۶ علت بیحوصلگی در محیط کار؛ عواقب و راههای برطرفکردن آن: باز هم شنبه از راه رسید. صدای آزاردهندهٔ زنگ ساعت سکوت لذتبخش را میشکند. چند بار دکمهٔ «چُرت» (snooze) ساعت را میزنیم و به تختخواب میچسبیم. بعد درست زمانیکه عقربۀ ساعت به ۸ میرسد، تمام عضلات بدنمان درد میگیرد. نهایتا به محل کار میرسیم و کامپیوتر روی میز را روشن میکنیم. همهچیز به نظر طبیعی میآید، جز ذهنی که به هر سو سرک میکشد. اگر موقعیت بالا برایتان آشناست، احتمال دارد که درگیر بی حوصگی و خستگی در محل کار باشید و حالا به سراغ این نوشته آمدهاید تا از این شرایط آزاردهنده خلاص شوید. در اینجا به دلایل ایجاد بیحوصلگی در محل کار، عواقب کمتر شناختهشدۀ آن و راهکارهایی برای رفع خستگی و بیحوصلگیِ کاری نگاه میکنیم.
بیحوصلگی ناشی از مشکلات احتمالی محل کار است:
اتفاق نادری نیست که کارمان با آنچه برایمان جالب است منطبق نباشد. اما ممکن است گاهی متوجه این ناهماهنگی نباشیم. خوب است به این فکر کنیم که چرا این شغل را انتخاب کردهایم و در آن مشغول به کار شدیم:
اگر موارد بالا دلایل عمدهٔ ما برای انتخاب شغل فعلیمان بوده است، باید دربارۀ علاقهمان به این کار بازنگری کنیم.
هرکس نقاط قوت و استعدادی دارد. هرگاه تواناییهای ما بهتمامی در شغلمان به کار نیاید، ممکن است وظیفۀ محولشده اصلا چالشبرانگیز به نظر نرسد. بدتر از همه، ممکن است در ارزشمندی خود برای شرکت تردید کنیم و بهتدریج انگیزه کاری خود را از دست بدهیم.
تصور کنید یک وظیفهٔ ثابت را تا دو هفته یا دوماه یا دو سال یا بارها و بارها انجام دهید. احساستان چه خواهد بود؟ مطمئنم که همگی تا حد مرگ، بیحوصله خواهیم شد.
اگر محل کارتان فرصتهای کافی برای رشد و یادگیری فراهم نمیکند و قادر به مشاهدهٔ پیشرفتی نیستید، کمکم ناامید میشوید و دربارۀ کارتان احساس بیحوصلگی میکنید.
داشتن زمان تنفس در محل کار ضروری است، اما وقت آزادِ بیش از اندازه دردسرزا است. وقتی زمان بطالت زیاد باشد، ذهن به این شاخه و آن شاخه میپرد: به این فکر میکنیم که کجا غذا بخوریم و یا به مشکلات رابطههایمان یا حرفی که همسایه امروز زده است فکر میکنیم.
هرچند ذهن مشغول میشود، اما دلیل پیدایش این افکار این است که حوصلهمان سر رفته است.
اهدافی که در زندگی دنبال میکنیم و مسائلی که باید بیرون از محیط کار به آنها رسیدگی کنیم فراوان است. وقتی با سایر بخشهای زندگی خیلی درگیر باشیم، توجه و انرژی خود را بهسادگی از کار منحرف میکنیم. هرچه برای انجام وظایف کاری تلاش کمتری انجام دهیم، علاقه و دلبستگی ما به کارمان کمتر میشود؛ همین مسئله حتی بیشتر ما را به بیحوصلگی سوق میدهد.
افرادی که بهمدت طولانی در یک پُست مشغولاند، بهآسانی احساس میکنند که راه را گم کردهاند.
بهمرور، در مورد اینکه از شغلمان چه میخواهیم دچار سردرگمی میشویم. به روال تکراری روزها عادت میکنیم و کمکم شور و علاقۀ خود به کار را از دست میدهیم.
ممکن است فکر کنید اشکالی ندارد اگر رسیدگی به بیحوصلگی را به وقتی دیگر موکول کنید؛ اما هرچه بیشتر بیحوصلگی را نادیده بگیرید، با عواقب بیشتری روبهرو میشوید. بیحوصلگیِ خود را جدی بگیرید؛ این حالت میتواند عواقبی داشته باشد!
تعدادی از شرکتکنندگان کارگاه کاهش استرس اینگونه نظر دادند:
اکتساب عادات بد
بهگمان متخصصان، افراد با زیادهروی در مصرف غذاهای ناسالم و انجام کارهای خطرناک در محل کار، بیحوصلگی خود را تسکین میدهند. زمانی که به خستگی و بیحوصلگیمان رسیدگی نمیکنیم، ممکن است جایی دیگر به محرکی پناه ببریم تا بر بیحوصلگی فائق شویم.
پژوهشی نشان میدهد جوانان یا تازهفارغالتحصیلشدگان ممکن است دچار افسردگی یا خمودگی شوند؛ زیرا آنها «خود را مجبور به انجام کارهایی میبینند که موجب رشد و خوشنودی آنها نیست».
بازدهی پایین
همانطور که پیشازاین اشاره کردیم، وقتی برای انجام کار بیحوصله و بیعلاقه باشیم، بازدهی کارمان افت شدیدی میکند.
بیحوصلگی خودبهخود از بین نمیرود و باید برایش کاری کرد. ببینیم چطور میشود بیحوصلگی را رفع کرد. خوشبختانه راههایی برای تغییر اوضاع وجود دارد:
۱. دربارهٔ شرایط کاری خود با رئیس یا سرپرستتان گفتوگو کنید
اگر رئیس یا سرپرستتان به بازخورد علاقهمند است، صحبت کردن با او همیشه برایتان خوب خواهد بود. آنها قاعدتا همان آدمهایی هستند که باید حرفتان را به آنها بزنید؛ چون میتوانند شما را درک کنند و کاری برایتان انجام دهند. میتوانید درخواست وظایف دشوارتر یا کاری را داشته باشید که با علایقتان همسو است. این پیشنهاد نهتنها به رفع بیحوصلگی کمک میکند، بلکه رئیستان از اشتیاق شما برای رشد و یادگیری سپاسگزار خواهد بود.
برای استفادۀ کامل از توانایی و زمانتان، سعی کنید بیشتر از نیاز رئیستان کار کنید. پس از اتمام وظایف تکراری و ساده، زمانی را صرف انجام وظایف خارج از دایرۀ مسئولیتتان کنید. بهمرورِزمان، رئیستان متوجه اخلاق کاری شما میشود و آن را تصدیق خواهد کرد. در آینده ممکن است وظایف جالبتوجهی به شما محول شود که مشتاق نگهتان دارد!
اگر اوقات بیکاریتان زیاد است، دانش خود را افزایش دهید و چیزی تازه یاد بگیرید. کسی که همهفنحریف باشد، همیشه در چشم رؤسا میدرخشد. مثلا اگر در گروهِ طراحی کار میکنید ولی با نرمافزارهای طراحی آشنا نیستید، خودآموزی در این زمینه فرصت خوبی برایتان است.
۴. بدانید چه انتظاری از کارتان دارید
دانستن انتظارات اهمیت دارد زیرا شناسایی اهداف میتواند ایجاد انگیزه کند! خوب است برای کشف و تعیین اهداف و آنچه مشتاقش هستید وقت بگذارید. اما لطفا فراموش نکنید که این موارد را یادداشت کنید و بهعنوان یادیار به میز کارتان بچسبانید. همچنین اگر به کمک نیاز دارید، میتوانید از توصیههای موفقیت شغلی «چطور» بهره بگیرید.
استراحت برای سفر طولانی پیشِرو حکم مرحلهٔ مقدماتی را دارد. هرگز برای استراحت کردن تردید نکنید زیرا به آن نیاز دارید! اگر قصد دارید به موفقیت بیشتری برسید، استراحت برایتان ضروری است. قدرت یک استراحت کوتاه را دستکم نگیرید.
اگر همچنان بعد از به کار بستن تمام توصیههای بالا، کارتان را خستهکننده و کسلکننده میدانید، باید به فکر ترک شغل فعلیتان باشید. فرصت شغلی همهجا هست؛ ممکن است شغلی بهتر منتظر شما باشد. تغییری در زندگیتان ایجاد کنید و با خودتان مهربانتر باشید.
سخن آخر
زمانی که در محل کار خسته و بیحوصله هستیم، در واقع با علامت هشداری مواجهیم که نباید آن را نادیده بگیریم. این احساس میتواند نشانهای از این باشد که هدفی را در زندگی گم کردهایم. اگر اجازه بدهیم این بیحوصلگی ادامه پیدا کند، سلامت روان و شادی خود را در معرض خطر قرار دادهایم.
هرروز یک کار تکراری را انجام ندهید که شما را بیحوصله میکند. تغییری ایجاد کنید تا شوروشوق دوبارهای به کار و زندگیتان بدهد.