتی یک بیمارستان است. او در مدت غیبت رئیسش به دلیل مرخصی زایمان، به دستاوردهایی در رهبری تیم دست یافته است. پس از اینکه رئیس او تصمیم به استعفا میگیرد، او ارتقاء مییابد و موقعیت رئیس پیشینش را از آن خود میکند.
سازمان تصمیم دارد که در آیندهای نزدیک نظام ثبت الکترونیکی سوابق پزشکی و درمانی را راهاندازی کند، فرایندی پیچیده و هزینهبر که از بیش از یک سال پیش برای آن برنامهریزی شده است. رئیس جدید فریبا در انتظار نشانهای است که اثبات کند فریبا از عهدهی این انتقال و چنین پروژهی پیچیدهای برمیآید.
فریبا ۱۰ روز نخست را صرف شناخت موقعیت جدید و کنار آمدن با مسئولیتهای تازهاش میکند. او میداند که برای رفع تردیدهای رئیس و محکم کردن جایگاه و اثبات قدرتش به اعضای تیم نیاز به موفقیتی سریع دارد.
او پس از مشورت با اعضای تیم خود، تصمیم گرفت تا ایدهی مورد علاقهاش یعنی راهاندازی یک کمپین تبلیغاتی برای تشویق و آموزش کارکنان بیمارستان برای کار با سیستم جدید را دنبال کند. این کار اقدام مهمی است زیرا بدون آموزش و حمایت همهی کارکنان، پیادهسازی نظام ثبت الکترونیکی دشوار خواهد بود و حتی ممکن است منجر به فاجعه شود.
این پروژه ۲ ماه زمان میبرد. فریبا و تیمش سایتی طراحی کردند که شامل همهی اطلاعات لازم دربارهی سیستم جدید و مزیتهای آن، همراه با ویدئوها و فایلهای آموزشی دربارهی چگونگی کار با آن بود. آنها همچنین امکان چت با اعضای تیم آیتی را فراهم کردند تا هر یک از کارکنان در صورت بروز مشکل یا داشتن سؤال بتوانند آن را مطرح کنند.
این پروژه رئیس فریبا را تحت تأثیر قرار داد. او همچنین با رجوع به اعضاء و استفاده از توصیهها و کمکهای آنها، رابطهاش را با اعضای تیم محکمتر کرد.
معضل از دست دادن شغل
منبع: