زندگینامه افلاطون: با نام اصلی آریستوکلس، فیلسوف مشهور و بزرگ اهل یونان است. او در ۳۱ اردیبهشت ۴۲۷ سال پیش از میلاد مسیح متولد شد و در سن ۷۴ سالگی دار فانی را وداع گفت.
کسی نیست که نام افلاطون را نشنیده باشد. افلاطون در کنار استادش سقراط و شاگردش ارسطو سه فیلسوف بزرگ یونان هستند که مسائل فلسفی و اخلاقی را پایه گذاری کردند. افلاطون علاوه بر فلسفه در ریاضیات، منطق و اصول اخلاقی نیز فعالیت داشته و نظریههایی ارائه داده است. طبق گفتههای یکی از متفکران قرن بیستم تمام تاریخ فلسفه تا به امروز، چیزی جز حاشیه نویسی بر آثار افلاطون نیست. او در فلسفه که تا آن زمان حول حقیقت واقعی اشیاء میگشت افقهای تازهای گشود و برای اولین بار مباحث گسترده معرفت شناسی را مطرح کرد. فیلسوفشاه و نظریه مثل، دو نظریه اصلی و مشهور افلاطون هستند. در ادامه با زندگینامه افلاطون و دیگر آثار و نظریههای او آشنا خواهید شد.
افلاطون فیلسوف بزرگ، ریاضیدان، دانشآموز سقراط، نویسندهی دیالوگهای فلسفی و مؤسس یک دانشگاه (در آتن) در عصر کلاسیک یونان است. دیوگنوس لائرتیوسی (زندگینامه نویس فیلسوفان یونانی) میگوید نام اصلی افلاطون آریستوکلس بوده، ولی به خاطر هیکل تنومندی که داشته لقب افلاطون (در زبان یونانی به معنای تنومند) را به او نسبت دادهاند. سقراط و هوشتانه از استادان افلاطون و ارسطو و گزنفون از شاگردان او هستند. او در ۳۱ اردیبهشت ۴۲۷ سال پیش از میلاد مسیح متولد شده و در سن ۷۴ سالگی دار فانی را وداع گفته است.
افلاطون در سال ۴۲۷ قبل از میلاد در یک خانواده اشرافی و قدرتمند سیاسی متولد شده است. به خاطر هوش بالایی که داشت پدرش از بچگی برای او معلمانی در زمینههای موسیقی، فلسفه، ژیمناستیک، و ادبیات گرفته بود. تا اینکه در سن ۲۰ سالگی برای تکمیل دانش خود به مدت ۸ سال شاگرد سقراط شد.
بیشترین ارتباط افلاطون با سقراط بود و واضح است که گفتار و اخلاقیات سقراط بیشترین تاثیر را روی افلاطون داشته است. سقراط در سن هفتاد سالگی به جرم انکار خدایان رسمی کشور، ابداع خدایان جدید و فاسد کردن جوانان در یک دادگاه آتنی محاکمه شد. او به روش و گفتههایش بسیار اعتقاد داشت و هیچ تلاشی برای تبرئه خود نکرد. افلاطون در سال ۳۹۹ پیش از میلاد شاهد اعدام خود خواسته سقراط بوده و پس از اعدام سقراط، افلاطون آتن را ترک میکند وعازم مگارا میشود و چند سالی را در شهرهای یونان و کشورهای بیگانه میگذراند.
در زندگینامه افلاطون آمده است که وس پس از ترک آتن و گردش در چند شهر و کشور، نهایت در سال ۳۸۷ و در سن چهل سالگی به آتن باز میگردد و مکتبی فلسفی با عنوان «مدرسه علوم، فلسفه و ادبیات» در تقدیس آکادموس ایجاد میکند. مطالعات و تحقیقات این مکتب به فلسفه محدود نبود و در رشتههای مختلف از جمله اخترشناسی، ریاضیات، علوم طبیعی و موسیقی نیز فعالیت داشت. ارسطو نیز یکی از شاگردان این آکادمی بود که به مدت ۲۰ سال در این مکتب به تحصیل پرداخته بود. پس از مرگ افلاطون مدیریت و رهبری این مکتب به اسپئوسیپوس که خواهرزاده و همچنین شاگردش بوده واگذار میشود.
از نکات جالب در زندگینامه افلاطون، نظریه مثل است؛ افلاطون در این نظریه گفته است که همهی انسانها یکی مثل خود را در عالمی دیگر دارند. در این نظریه انسان، حیوانات و هر موجود دیگری یک نمونه کامل دارد (همانند یک قالب) که آفریدههای موجود در زمین، از آن قالب یا مثال شکل گرفتهاند.
دیوگنس لائرتیوس، زندگینامه نویس یونانی گفته افلاطون در ابتدا به مطالعهی نقاشی و سرودن شعر مشغول بوده، ولی پس از آشنایی با سقراط عاطفه را به نفع خرد کنار میگذارد و تمام اشعار خود را از بین میبرد. علیرغم تلفیق شعر و فلسفه در رسالهی ضیافت افلاطون، افلاطون تنها فیلسوفی بوده که در طول تاریخ شعر و هنر را این گونه طرد کرده است. او شاعر را بی اطلاع از خویشتن و شعر را بیهوده گویی میداند. وی همچنین در کتاب دهم رسالهی جمهور در مورد عدم سازگاری شعر و فلسفه صحبت کرده است. از دیدگاه افلاطون، فلسفه با دادههای حسی و ذهنی و نیز با حس تجربی و استدلال، تعقل و خردورزی سر و کار دارد. همچنین اساساً فلسفه کاری با مسائل و احساسات درونی انسانها و جنبههای رمانتیک، خیالپردازانه یا عاطفه انسانها ندارد.
از نظر افلاطون دموکراسی حاکمیت مردم نادان است و او معتقد بود که گروههای دموکراسی را مردم فاقد اعتدال و عدالت و دارای هوس تشکیل میدهند. او همیشه میگفت اعدام و مرگ سقراط حاصل حکومت دموکراسی بود. این فیلسوف یونانی بر این باور بود که حکومت را باید به دست واجدین شرایط سپرد و نه نظر اکثریت. بر این اساس او قانونگذاری و حاکمیت را حق فیلسوفان میدانسته که باور داشته به حقایق عقلانی آگاهند.
در زندگینامه افلاطون آمده که وی در موضوعات مختلفی مطلب مینوشت، اما بیشترین موضوعی که به آن پرداخته اصول اخلاق و فلسفه بوده است. آثاری که از افلاطون به جا مانده همه به صورت مناظره و گفت و شنود است و در تمام آثار گفتگوهای سقراط با اشخاص گوناگون به طور دقیق و با ذکر نام دیده میشود. در ادامه با آثار به جا مانده از افلاطون آشنا میشویم.
زندگینامه افلاطون را مطالعه کردید. نظر شما در مورد فلسفه چیست؟ آیا به فلسفه و نظریههای فیلسوفانی چون افلاطون و سقراط علاقه و اعتقاد دارید؟ لطفا نظرات خود را با ما و دیگر مخاطبان ستاره در میان بگذارید.
منبع: