این را میدانیم که میتوان اهداف ی امکان پذیر، قابل دستیابی، قابل اندازهگیری و همتراز را برای خود تعیین کرد. لیستی از اهداف را روی کاغذ مینویسید و شروع میکنید به پر کردن نقطهچینها. پاداشهایی هم برای خود مشخص میکنید تا این مسیر برایتان جذاب شود. این را هم میدانیم که دستیابی به اهداف اراده و حرکت و تلاش و سماجت میطلبد. اما باید بدانیم كه اهداف دست نيافتني اينگونه نيستند، آنها مثل ماشینهای خلافکارند و من و شما مثل گشت نامحسوس.
اگر از همان اول آژیر بالای سرمان بگیریم، همهشان عین بچهی آدم کمربند ایمنی را میبندند و با سرعت مطمئن بین خطوط میرانند؛ تنها وقتی میتوانی واقعیت را ببینی که ۵ کیلومتر بی سر و صدا پشت سرشان حرکت کنی و از حرکات مارپیچشان فیلم بگیری تا بتوانی گیرشان بیندازی. حالا بیایید ببینیم اهداف را چطور میتوان گیر انداخت.
اگر در رسیدن به هدف بزرگی شکست خوردهاید، این کافی نیست که دفعهی بعد فقط سختتر تلاش کنید و همان استراتژیهای قدیمی را با شدت عمل بیشتری به کار ببندید تا شاید این دفعه نتیجهی متفاوتی نصیبتان بشود. چرا هدف دیگری را دنبال نکنیم؟ هدفی که به دست آمدنش خود به خود باعث به دست آمدن آن هدف اولیه میشود. یا به عبارت دیگر، بهتر است پاورچین پاورچین به آن هدف اولیه و گریزانمان نزدیک شویم.
دور و برتان را نگاه کنید: چه کسانی ترکهای و خوش اندامند؟ دوندهها. منظورم آدمهایی نیست که میروند میدوند. نه، دوندهها را میگویم. در دهات ما ضربالمثلی هست که میگوید، اگرچه ممکن است ببینید آدم چاقی دارد میدود… اما هیچ وقت دوندهای را نمیبینید که چاق باشد (دلیل خاصی نداشتم که گفتم دوندهها، صرفا برای روشن شدن مطلب گفتم دوندهها. یک وقت به دوچرخهسوارها برنخورد!).
دوندهها ترکهای هستند چون که غیر از این نمیتوانستند باشند. آنها کلی کالری میسوازنند و حواسشان هست که سالم تغذیه کنند تا بتوانند عملکرد بهتری به نمایش بگذارند. در این پروسه، بدون اینکه تمرکزشان بر روی وزن کم کردن باشد، خواه ناخواه باریک و قلمی میشوند و دست خودشان هم نیست.
پس اگر میخواهید وزن کم کنید، یکی از راههایی که میتوانید یواشکی به این هدف نزدیک شوید این است که بروید برای مسابقهی ماراتن تمرین کنید. اینجوری وزن هم کم میکنید و وقتی با یک تیر دو نشان زدید حسابی هم به خودتان افتخار خواهید کرد.
آیا تمرین کردن برای شرکت در مسابقهی ماراتن برای وزن کم کردن کار آسانی است؟ عمراً!
اما برخلاف خیل بیشمار کشفیات جدید دربارهی راههای کم کردن وزن، این روش حتما جواب میدهد. دستیابی به هدفی سخت، قرار نیست آسان باشد؛ اگر اینطور بود که همهی عالم و آدم موفق و راضی و خشنود بودند.
این روش موزمارانه را میتوانید برای رسیدن به هر هدفی به کار ببرید، چه این هدف شخصی باشد چه حرفهای. چند تا مثال دیگر برایتان دارم:
خیلی خودتان را ملزم نکنید که حتما شرکتی با مسئولیت محدود ثبت کنید یا حتما طرح کسبوکار خاصی پیدا کنید یا اینکه سیستمهای حسابداری را برپا کنید. حداقل آن اوایل کار نیازی به این چیزها ندارید.
کارآفرینها کارشان چیست؟ مسلماً پول درآوردن. پس بچسبید به اینکه چطور میتوانید سودی حاصل کنید. اصلا چیزی که سرگرمیتان بوده را به منبع درآمد تبدیل کنید، مهم هم نیست کارتان را چقدر کوچک شروع میکنید. مهارتی را به کار جانبی تبدیل کنید.
تمرکزتان را بگذارید روی پول درآوردن تا خود به خود یاد بگیرید اداره کردن کسبوکار چطور است، به چه نحو میتوان فرصتی را نشان کرد و چگونه میتوان مثل کارآفرینها فکر کرد ،چون شما هم یک کارآفرین هستید.
اگر بخواهید بعدا کار بزرگتری راه بیندازید، برایتان آسان است… زیرا قبلا مدل کوچکترش را سر پا کردهاید.
اگر روی وجههی خود کار کنید بخش زیادی از این مسیر را رفتهاید، اما چه کسانی فرصتهای رسانهای را نصیب خود میکنند؟ متخصصها.
در کار خود متخصص شوید تا بتوانید راجع به کارتان حرف روشنگرانه و اورجینالی بزنید – وجهه یعنی همین. محتوا یعنی همه چیز. محتوایی بسازید که تک باشد.
وقتی متخصص باشید خیلی راحتتر در کانون توجهات قرار میگیرید و رسانهها در به در دنبالتان میگردند که پیدایتان کنند.
اهداف
اصلا به خود شبکه فکر هم نکنید. لیستی از افراد کلیدی را تهیه کنید و این کار خودش شبکه را برایتان فراهم میآورد.
به تمام بخشهای کلیدیای که کسبوکار شما به آنها وابسته است فکر کنید: تأمینکننده، محصولات، خدمات حرفهای، بازاریابی، رسانه و غیره. سپس سعی کنید در هر یک از این شاخهها با یک نفر روابط خوبی ایجاد کنید. مثلا کانالی بزنید به یک وکیل، یک حسابدار، مسئول لجستیک یک انبار تأمین کالا، یک راننده یا یک تحلیلگر اقتصادی.
هدفتان این باشد که در هر حوزهای از کسبوکارتان با یک نفر آدم کلیدی رابطهای حرفهای برقرار کنید – با آدمی که نه تنها تلفنتان را جواب بدهد، بلکه اگر خبری از شما بشنود خوشحال هم بشود – و به این ترتیب، خود به خود شبکهی گستردهای خواهید داشت. به همین سادگی!
تازه، شاید این وسط چند تا رفیق باحال هم پیدا کنید که جوکهای خوبی هم بلد باشند.
اگر از صفر شروع میکنید، این را در گوشتان فرو کنید که پولدار شدن آسان نیست؛ هر چند که ممکن است ۱۰۰ نفر را بشناسید که یک شبه ره صد ساله را پیمودهاند، درست مثل خیلیهای دیگر که شاید فقط از روی بخت و اقبال به مال و مکنتی رسیدهاند.
اما هستند آدمهای موفقی که از طریق راه انداختن کسبوکار به جایی رسیدهاند. اگر میخواهید ثروتمند شوید، تمرکزتان را بگذارید روی اینکه چطور میتوانید خدماتی را عرضه کنید که نیاز مشتریان را برطرف کند. اصلا تا مدتی حساب بانکی و این چیزها را فراموش کنید و فقط تمرکزتان را بگذارید روی اینکه چگونه میتوان کسبوکار موفقی راه انداخت. یادتان باشد هیچ جایی ننوشته که حتما پولدار میشوید، اما شاید هم شدید… آن هم نه فقط از یک راه.
وقتی کاری روزانه را با تعداد ساعات مشخصی انجام میدهید، چه در عرض ۵ دقیقه آن را ارائه کنید و چه ۵ ساعت، همان میزان دستمزد را دریافت میکنید (اگرچه ممکن است رئیستان از طول کشیدن کار شما، متعجب شود!). اما به عنوان یک کارآفرین، برای به حداکثر رساندن درآمد، استفادهی موثر از زمان حائز اهمیت است. زمان در این مورد واقعا طلا است.
تهیهی لیستی از همهی کارهایی که باید انجام دهید، شروع خوبی است. اما حذف کارهایی که نباید انجام دهید نیز به همان میزان مهم است. در این مقاله با ۵ عامل اتلاف وقت آشنا میشوید که با کنار گذاشتن آنها میتوانید بیشتر کار کنید.
اهداف
ممکن است ارسال یک ایمیل، سریع و آسان به نظر برسد، اما گاهی اوقات انتظار دریافت پاسخ باعث به زحمت افتادن شما میشود و در برخی موارد افراد فراموش کرده و هرگز پاسخ نمیدهند!قبل از اینکه ایمیلی را ارسال کنید، ببینید میشود با یک تماس تلفنی ترتیب آن کار را داد یا نه. اینطوری سعی کنید سریعتر از شر آن کار خلاص شوید و به اولویتهای دیگرتان بپردازید، به خصوص مواقعی که از نظر زمانی شرایط حساسی دارید و لازم است هر چه سریعتر کارهایتان را استارت بزنید.
مشتاق بودن و گرفتن چندین کار تا جای ممکن، فوقالعاده است، اما لحظهای پیش میآید که دیگر بس است و نباید بیش از آن کاری را قبول کنید. هنگامی که پروژههای زیادی را همزمان قبول میکنید، اغلب نمیرسید آنها را به موقع تحویل دهید. با اولویتبندی وظایف خود (از طریق تهیهی لیستی از آنچه باید انجام شود) میتوانید بر این مسئله تمرکز و برنامهریزی کنید که چه کاری را باید چه زمانی انجام دهید تا به موقع تمام شود. به علاوه، انجام همزمان چند کار غیرممکن است. به تمام موارد موجود در لیست کارهایی که باید انجام دهید، نگاه کنید و آنها را از نظر اهمیت اولویتبندی کنید. چقدر اهمیت دارد که آنها را امروز، این هفته یا این ماه تکمیل کنید؟ آنهایی که واقعا مهم هستند را در لیست روزانهی خود قرار دهید، به این ترتیب میدانید که باید بر چه چیزی تمرکز کنید.
همهی ما از تلف کردن وقت خود در اینترنت،احتمالا بیش از هر کار دیگری احساس گناه میکنیم. چک کردن سریع فیسبوک یا توییتر میتواند منجر به ساعتها اتلاف وقت شود. کلیک کردن از یک لینک به لینک دیگر طبیعی است و در نهایت باعث میشود در پایان روز هیچ پیشرفتی در کار شما حاصل نشود. اگر خودتان را از این لحاظ گناهکار میدانید، برنامهای به نام SelfControl وجود دارد که به شما امکان میدهد برخی وبسایتها را تا ۲۴ ساعت مسدود کنید. همچنین من دوست دارم که از گشت و گذار در شبکههای اجتماعی به عنوان پاداشی برای اتمام یک کار استفاده کنم. این باعث میشود که گشت و گذار شما در شبکههای اجتماعی حتی شیرینتر شود!
میخواهید بدانید که نزدیکترین فروشگاه لوازمالتحریر کجاست؟ وقت خود را با جستجو از طریق گوگل هدر ندهید. نرمافزار «Siri» در آیفون یا «OK Google» را در گوشیهای اندرویدی دانلود کنید تا کارهای سخت را برای شما انجام دهند. فقط کافی است از این نرمافزارها بپرسید تا جواب بگیرید. همچنین اطمینان حاصل کنید که تمام کلیدهای میانبر صفحه کلید خود را میشناسید. بنا به اعتقاد کارشناسان فناوری، این کلیدهای میانبر میتوانند در زمان شما دو ثانیه در هر دقیقه صرفهجویی کنند. شاید این ۲ ثانیه زمان زیادی به نظر نرسد، اما مجموع این ۲ ثانیهها بسیار زیاد خواهد بود! وقتی تیکتاک ساعت هرگز متوقف نمیشود، حتی کوچکترین لحظهها هم تفاوت ایجاد میکنند.
آقای «گری واینرچاک» به دلیل برنامهریزی جلسات هفت دقیقهای شهرت یافته است. بله، فقط هفت دقیقه! او میگوید این جلسات هفت دقیقهای مردم را مجبور به مختصرگویی میکند و باعث میشود تک تک ثانیهها اهمیت پیدا کنند. من به عنوان یک تولیدکنندهی برنامههای تلویزیونی، فکر میکنم این یک روش عالی برای تقسیمبندی زمان شما است. اگر شما به افراد فرصتی یک ساعته برای تکمیل یک کار بدهید، آن کار یک ساعت طول خواهد کشید. اما به آنها هفت دقیقه برای اتمام پروژه فرصت دهید تا فقط در عرض هفت دقیقه آن را انجام دهند!
حالا وقت آن رسیده است که از خود بپرسید چه کارهای دیگری باعث اتلاف زمانتان میشوند که باید آنها را از زندگی خود حذف کنید؟
اهداف
منبع:
کلمات کلیدی : هدف – موفقیت – مشاوره شغلی و تحصیلی- اهداف