آزارجنسی در مدرسهی واقع در غرب تهران موجب شد تا آتش زیر خاکستری بلند شود؛ شاید تا قبل از آن به دلیل تابویی که در این زمینه وجود داشت، کمتر کسی میتوانست دربارهی آزار جنسی کودکان صحبت کند. مسائلی که شاید اگر قبح بیان، آموزش و تربیت آن ریخته میشد، کمتر شاهد چنین اخباری بودیم.
نمیتوان بر این تصور به روند تربیتی کودکان و آموزشی خود ادامه دهیم که چنین اتفاقاتی برای ما، فرزندان و اطرافیانمان رخ نمیدهد. بههرحال باید از یک نقطه آموزش «تربیت جنسی» را شروع کنیم. در این مقاله در مورد آزار جنسی کودکان، انواع و آموزشهای لازم برای جلوگیری از آن صحبت خواهیم کرد.
در نحوهی «تربیت جنسی» نیز لازم است آگاهیهای درست و به جایی را به دستآوردند؛ فارغ از آنکه تصور کنیم کودکان به قول معروف «بیحیا» شده یا «چشم و گوششان باز» میشود.
متأسفانه آموزشندیدن والدین در این زمینه اصلیترین نقطهی ضعفشان است. چون خود آنها نیز در کودکی چنین آموزشهای لازمی را ندیدهاند. به باور صاحبنظران در این شرایط مهمترین گام این است که از خودمان شروع کنیم و «تربیت جنسی» را در خانوادهها به شکل جدی آموزش دهیم. چون مسئلهی «آزار جنسی» تنها در «تجاوز جنسی» خلاصه نمیشود.
در شرایط محیطی که نمیشود عوامل بیرونی را تحت کنترل و مدیریت خود قرار دهیم، میتوان فرزندان خود را بهگونهای تربیت کنیم که در برابر این خطرات ایمن شوند.
با همین روش است که جای امیدواری دارد فرزندان در صورت مواجهه و احساس خطرکردن؛ این توانایی را از قبل داشتهباشند تا فورا به والدین خود در این زمینه بدون هیچ ترس و واهمهای اطلاعرسانی کنند. بنابراین میتوان امیدوار بود از این طریق، جلوی اتفاقی که شاید به پشیمانی ختم میشود، گرفته خواهد شد.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که چگونه میتوان جلوی این اتفاقات تلخ و نگرانکننده را گرفت؟ چون بههرحال بسیاری از والدین تا قبل از شنیدن این خبر، مدرسه را خانهی دوم میدانستند و بر این تصور که اولیای مدارس افراد قابل اعتمادی هستند، فرزندان خود را برای نیمی از روز به آنها میسپردند.
مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی دربارهی اتفاقی که چندی پیش در مدرسهی غیردولتی غرب تهران رخ داد، میگوید: «با گذشت چند روز از اتفاقی که در یکی از مجتمعهای آموزشی غرب تهران و در مقطع متوسطهی نخست رخ داد و فروخوابیدن نسبی موجی که در واکنش به بحث تعرض و آزار جنسی به دانشآموزان در آن مدرسه برخاست؛ شاید هماکنون فضایی مناسبتر فراهم باشد که بتوان دوباره به این رخداد تلخ و شرمآور پرداخت و با اطلاعات بیشتری که در روزهای گذشته منتشر شد، آنچه روی داد را بهتر فهمید.
بهویژه به این اندیشید که چه باید کرد که دیگر شاهد رخدادن چنین پیشامدهای تأسفباری نباشیم؟» او ادامه میدهد: «پیش از هر چیز باید به این نکته دقت کرد که با توجه به آنچه تاکنون منتشر شده گویا در این داستان، برخلاف آنچه که در آغاز گفته شد، بحث تجاوز جنسی به دانشآموزان مطرح نبودهاست؛ گرچه هنوز و از زبان برخی اولیای دانشآموزان از آن صحبت میشود و احتمال آن بهطور کامل منتفی نیست، اما آنچه بدون شک اتفاق افتاده، این است که یکی از معاونهای مدرسه در گوشی همراه خود فیلمی مستهجن داشته و آن را به برخی از دانشآموزان نشان دادهاست.»
بهلولی با انتقاد از نحوهی انتشار اخبار با چاشنی شایعات میگوید: «البته بهجز تجاوز و نمایش فیلم، موارد دیگری هم مطرح شده که تاکنون بهطور رسمی تأیید نشدهاند؛ برای مثال اینکه دانشآموزان در حضور همین معاون، دست به مصرف مشروبات الکی میزدهاند. همین اطلاعرسانی نادرست، نخستین نکتهای است که باید دربارهی این پیشامد به آن توجه کرد. هماکنون ضرورت دارد که دستگاه قضایی و آموزشی، بدون درنظرگرفتن هرگونه ملاحظهای، هرچه زودتر دربارهی آنچه رخ دادهاست، اطلاعرسانی شفاف و دقیق کنند».
این کارشناس آموزش با اشاره به اینکه باید با دقت و توجه بیشتری کارکنان مدارس انتخاب شوند، دربارهی بحث «حرفهایگری» توضیح میدهد: «نکتهی دوم به یکی از ضعفهای بزرگ آموزش و پرورش ما، یعنی کمتوجهی به اصل مهم «حرفهایگری» در آموزش برمیگردد.
موقعیتهای آموزشی و اجرایی در مدرسههای ما به آسانی در اختیار کسانی قرار میگیرد که آموزگار نیستند و مجوز و صلاحیت لازم برای آموزش کودکان را ندارند. ورود افرادی غیرحرفهای به آموزش، البته با توجیههای گوناگون انجام میگیرد. در این مورد، مدرسه یک مدرسهی غیرانتفاعی است که میتواند نیروهای آموزشی و کادر اجرایی خود را خود گزینش کند و بهکار بگمارد.
معاون خاطی، یک نیروی آزاد بوده است که شاید مهمترین ویژگی شخصیتی او، آنگونه که برخی مسئولان مدرسه گفتهاند، توانایی خوب در برقراری ارتباط با دانشآموزان بوده که در جای خود ویژگی ارزشمندی است؛
بخش بزرگی از کادر آموزشی و اجرایی مدرسههای پولی ما را نیروهایی تشکیل میدهند که نسبت به آموزش و پرورش هیچ تعهد ویژهای ندارند و چنانچه مرتکب خطایی شوند، حداکثر این است که مدرسه خود را تغییر میدهند و جذب مدرسهای دیگر میشوند. برخی افراد بهدلیل هنر جذب مخاطب و برقراری ارتباط خوب با دیگران و به اصطلاح «سروزبانداشتن»، سخت مورد استقبال مدرسههای پولی هستند تا به عنوان مشاور و معاون بهکار گرفته شوند تا بتوانند مشتری بیشتری برای مدرسه دستوپا کنند.
این افراد، بهدلیل قدرت جذب مشتری، از قدرت و موقعیت خاصی نیز در مدرسه برخوردار هستند که به آنها آزادی عمل نسبتا بالایی میدهد. هنر نخست این افراد، جذب مشتری است و برخی از آنها به چیزی به عنوان پرورش اصیل انسانی، توجهی چندانی ندارند.»
بهلولی معتقد است که مسئولان آموزش و پرورش باید با سختگیری بیشتری نیروهای مدارس پولی را تحت نظر خود قرار دهند و ادامه میدهد: «مسئولان ارشد آموزش و پرورش ادعا دارند که بر نیروهای مدرسههای پولی نظارت دارند؛ اما کسانی که از نزدیک با این مدرسهها در ارتباط بوده و هستند، میدانند که نظارت آموزش و پرورش، بیشتر نظارتی صوری است و نمیتواند بازدارنده از نیروهایی باشد که صلاحیت لازم کار در مدرسه را ندارند.
در اینجا نقش خانوادههایی مهم میشود که به هر دلیل، بچههای خود را به مدرسههای پولی میفرستند. شوربختانه بیشتر این خانوادهها، تحتتأثیر تبلیغات این نوع مدرسهها قرار میگیرند و کمتر به شاخصهای بنیادی یک آموزش درست، توجه میکنند».
به گفتهی این کنشگر صنفی، اصل «حرفهایگری» در آموزش و پرورش تنها در مدرسههای خصوصی زیر پاگذاشته نمیشود. «در آموزش و پرورش ما با عنوانهای متفاوتی همچون تربیت دینی یا تقویت روحیهی انقلابیگری در دانشآموزان، افرادی حضور داشته و دارند که شرایط لازم آموزشگری را ندارند. ورود این افراد به آموزش نیز میتواند به تضعیف هرچه بیشتر اصل «حرفهایگری» در آموزش بیانجامد».
او با بیان نکتهی سوم که به سیستم گزینش آموزگار در آموزش و پرورش ما برمیگردد، میگوید: «بیش از آنکه سیستمی علمی و حرفهای باشد، اعتقادی و دینی است. یک آموزگار باید افزونبر داشتن شاخصهای اخلاقی عام انسانی، دارای روحیهی آموزشگری و همچنین سلامت روحی و روانی کافی باشد. اما در روند گزینش آموزگار ما، کمترین توجهی به شاخص سلامت روحی و روانی داوطلبان پیشهی آموزشگری میشود.
در سالهای گذشته، مواردی از آزارجنسی دانشآموزان در مدرسههای دولتی گزارش شد که شوربختانه باعث دگرگونی در سیستم گزینش آموزگار شدند. در چند روز گذشته و پس از رسانهایشدن خبر آزار جنسی دانشآموزان، محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش خبر از دستور خود در انجام پارهای دگرگونیها در سیستم گزینش آموزگار داد که میتواند خبر خوبی ارزیابی شود؛ البته اگر در عمل، به نادرست انجام نشود».
هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید.
منبع: