/ تدوین / اهمیت تدوین و علت استفاده از آن
آنچه در این مقاله می‌خوانید

اهمیت تدوین و علت استفاده از آن

نقض قواعد برای انتقال داستان

این مشکل اغلب می تواند از طریق استفاده از نمای واسطه برای شات عکس العمل یا کلوز آپ (نمای نزدیک) چیز دیگری حل شود و سپس دوباره به شات دم برگردد.
با این حال، تدوین تداومی سختگیرانه را شامل نمی شود.لازم به ذکر است که فهرست فوق بیشتر شبیه به “دستورالعمل” است تا اینکه قواعد غیرقابل تغییر باشد.

درست همانطور که شعر می تواند ساختار گرامری را از هم بشکند یا حتی کلمات جدیدی ایجاد کند، تدوین و فیلمسازی فرایندی نیستند که از طریق آن شما فقط لیستی را انتخاب کنید و یک فیلم را تکمیل کنید.
بلکه، همیشه در فیلم سازی نیاز به نقض قواعد برای انتقال داستان وجود دارد.در حقیقت، داستان تنها چیزی است که مهمتر از تدوین است . والتر مرچ فهرستی از اولویت هایی را ذکر می کند که باید در کات ایده آل رعایت شود.

یک برداشت ایده آل (برای من) برشی است که تمامی شش معیار را با هم رعایت کند:

  1. احساسات لحظه ای را حفظ کند
  2. داستان را پیش برد
  3. در لحظه ای اتفاق بیافتد که جالب و “درست” است
  4. آنچه را که ممکن است شما “ردیابی چشمی” بنامید، تأیید کند – مبتنی بر تمرکز مخاطبان روی مکان و حرکات مورد علاقه در فریم باشد.
  5. به “پلاناریته یا دووجهی” احترام بگذارد – نحوه تبدیل سه بعدی از طریق عکاسی به دو بعدی (سوال از خط صحنه و غیره(
  6. و به تداوم سه بعدی فضای واقعی احترام بگذارد (که در آن مردم در اتاق و در ارتباط با یکدیگر هستند(

تداوم سه بعدی

همانطور که می بینید تداوم سه بعدی در انتهای فهرست قرار دارد.تقاضای داستان، سرعت و احساسات بسیار مهمتر از پیروی دقیق از آنچه که به معنای واقعی کلمه در مجموعه اتفاق افتاده است، می باشد.
در حقیقت، این یکی از عناصر اصلی تدوین است:چیزی که در محصول نهایی نشان داده می شود، تقریباً در واقع چیزی نیست که واقعا ‘اتفاق افتاده است، و “هنر صحنه ی کاذب” یکی از اصول اساسی فیلم سازی است

چرا این کار انجام می شود !؟

در طول 100 سال گذشته فیلمسازان، قوانین بسیار پیشرفته ای را با آزمون و خطا ایجاد کرده اند،
اما چرا این کار را می کنند؟ چرا اینطور است که ما می توانیم جهش های فضایی ایجاد شده توسط تدوین دو کلیپ را درک کنیم؟
اولین و مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که در فیلم همانند تئاتر، 24 فریم از اطلاعات در هر ثانیه وجود دارد. اما 24 فریم سیاه در ثانیه نیز به دلیل فضای کوچک بین تصاویر در فیلم ضبط شده، وجود دارد.هنگامی که فیلم را به عقب می بریم، مجموعه ای از فریم های سیاه و غیر سیاه را نمی بینیم، بلکه ما حرکت مداوم را می بینیم.

این به لطف مفهوم دوام دید (Persistence of Vision) است که منجر به نادیده گرفتن بخش های سیاه به نفع پیروی از حرکت شبیه سازی شده بین فریم های روی صفحه می شود.

واقعیت بصری

در این بیان، ذهن ما با وجود وقفه در اطلاعات، با حرکت به خوبی انطباق یافته است.
اما در مورد اطلاعاتی که در یک تدوین واقعی وجود دارد، چطور؟ چیزی که در زمان مختلف و شاید حتی در مکان متفاوت ثبت شده است، چطور؟
چرا اینطور است که ما می توانیم این تصاویر جداگانه را به هم متصل کنیم؟ ” به نظر نمی رسد هیچ چیزی در تجربه روزمره ما را برای چنین چیزی آماده کرده باشد.در عوض، از لحظه ای که در صبح از خواب برمی خیزیم تا شب که چشم هایمان را می بندیم،
واقعیت بصری که درک می کنیم، یک جریان پیوسته از تصاویر مرتبط است اما این کاملا درست نیست.

کریسچن سایِنس مانیتور

در مصاحبه ای با کریسچن سایِنس مانیتور در ماه اوت سال 1973، کارگردان معروف جان هوستون، بصیرت قوی نسبت به تدوین پیدا کرد.
” به این لامپ در اطراف اتاق نگاه کنید، حالا به من نگاه کنید، به عقب برگردید و به لامپ نگاه کنید،حالا دوباره به من نگاه کنید، چه چیزی می بینید؟ شما پلک زدید. اینها برش هستند.بعد از اولین نگاه، می دانید که هیچ دلیلی وجود ندارد که به طور پیوسته از من به لامپ بچرخید، زیرا می دانید چه چیزی بین شماست. ذهن شما صحنه را کات می کند.

اول لامپ را می بینید . کات. سپس مرا می بینید.
در این مفهوم، زندگی هر روز ما را به یک سری از کلیپ های کوتاه کات می کند،هر کدام با قطعات کوچک توسط لحظات پلک زن سیاه تقسیم می شوند. تا زمانی که متوجه آن نباشیم، به یک تصویر نگاه می کنیم و سپس حرکت می کنیم تا چیز دیگری را جذب کنیم. تنها استثناء زمانی است که “توجه نمی کنید”.

تداوم واقعیت بصری

مطمئناً برای شما اتفاق افتاده است: چشمانتان روی چیزی ثابت می شوند، اما شما متوجه می شوید که واقعاً به چیزی فکر نمی کنید.
این بسیار غیر طبیعی است که چشم های شما بدون حرکت و در نظر گرفتن مدت زمان طولانی بدون فکر کردن، به جایی دوخته شود، که اغلب مردم سعی می کنند خط دیدتان را از بین ببرند و شما به آنها می گویید که خوب هستید.
به این دلیل که پلک زدن ما به شدت (و ناهشیارانه) با خط فکری ما مرتبط است: مطمئنم که همه شما را با کسی که خیلی عصبانی بوده روبرو شده اید،او اصلاً پلک نمیزند: من اعتقاد دارم، او در حال فکر کردن به چیز خاصی است (و این موضوع او را نگه می دارد)، باید مانع اصرار او شوید و پلک بزند.

پلک زدن

این نقطه مقابل خشم است که باعث می شود کسی در هر ثانیه یا بیشتر پلک بزند:
این بار، شخص به طور همزمان توسط چندین احساسات و افکار متضاد مورد حمله قرار می گیرد و به شدت (اما ناخودآگاه) از این پلک زدن برای جداکردن آنها، مرتب کردن و به دست آوردن کنترل دوباره استفاده می کند.
حتی اگر هیچ تکان سری وجود نداشته باشد، پلک زدن چیزی است که به تفکیک درونی
اندیشه کمک می کند، یا به هر حال یک رفلکس غیرارادی همراه با جدایی ذهنی که در حال وقوع است.”

والتر مرچ

والتر مرچ تصریح کرد: ” تا آنجا که می توانم می گویم که این الحاق ها، مصنوع ذهنیتصادفی نیستند، اما بخشی از روشی هستند که ما برای فهم جهان به کار می بریم:

ما باید عدم تدوام واقعیت بصری را تفسیر کنیم، در واقع، واقعیت درک شده تقریباً مشابه رشته غیر قابل درک از حروف بدون جداسازی کلمات یا نشانه گذاری است.
وقتی ما در صحنه ی تاریک تئاتر نشسته ایم، در می یابیم که فیلم های تدوین شده یک تجربه شگفت آور هستند.
من اعتقاد دارم اینکه ما باید جهان را تجزیه کنیم درست است، اما فکر می کنم او این واقعیت که ما این کار را نه تنها زمانی که پلک می زنیم، بلکه حتی اساساً با پرش چشم نیز، نادیده گرفته است.

شات های سیار و جرثقیلی

وقتی که به اطراف خود نگاه می کنیم، با چشمانمان حرکت های مداوم انجام نمی دهیم،بلکه در عوض حتی اگر سرمان حرکت کند، چشمهایمان ثابت می ماند.به این ترتیب، این واقعیت که فیلم ها عمدتاً از مجموعه ای از تصاویر ثابت است که از طریق نور، رنگ و محتوا در مفهوم مرتبط هستند، توسط ما حس می شود.

همچنین، به این دلیل است که چرا شات های سیار و جرثقیلی (dolly and crane)“سینمایی” به نظر می رسد – این پرسپکتیوی است که ما هرگز نمی توانیم با چشمهای انسانی مان ایجاد کنیم؛ زیرا دائماً روی اشیا تمرکز می کنیم و دیدمان را قفل می کنیم.
این فقط وقتی است که ما می توانیم چشم هایمان را به صورت پیوسته روی صفحه نمایش مسطح ثابت نگه داریم، که واقعا می توانیم یک حرکت هموار را که در تجربه ی انسانی مان بیگانه است، مشاهده کنیم.

پس چرا تدوین انجام می دهیم؟

اساساً تدوین؛ در حقیقت همان مفهوم چشم انداز ماست که تجربه باید به چند بخش تقسیم شود تا بتوانیم آن را بهتر درک کنیم.
با حفظ ثبات عناصر در محل فیلمبرداری، ما از زندگی تقلید می کنیم همانطور که در زمان واقعی آن را تجربه می کنیم و از لحظه ای به لحظه دیگر تغییری نمی کند.
ما همچنین کل اتاق ها را می گیریم و سپس شروع به قطعه قطعه کردن آن می کنیم، درست همانطور که در یک تغییر از یک شات گسترده به شات نزدیک تر باعث درک فضا و سپس حرکت با جزئیات بیشتر می شود.

حرکت بین دو تصویر جداگانه

و با منحرف کردن چشم با حرکت با برش روی عمل، ما به طور مشابه از چشم تقلید می کنیم،در حالی که حرکت بین دو تصویر جداگانه (برای چشم، حرکت ناگهانی ثبت می شود، اما از نظر ذهنی بین دو پرش چشم نادیده گرفته شده) کمک می کند تا آن دو را با هم ترکیب کنیم.
در اصل، تمام اینها برای این است که بگوییم چرا تدوین باید انجام شود، زیرا کارایی آن مشابه کاری است که ما انجام می دهیم.
بنابراین دفعه بعدی که شما به تئاتر می روید، سعی کنید ببینید آیا می توانید همه قواعد را مشخص کنید و متوجه شوید که تدوین چطور کار می کند.
اما فراموش نکنید که از فیلم لذت ببرید!

پایان بخش

اهمیت تدوین فیلم

منبع : 1

برچسب ها :

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

کل :
میانگین :
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x