۵ روش افزایش بهرهوری برای افرادی که سرشان شلوغ است
مانند هر فرد دیگری، من نیز هر روز با حواسپرتی و افکار مزاحم مبارزه میکنم چون کارهای مهم بسیاری وجود دارد که باید انجام دهم. اما همیشه سیلی از مسائل جذاب وجود دارد که کنجکاویام را تحریک میکنند، مثل ویدئوی بامزهای در فیسبوک، مقالهی جالبی در توئیتر یا حتی ایمیل تازهای در پوشهی ایمیلهای دریافتی!
اگر میخواهید با ۵ روش افزایش بهرهوری برای افرادی که سرشان شلوغ است، آشنا شوید، ادامهی این مقاله را از دست ندهید!
مبارزه برای تمرکز یکی از کارهایی است که هر روز انجام میدهم و این جنگ هرگز تمامی ندارد! به همین دلیل همیشه کنجکاو بودم که بعضی افراد چطور روی مسائل خیلی مهم تمرکز میکنند، کاری را که شروع کردهاند به پایان میرسانند و بهرهوریشان را افزایش میدهند. گفته میشود هر فرد معمولی در طول روز ۷۰/۰۰۰ فکر در سر دارد و اگر یاد نگیریم چطور افکارمان را ساماندهی کنیم، این افکار میتوانند بهرهوریمان را نابود کنند.
هنگامی که در برابر طوفان افکارمان تسلیم میشویم، ذهنمان به هم میریزد و هر چه بیشتر این افکار مزاحم را نشخوار کنیم، قدرت بیشتری به آنها میدهیم. نکتهی مهم اینجا است که بیشتر افکار ما فقط «فکر» هستند، نه «واقعیت»! هنگامی که خودمان را در موقعیتی مییابیم که موارد منفی، منحرفکننده و بدبینانهای را که صدای درونمان میگوید باور میکنیم، آنگاه کاهش سرعتِ حرکت افکارمان بسیار دشوار خواهد شد. این کار به «هوش هیجانی» (EQ) نیاز دارد
اخیرا در پژوهشی که در «انستیتوی ملی» امریکا پیرامون «سالمندی» انجام شده است، محققان به این نکته پی بردهاند که بینظمیِ ذهن نهتنها باعث میشود که احساس بدی داشته باشید، بلکه واقعا برایتان ضرر هم دارد. ذهن بینظم به استرس بالا، احساسات منفی مزمن و بروز واکنشهای ناگهانی منجر میشود. این حالتها بهرهوری را از بین میبرند و باتلاقی از مشکلات سلامتی مانند اضافه وزن، بیماریهای قلبی، مشکلات خواب و سردردهای میگرنی ایجاد میکنند.
«ادوارد هالووِل» درمانگری که در مورد مسائل «آشفتگی ذهنی» به افراد کمک میکند، آنچه را که برای فردِ درگیر با هزاران فکر مزاحم، رخ میدهد، اینگونه توصیف میکند: «چنین فردی اندیشههای ناگهانی دارد و با عصبانیت به سوی نتیجهگیری میشتابد. انعطافپذیری، حس شوخطبعی و توانایی سروکله زدن با ناشناختهها را از دست میدهد. «اصل مطلب»، اهداف و ارزشهایی را که به آنها باور دارد را از یاد میبرد. او همچنین خلاقیت و توانایی تغییر برنامه را از نیز دست میدهد».
«روان بودن» یا «غوطهور بودن» حالتی رضایتبخش از تعادل است که شما کاملا در کاری غرق میشوید و از افکار مزاحم دور هستید. غوطهور بودن باعث میشود که از کارتان لذت ببرید و در اوج تواناییهایتان عمل کنید. تحقیقات نشان میدهند افرادی که در حالت «غوطهوری» کار میکنند، ۵ برابر بیش از سایرین بهرهوری دارند.
«راینر ماریا ریلکه»، شاعر و رماننویس مشهور آلمانی زبان میگوید:
کاش همانند کودکان، همچون رودخانهای جاری، نه شتابی برای پیش افتادنم بود و نه حسرتی برای جا ماندنم!
در ادامه راههایی ارائه میشوند که برای نظم و ساماندهی ذهن، غوطهور شدن و گام نهادن در مسیر درست بهرهوری در طول روز، به کار میآیند:
هنگامی که سعی میکنید کاری را انجام دهید، اگر آن کار خیلی ساده یا خیلی چالشبرانگیز باشد، از دست دادن تمرکز و تسلیم شدن به افکار مزاحم بسیار آسان است. ما با چالشهای مناسب رشد میکنیم، یعنی چالشی که به ما انگیزه بدهد و نه آنقدر دشوار باشد که مضطربمان کند، نه آنقدر ساده که کسلکننده شود. وقتی باآگاهی و محتاطانه کاری را انتخاب میکنید، شانستان را برای غوطهور شدن در آن افزایش میدهید.
با اینکه کنترل هیجاناتتان نسبت به مسائل مختلف غیرممکن است، اما کنترل اینکه در برابر آنها چگونه واکنش نشان دهید، کاملا دست خودتان است. اولا، باید دربارهی اینکه چه احساسی دارید و چرا، با خودتان صادق باشید. از اینجا به بعد، هدایت هیجاناتتان به سمت رفتاری که خودتان میخواهید، راحتتر خواهد بود.
کلید این کار تشخیص و نامگذاری هیجاناتی است که تجربه میکنید. اختصاص دادن واژهها به چیزی که احساس میکنید، عواطفتان را ملموس میکند و از ابهامشان میکاهد. این به شما کمک میکند تا آرامش پیدا کنید، چیزی را که پشت احساستان وجود دارد، درک کنید و پیش بروید. اگر سعی کنید هیجانتان را خفه کنید و بدون آن از عهدهی کارتان برآیید، این کار آهستهآهسته، شما را از پای درمیآورد و تمرکزتان را از بین میبرد.
همهی ما با احساس ناامیدیِ از دست دادن تمرکز، درست وقتی که آمادهی انجام کاری هستیم، آشناییم. ذهنتان برای غرق شدن کامل در یک فعالیت، به زمان نیاز دارد. مطالعات نشان دادهاند که ۵ تا ۲۰ دقیقه طول میکشد تا افراد تمرکز پیدا کنند. اگر خودتان را مجبور کنید که ۲۰ دقیقه بدون حواسپرتی و مزاحمت، در کاری ایستادگی کنید، احتمال اینکه بتوانید تمرکزتان را حفظ کنید و در آن کار غوطهور شوید، بسیار بیشتر خواهد بود. بهترین راه برای این کار کنار گذاشتن یا خاموش کردن تمام وسیلههایی است که معمولا حواستان را پرت میکنند، مانند تلفن، ایمیل، شبکههای اجتماعی. سپس حواستان به ساعت باشد تا برای ۲۰ دقیقه هیچ کاری به جز وظیفهی اصلیتان را انجام ندهید، حتی اگر خیلی هم کار نکنید. شانس این وجود دارد که وقتی از این قرار ۲۰ دقیقهای عبور کردید، اوضاع بهتر شود.
بدن و مغز ما برای بازههای کاری طولانی برنامهریزی نشدهاند. با اینکه ممکن است بیوقفه پشت میز نشستن به مدت هشت ساعت بهترین راه برای انجام همهی کارهایتان به نظر بیاید، اما این کار احتمالا به ضررتان است. پژوهشها نشان دادهاند که پُرثمرترین بازههای کاری به صورت ۵۲ دقیقه کارِ بیوقفه و سپس ۱۷ دقیقه استراحت هستند. با اینکه برنامهریزیِ به این سفت و سختی شاید چندان واقعبینانه نباشد، برای اکثر افراد، همین که به یاد داشته باشند که گهگاهی استراحت کنند، کافی است. تنها لازم است حتما چندین استراحت کوتاه در طول روز برای خودتان در نظر بگیرید.
هنگامی که استراحت کردید، باید تمرکزتان را دوباره به وظایفتان بازگردانید. فرقی نمیکند که پیش از استراحتتان چقدر «غوطهور» بودید، گاهی میبینید که وقتی میخواهید تمرکز کنید دوباره باید از خانهی اول شروع کنید. برای بازیابی مجدد تمرکزتان و برگشت به کارتان، به ویژه هنگامی که برای غرق شدن در فعالیت مشکل دارید، باید افکارتان را با دنبال کردن گامهای یک تا چهار، دوباره ساماندهی کنید. سرانجام درمییابید که برگشتن به جریان کار پس از استراحت، شدنی است، اما فقط باید به طور هدفمند انجام گیرد.
اعتمادبهنفس مثل شمشیری دولبه است که اگر درست استفاده نشود، به اعتمادبهنفس کاذب تبدیل شده و بهجای اینکه کمکتان کند، به ضررتان کار خواهد کرد. اینکه اعتمادبهنفس کجا میتواند خوب باشد و کجا بد، تشخیصش با شماست. برای همین موضوع، تصمیم گرفتیم در مقالهی حاضر به این پرسش پاسخ دهیم که مرز باریک بین اعتمادبهنفس و اعتمادبهنفسِ کاذب کجاست.
خیلی از ما با این تصور غلط زندگی میکنیم که کار دنیا بدون وجود شخص ما لنگ میماند. مثلا فکر میکنیم اگر از شغلمان دست بکشیم، شرکتی که برایش کار میکنیم، وَرشکست خواهد شد یا اگر رابطهای را به هم بزنیم، طرف مقابل از ناراحتی قطع رابطه با ما جان خواهد داد. اما این قبیل افکار فقط خیالی باطل است که هرگز اتفاق نمیافتد. البته که پذیرفتنش آسان نیست، اما مطمئن باشید اگر از شغلتان دست بکشید، خیلی راحت یکنفر دیگر را بهجای شما مینشانند، یا اگر رابطهتان را با کسی قطع کنید، طرف مقابل بدون شما هم میتواند به زندگی طبیعی خود ادامه دهد.
اغلبمان نمیتوانیم درک کنیم که شکست، خالی از موفقیت نیست. بعضیها فکر میکنند اگر فروتنی نشان دهند، یعنی اعتمادبهنفس ندارند. درحالی که اصلا چنین چیزی نیست، بلکه فروتنی یک جهش بزرگ به سمت اعتمادبهنفس است. پس هر وقت در رقابتی شرکت میکنید، یادتان نرود شاید شما بازندهی میدان باشید. با این طرز فکر میتوانید بدون اینکه تسلیم فشارهای روانی شوید به رقابتتان ادامه دهید. در هر صورت، خیلی خوب است که رویکرد مثبت داشته باشید چون کمکتان میکند، اما با مثبتاندیشی بیش از حد فقط خودتان را گول میزنید.
عشق احساس خوشایندی است که اگر ناشی باشید، فریبتان میدهد. آدمهای ناشی وقتی عاشق میشوند، همهی هوش و حواس خود را میبازند و آن وقت است که کوچکترین حرکتی از سوی طرف مقابل را بهنشانهی دوست داشتن تعبیر میکنند. اما واقعیت این است که اگر طرف مقابل در مورد احساسات شما چیزی نداند، هیچ کدام از حرکاتی را که بهنشانهی عشق تعبیر کردهاید به منظور ابراز علاقه انجام نداده است.
مثلا اگر به شما لبخند میزند، شاید صرفا به این دلیل است که از لبخند زدن خوشش میآید. حتی ممکن است با این فکر به خودتان امید دهید که چون خیره و عمیق به من نگاه کرده پس دوستم دارد، غافل از اینکه طرف مقابل فقط داشته به نقطهای از لباستان که توجهاش را جلب کرده نگاه میکرده است. قصدمان این نیست که بگوییم عاشق نشوید، بلکه خیلی هم خوب است که به داشتن شریک زندگی فکر کنید و امیدوار باشید، اما نه اینکه انتظار داشته باشید هر کسی از راه رسید عاشقتان شود و فقط به شما فکر کند.
وارِن بافِت، ثروتمند آمریکایی، به کسانی که قصد دارند پولدار شوند، توصیه میکند: «اگر پولتان را صرف خرید وسایلی کنید که به داشتنشان هیچ احتیاجی ندارید، بهزودی مجبور خواهید شد وسایل ضروری زندگیتان را به حراج بگذارید.» با اعتمادبهنفس کاذب در مورد پول خرج کردن بعید نیست که از پادشاهی به گدایی برسید و مجبور شوید پیش دیگران دست دراز کنید. اگر از آن دسته افردی هستید که فکر میکنید همیشه پول برای خرج کردن دارید، سخت در اشتباه هستید. حواستان باشد با اعتمادبهنفس کاذب، خیلی طول نمیکشد که رفاه زندگیتان به فلاکت تبدیل شود. اگر به پولدار شدن فکر میکنید، بد نیست مقالهی ۲۴ پند وارن بافت برای پولدار شدن را هم بخوانید.
همهی ما همکلاسیهایی داشتهایم که وقتی سر جلسهی امتحان حاضر میشدند، ادعا میکردند فقط یک فصل از کتاب را خواندهاند، این در حالی است که هیچ میانبری برای یاد گرفتن منابع امتحانی وجود ندارد، چون همهی فصلهای کتاب مهم هستند.
شهامت اخلاقی افراد را میتوان با انتقاد کردن از آنها سنجید. طرز برخورد ما با انتقادات دیگران، شخصیتمان را نشان میدهد. مطمئن باشید اگر انتقادات دیگران را با دید مثبت بنگرید، خیلی به بهتر شدنتان کمک خواهد کرد. اما اگر سعی کنید انتقادات دیگران را نشنوید و خودتان را به کَر بودن بزنید، یعنی آدم مغروری هستید و با این رَویه هرگز در زندگیتان پیشرفت نخواهید کرد.