۱۹ نمونه سوال زیرکانه که در مصاحبه شغلی از شما میپرسند
چرا این سوال را میپرسند؟ مصاحبهگران این سوال را مطرح میکنند چون میخواهند بدانند چه موضوعی بیشترین انگیزه را برای کار به شما میدهد، چقدر در مورد آنها تحقیق کردهاید و چقدر این کار را دوست دارید.
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ تیلور میگوید: «قطعا دلایل متعددی وجود دارد که به کار کردن در شرکتی علاقهمند باشید، اما اینکه چطور آنها را اولویتبندی کنید مطالب بسیاری را در مورد شما روشن میسازد» .
شاید با خود فکر کنید: «شرکت قبلی بهاندازهی ارزشم حقوق نمیگرفتم» یا «در حال حاضر رئیس بداخلاقی دارم» یا «همهچیز برایم علیالسویه است، ولی مسیر رفتوبرگشت در اینجا خیلی کوتاه و راحتتر است» که البته هیچکدام از اینها شما را پیش چشم مدیران استخدامی عزیز نمیسازد. بهعلاوه، شما به این طریق در مورد میزان علاقهیتان نسبت به موقعیت شغلی موردنظرتان نیز مورد سنجش قرار میگیرید.
پاسخ مناسب چیست؟ مدیران استخدامی میخواهند ببینند که شما وقت گذاشتهاید و در مورد شرکت تحقیق کردهاید و از صنعت آنها سردرمیآورید یا نه. آنها همچنین میخواهند بدانند که شما واقعا این شغل (و نه فقط هر شغلی که بشود) را میخواهید؛ قابلیت انجام هر کاری را دارید؛ باانرژی هستید؛ میتوانید مشارکت ارزشمندی داشته باشید؛ رسالت و اهداف آنها را میفهمید و مایل هستید که بخشی از آن باشید یا نه.
چرا این سوال را میپرسند؟ تیلور میگوید: «رئیس آتی شما به دنبال الگوها یا هر مورد منفی میگردد، مخصوصا اگر سابقهی شغلیتان پر از موقعیتهای کوتاهمدت بوده باشد. مصاحبهگر احتمالا تلاش میکند تا دریابد آیا در همکاری با دیگران مشکل داشتهاید که شغل خود را ترک کردهاید، آیا خیلی زود از هر شغلی خسته میشوید و اینکه چه موارد منفی دیگری در شما وجود دارند.
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ اگر سیاستمدارانه پاسخ ندهید، جوابتان میتواند سوالات و تردیدهای دیگری هم درپی داشته باشد یا اینکه باعث شود کلا شانس کسب چنین موقعیت شغلیای را از شما بگیرد.
پاسخ مناسب چیست؟ آنها امیدوارند که شما به دنبال موقعیت شغلی چالشآفرینتری باشید که بیشتر با مجموعهی مهارتهایتان جور دربیاید. حواستان باشد که مدیران استخدامی بدشان نمیآید که بشنوند فرصت رشد در شرکتشان خیلی شما را به این موقعیت شغلی علاقهمند ساخته است.
چرا این سوال را میپرسند؟ مصاحبهگران میخواهند بدانند که به چه چیزی خیلی اشتیاق دارید؛ فکر میکنید در چه موردی نسبت به بقیه بهتر هستید و اینکه به کاری که انجام میدهید افتخار میکنید یا نه.
تیلور میگوید: «بهعنوان مثال، اینکه پروژهی موردعلاقهتان را چگونه توصیف میکنید بهاندازهی خود پروژه اهمیت دارد. تصور میشود اگر بتوانید با افتخار و اعتقاد راسخ در مورد گذشتهی کاری خود سخن بگویید، همینطور هم میتوانید در جلسات مهم به کارفرمای جدیدتان خودی نشان بدهید.»
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ مدیران ممکن است تصور کنند که این نوع کار همان شغلی است که بیش از همه به آن علاقهمندید یا در آینده میخواهید روی آن متمرکز شوید. اگر این امر را در زمینهی طیف وسیعتری از مهارتها و علایق قرار ندهید، ممکن است این امر برایتان تکبعدی بهنظر برسد،
پاسخ مناسب چیست؟ مدیران استخدامی میخواهند دریابند که شما در کنار انرژی مثبتتان، توانایی ایجاد علاقه و برانگیختن اشتیاق در دیگران را نیز دارید. تیلور میگوید: «اما موردی که باید احتیاط به خرج دهید، این است که در حالت شور و اشتیاق خود برای صحبت درمورد در موفقیتها و دستاوردهای خود، حواستان باشد فشرده و موجز سخن بگویید و وارد حرّافی و پرگویی نشوید. قرار است تواناییتان در بیان خوب را، در کارتان نشان دهید، نه حین مصاحبه!»
چرا این سوال را میپرسند؟ مصاحبهگر شما را آزمایش میکند که ببیند هنوز میل پنهانی به راهاندازی شرکتی برای خود دارید و نتیجتا کارتان را رها کنید. تیلور میگوید: «هیچ شرکتی چنین نیروی کاری نمیخواهد، چون در این صورت فکر میکنند زمان ارزشمندی که صرف آموزش شما میشود و پولشان به هدر میرود.»
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ اغلب افراد در برههای از زندگی خود به میزانهای مختلفی به فکر راهاندازی کسبوکاری برای خود و کارآفرینی افتادهاند. این پرسش فریبنده است، چراکه ممکن است شما ناخواسته فریب بخورید و با علاقه و حدت بسیار در مورد قصد پیشین خود به راهاندازی کسبوکار و رئیس خود شدن حرف بزنید. کارفرما ممکن است نگران باشد که شما هنوز امید داشته باشید که نهایتا کسبوکار خودتان را راه بیندازید و کار با شما با ریسک ترک شغلتان همراه باشد.
پاسخ مناسب چیست؟ اشکالی ندارد که به رئیس آتی خود بگویید که زمانی به فکر کارآفرینی بودهاید یا قبلا به عنوان پیمانکار مستقل کار کردهاید. با گفتن اینکه قبلا تجربهی این کار را داشتهاید یا به آن فکر کردهاید و به این نتیجه رسیدهاید که این کار مناسبتان نیست، میتوانید به راحتی به این امر جنبهی مثبتی بدهید. این حرف خیلی بیشتر باورپذیرتر است تا اینکه بگویید: «نه، هیچوقت به فکرش هم نیفتاده بودم.»
این سوال فرصتی را برای بحث راجع این امر فراهم میآورد که بگویید کار در محیط شرکتی بهعنوان بخشی از یک تیم میتواند برایتان خیلی رضایتبخشتر باشد. همچنین میتوانید از کار تخصصی در حوزهی خود بیش از جنبههای عملیاتی، مالی یا اجرایی کارآفرینی لذت ببرید. شما همچنین میتوانید با توضیح دادن اینکه دقیقا چرا شرکت آنها برایتان خیلی جذاب است، از نگرانی مدیران استخدامی در مورد احتمال ترک شغلتان بکاهید.
چرا این سوال را میپرسند؟ تیلور میگوید: «مصاحبهگران سعی میکنند بفهمند آیا شما اصولا با افراد یا تیپهای شخصیتی با مشکل برمیخورید. دوما، آنها میخواهند بدانند چطور میتوانید در بهترین حالت خود کار کنید.»
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ شما با پذیرش تعاملات ناموفق با دیگران، خطر بداخلاق جلوه دادن خود را به جان میخرید، مگر اینکه احساسی رفتار نکنید. ممکن است در پاسختان ناخواسته بعضی از خصوصیات رئیس آتی خود را توصیف کنید. اگر بگویید: «رئیسی داشتم که آنقدر جلسات زیادی برگزار میکرد که بهسختی میتوانستم به کارم برسم» و مصاحبهگرتان مانند لبو قرمز شد، احتمالا به موضوع حساسی اشاره کردید.
پاسخ مناسب چیست؟ تیلور میگوید، «آنها بیشتر دوست دارند نکات خوب را بشنوند تا نکات منفی. همیشه بهتر است با نکات مثبت شروع کنید و بعد در آخر نکات منفی را کماهمیت جلوه دهید. لازم نیست طفره بروید، ولی حین مصاحبه شغلی وقت آن نیست که همهی کمبودها و نقصهای شخصیتتان را مطرح کنید. میتوانید از این فرصت بهره ببرید تا بهطور کلی در مورد خصوصیات اخلاقیای حرف بزنید که بیش از همه در دیگران تحسین میکنید و در عینحال، خود را در کار کردن با تیپهای شخصیتی مختلف بهاندازهی کافی انعطافپذیر جلوه بدهید. بهعنوان مثال، بگویید: «فکر میکنم با همهجور شخصیتی خوب کار میکنم. بعضی از موفقترین روابطم در شرایطی بوده که همدیگر را بهخوبی درک کردیم و انتظارات متقابل خود را رک و واضح مطرح کردهایم» .
چرا این سوال را میپرسند؟ مدیران استخدامی میخواهند بفهمند که بهخصوص در برابر رقبا، در کار کردن برای آنها چقدر جدی هستید و میزان وفاداری شما را بسنجند. تیلور میگوید: «این امر همچنین به آنها کمک میکند نامزدهای شغلی که امکان تغییر جهت از هستهی حرفهی خود را دارند، کنار بگذارند. شاید شنیده باشید بعضی شرکتها مانند گوگل برای کار خیلی ایدهآل هستند، اما مطرح کردن اسم چنین شرکتهایی فایدهای ندارد و حتی ممکن است فضا را تیره و تار کند، چون شرکتی که الان در حال محاصبه با آن هستید هم به صورت نظری فرصت داشتن «شغل رویاییتان» را به شما داده است. مصاحبهگر با این سوال نمیخواهد در مورد یک شرکت رویایی مثل گوگل برایش حرف بزنید، پس بهتر است به همین شغل و شرکت فعلی بپردازید.
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ ممکن است در جریان اتفاقیِ بحث گرفتار بشوید و ناخواسته نام چند شرکت خوشنام و معتبر از زیر زبانتان دربرود، اما این امر هیچ خاصیتی ندارد و تنها تردیدهایی را نسبت به اهدافتان به مصاحبهگر القا میکند.
پاسخ مناسب چیست؟ مصاحبهگر میخواهد بداند که شما اکنون در حال مصاحبه شغلی با شرکتی هستید که اولویت اولتان بوده است. بنابراین پاسختان میتواند چنین باشد: «در واقع، من خیلی در مورد شرکتهای موردنظرم تحقیق کردهام و شرکتتان بهنظر انتخاب ایدهآلی برای سابقهی شغلی من خواهد بود. برایم خیلی جالب است که شرکتتان در صنعت خود حرف آخر را میزند و من خیلی تمایل دارم به سهم خود در چنین شرکتی مشارکت داشته باشم» .
چرا این سوال را میپرسند؟ تیلور میگوید: «مصاحبهگران این سوال را میپرسند تا بفمهند چه چیزهایی به شما انگیزه میدهد، البته تا حدودی و اینکه جوهره و جُربزهی کاریتان را بسنجند. پاسخهایتان به آنها بینشی در مورد اولویتهای شما میبخشد: آیا انگیزهی شما حقوق بالاست؟ یا میخواهید به چالش کشیده شوید؟ میخواهید مهارتهای جدیدی یاد بگیرید؟ یا شاید هم مصاحبهگر در واقع دارد میپرسد «آیا شما رویکرد شخصیتر و فردگرایانه نسبت به موفقیت دارید؟»
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ این سوال بهنوعی مانند میدان مین است، چراکه «موفقیت» امری فوقالعاده ذهنی و شخصی است و حتی یک پاسخ کاملا منطقی هم میتواند بد تعبیر شود. تیلور میگوید: «تفاوتی جزئی میان جاهطلب به نظر رسیدن و چشم داشتن به میز مدیریت وجود دارد چون شما بههرحال واقعا دوست دارید پیشرفت کنید و در محل کارتان تاثیرگذار باشید.
پاسخ مناسب چیست؟ وقتی سوالات کلی هستند و پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به نوعی «بازجویی ناملموس» را دارند، تیلور توصیه میکند که پاسخهای خود را تا حد ممکن غیر قابل اعتراض نگه دارید. «سعی کنید بسته به مطالبی که در شرح شغلی و گفتوگویتان متوجه شدهاید موفقیت را به صورتی توصیف کنید که بهنوعی با کارفرمای آتیتان ارتباط پیدا کند. پاسخ خوب کدام است؟ به عنوان مثال من در چنین موقعیتی درمورد تخصص خودم در زمینهی برندسازی در جهت اهداف بازاریابی که برای شرکت مورد نظر تعیین شده صحبت میکنم و میگویم که چطور موفقیتی که تا به حال داشتهاند را بهبود میدهم.»
منبع :