چرا باید وقتشناس باشیم؟ امروز میخواهم یک قرص جادویی به شما معرفی کنم. این قرص کمک میکند تا پول بیشتری دربیاورید، شادتر زندگی کنید، لاغرتر بهنظر برسید و روابط بهتری داشته باشید. این محصول، داروی جدیدی به نام «با دیر بودن خداحافظی کنیم» است. فقط مصرفِ یک نوبت از این دارو در روز کافی است تا همهجا بهموقع حاضر شوید و در زندگی خود و اطرافیانتان تغییری ایجاد کنید.
گذشته از شوخی، دیر رسیدن قابل قبول نیست. ممکن است سختگیرانه به نظر برسد اما حقیقت دارد و باید بیش از اینها بر آن تأکید شود. فرقی نمیکند به مهمانی شام، کنفرانس یا قهوهی عصرانه دعوت شده باشید، وقتشناسی خصوصیات زیادی از شخصیت شما را برملا میکند.
دیررسیدن بهحدی برای من آزار دهنده است که حتی فکر کردن به آن هم اذیتم میکند. خیلی بهندرت پیش میآید که دیر برسم، اما اگر این اتفاق بیفتد، از استرس خیس عرق میشوم. هر چقدر دیرتر برسم، استرس و در نتیجه عرق کردنام شدیدتر میشود. اگر بیشتر از ۱۵ دقیقه دیر کنم، مثل این است که از استخر بیرون آمدهام.
در این زمینه کمتر کسی را پیدا میکنم که مثل من باشد. برای خیلی از افراد دیر رسیدن به جلسهی کاری یا تمام نکردن پروژهای در ضربالاجل تعیین شده امری عادی است. به من القابی مثل عصبی، غیرمنطقی و اتوکشیده و البته گاهی هم خیلی بدتر از اینها داده شده است. در دنیایی که همیشه دیر است، صحبت کردن دربارهی وقتشناسی برایم محبوبیتی نمیآورد، ولی مشکلی با این قضیه ندارم.
مطمئنا تصورش سخت نیست، همین هفتهی گذشته ۱۳ نفر (بله، تعدادشان را شمردم) دیر به جلسه آمدند یا کارهایشان را در موعد مقرر تحویل ندادند. به نظر میرسد این در بین مردم تبدیل به یک اپیدمی شده که در چنین مواقعی خیلی ساده و با گفتن «ببخشید دیر شد»، «شرمنده، اشتباه شد» و «میدونید، پیش میآید دیگه» قضیه را به آرامی تمام کنند. در این مواقع معمولا پاسخی که انتظار شنیدنش را دارند این است: «اشکالی ندارد»، اما در حقیقت «اشکال دارد».
گاهی وقتها واقعا یک کار ضروری پیش میآید، یا اتفاق پیشبینی نشدهای میافتد. وقتی تأخیر دارم، سعی میکنم با جزئیات دلیل دیر رسیدنم را توضیح دهم، از صمیم قلب عذزخواهی کنم، به افرادی که در انتظارم بودند اطمینان دهم که این موضوع برایم خیلی مهم است و دیگر هرگز تکرار نخواهد شد.
اهمیت دادن به وقتشناسی به معنای استرس داشتن یا قضاوت کردن افراد نیست. در واقع کاملا برعکس، باعث میشود در زندگیمان و در میان دوستان یا همکارانمان، جای بیشتری برای افراد قابل اطمینان، باملاحظه و منطقی باز کنیم.
تصور کنید اگر همهی مردم کارهایی که بر عهدهشان بود را بهدرستی انجام میدانند، دنیا چه مکان آرامشبخشی میشد. بهترین کار این است که از خودتان شروع کنید و شعاری که از کودکی به من آموختهاند را سرلوحهی زندگیتان قرار دهید: «به موقع یعنی، ۵ دقیقه زودتر؛ سرِ وقت رسیدن، دیر است و دیر رسیدن قابل قبول نیست».
ریسکهای مالی، جلسات متعدد و قرار ملاقاتهای مهم، بخشی از برنامهی کاری یک کارآفرین است. به همین دلیل زندگی به سبک و سیاق کارآفرینان، فرازونشیبهای بسیاری دارد و از جایی به بعد حفظ تعادل میان زندگی و کار برای آنها تبدیل به چالش بزرگی میشود و فقط عدهی اندکی قادرند این تعادل را حفظ کنند.
از آنجا که همیشه احتمال وقوع رویدادهای غیرمنتظره وجود دارد، پس نمیتوان انتظار داشت رابطهی میان زندگی و کار، یک رابطهی کاملا متعادل و متوازن باشد. راهکارهایی که در این مقاله ارائه میشود به شما در افزایش تعادل بین کار و زندگی کمک خواهد کرد. پس پیشنهاد میکنیم با ادامه این مقاله همراه ما باشید.
وظایف و مسئولیت شما در زندگی چیست؟ آنها را بنویسید و بر اساس اولویتی که برای شما دارند مرتبشان کنید. خانواده، دوستان، شغل، تفریحات و هر چیز دیگری را از مهمترین تا کماهمیتترین مورد یادداشت کنید.
اولویتهای اصلی زندگی شما چه چیزهایی هستند؟ برای پاسخ به این سوال باید کاملا با خودتان صادق باشید. مثلا اگر به تازگی با شخصی آشنا شدهاید، و رابطهای میان شما در حال شکلگیری است.
با اینکه رابطهی جدید برای شما حائز اهمیت است اما چون هنوز از کیفیت این رابطه مطمئن نیستید نباید اولویتی بالاتر از شغل خود برای آن در نظر بگیرید. با رتبهبندی اولویتهای خود، برای مسائل مهم کاری و شخصی، وقت کافی خواهید داشت.
همهی ما روزانه چندین بار شبکههای مجازی را چک میکنیم، بدون اینکه متوجه گذر زمان باشیم، این چرخهی باطل زمان زیادی از وقت ما را به خود اختصاص میدهد. اگر قدر لحظات زندگی را ندانیم، اتلاف وقت تبدیل به امری عادی و بیاهمیت میشود. برنامهریزی دقیق، اولین قدم برای از بین بردن این چرخهی باطل است.
وقتی برای زمان خود برنامهریزی داشته باشیم به افزایش بازدهی و بهرهوری کار خود کمک میکنیم و برای انجام کارهای شخصی و بودن در جمع خانواده فرصت کافی خواهیم داشت. صاحبان مشاغلی که تا دیروقت کار میکنند و از عدم تعادل در کار و زندگی خود شاکی هستند، میتوانند با یک زمانبندی فشرده، تعادل از دست رفته را به کار و زندگی خود بازگردانند.
بله! به عقیدهی روانشناسان، نه گفتن و رد درخواست دیگران یک هنر است. اگر بخواهیم همه را از خود راضی نگه داریم، زمان زیادی را از دست خواهیم داد و از آن اولویتهایی که تعیین کردهایم، فاصله میگیریم.
به جای ترس و احساس گناه به خاطر رد درخواست دیگران، وقت خود را صرف تمرکز بر روی اولویتهای خود بکنید. اگرچه در ابتدا نه گفتن بسیار دشوار است اما وقتی تاثیر آن را روی بازدهی کار خود میبینید و از تعادل ایجاد شده در کار و زندگی خود لذت میبرید دیگر نه گفتن مشکل نخواهد بود.
به جلسهای از پیش تعیین نشده دعوت میشوید یا برای شرکت در یک رویداد اجتماعی، در آخرین دقایق برنامههای خود را کنسل میکنید. این اتفاقات غیرمنتظره اجتنابناپذیرند و به راحتی تعادل ایجاد شده میان کار و زندگی را بر هم میزنند. همانطور که پیشتر گفته شد، ایجاد رابطهای کاملا متعادل میان کار وزندگی امکانپذیر نیست.
پس بهتر است این واقعیت را بپذیرید. شاید فکر کنید اگر یک کارمند اداری با ساعت کاری مشخصی بودید دیگر برای مدیریت زمان خود نگرانی نداشتید، و رابطهی میان کار و زندگی شما، کاملا متعادل و بیعیب و نقص بود اما باید بدانید که مرغ همسایه همیشه غاز نیست و احتمالا کارمندی نیز به دلیل عدم رضایت از موقعیت شغلی خود در آرزوی جایگاه شما است.
به جای اینکه ساعتها در جمع خانواده باشید و همزمان هر ۱۵ دقیقه ایمیل خود را چک کنید و یا به مسائل مربوط به کار رسیدگی کنید، بهتر است دو ساعت مفید و به دور از هر دغدغهی شغلی، وقت خود را با خانواده بگذرانید. سعی کنید مسائل مربوط به کار را پشت در خانه بگذارید، البته همیشه این امر امکانپذیر نیست، به هر حال وقتی تصمیم گرفتید یک کارآفرین باشید باید تمام مشکلات آن را تمام و کمال بپذیرید. اما زمانی که احساس کردید میتوانید از دغدغههای شغلی خود دور باشید، از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را ببرید.
کیفیت زمان، نه مقدار آن، نقش زیادی در ایجاد تعادل میان کار و زندگی شما ایفا میکند. میتوانید با استفاده از راهکارهایی که عنوان شد بهرهوری خود را در یک بازهی زمانی مشخص افزایش دهید، و متعاقبا از افزایش تعادلی که در زندگی و کار شما ایجاد میشود لذت ببرید.
منبع: