۱۲ راه افزایش اعتماد به نفس در کودکان-اعتماد به نفس برای فرزندتان سلامتی روان و شادی اجتماعی به ارمغان میآورد، عاملی برای خوشبختی کودک و کلید موفقیت در بزرگسالی است. فرقی نمیکند چند ساله باشید، احساسی که نسبت به خودتان دارید بر رفتار شما تأثیر میگذارد. اگر احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید آسانتر با دیگران همراه میشوید و نسبت به آنها هم احساس خوبی خواهید داشت. توصیههای تربیتی که در این مقاله بیان میکنیم به شما کمک میکند تا بتوانید اعتماد به نفس در کودکان را افزایش دهید.
کودک باید از تصویر خودش در آینه خوشش بیاید، باید از شخصیتش، از کسی که هست خشنود باشد. او باید باور کند که میتواند کارهای بزرگ انجام دهد و شایستهی این است که دوستش بدارند و به او عشق بورزند. پدر و مادر سرچشمهی ارزشی هستند که کودک برای خودش قائل است.
نداشتن برداشت مثبت از خود منجر به بروز مشکلات رفتاری در ارتباط با دیگران، فعالیتهای مدرسه، کار، ازدواج و… میشود. اما ارزش دادن به خود به روش درست به معنی خودشیفتگی نیست. خود را ارزشمند دانستن به شیوهی درست، یعنی فرزندتان نقاط قوت و ضعفش را میشناسد، به خاطر نقاط قوتش احساس خشنودی میکند و با ضعفها و مشکلاتش کنار میآید و در صورت امکان آنها را برطرف میکند.
نوزادی را تصور کنید که همیشه جایی در آغوش مادر یا پدرش دارد، هر زمان بخواهد از پستان مادرش شیر میخورد و پاسخ گریههایش نوازش و مهربانی است. چنین پدر و مادری به نوزاد عشق میورزند و نوزادشان احساس ارزشمند بودن میکند و از حسی که دریافت میکند لذت میبرد.
پاسخگو بودن کلید ارزشمند شمرده شدن است. کافیست کودک اشاره کند تا پدر و مادر در اختیار او باشند و هنگامی که این اشارهها در طول یک سال اول زندگی بارها و بلکه هزاران بار تکرار میشوند نوزاد میفهمد «کسی به من گوش میکند و پاسخ میدهد، پس من ارزشمندم!» البته که شما همیشه نمیتوانید بیدرنگ در خدمت نوزاد باشید و با بزرگتر شدن کودک، او باید باد بگیرد همیشه نمیتواند به خواستههایش برسد و اینکه باید خود را با شرایط وفق دهد. مهم این است که به او نشان دهید همیشه پشتیبان او هستید، این برداشت او را از خودش شکل میدهد.
ایجاد اعتماد به نفس در کودکان با این روش تربیتی در دوران نوزدایست که اهمیت دارد زیرا نوزاد نیازهای بیشماری دارد و این همه نیاز به توجه، گاهی پدر یا مادر را به سطوح میآورد و ممکن است رفتارهای نامناسبی از خود نشان بدهند. مهم است که پدر و مادر حساسیت خود را نسبت به نیازهای نوزادشان حفظ کنند.
در نتیجهی تربیتِ پاسخگو، نوزادِ دلبسته میداند انتظار چه را داشته باشد اما نوزادِ گسسته گیج و سردرگم است. وقتی اشارهها و نیازهایش بیجواب میماند، او پیام «بیارزش بودن» را دریافت میکند و نتیجه میگیرد «من ارزشی ندارم.
این روش تربیتی در دو سال اول زندگی بسیار اهمیت دارد زیرا مغز کودک در این زمان به سرعت رشد میکند و الگوهای ارتباطی و مدلهای ذهنی انجام کارها شکل میگیرد. اشارهها و پاسخی که به آنها داده میشود، احساسات مثبت یا منفی را ایجاد میکنند. ذخیرهای از احساسات مثبت منجر به احساس خوبی و خوب بودن میشود و این بخشی از شخصیت نوزاد میشود.
نوزادی که پیوسته از پدر و مادرِ دلبسته احساس خوب دریافت میکند، در آینده هم این حس خوب را در خود حفظ میکند و با وجود وقفههای احتمالی قادر است دوباره حس خوبش را بازیابی کند. این موضوع به ویژه در کودکانی که با نوعی نقص و ناتوانی به دنیا میآیند اهمیت بیشتر و در کیفیت زندگی آنها تاثیر چشمگیری دارد. تربیتِ پاسخگو و داشتن والدین دلبسته باعث میشود کودکان بهتر با مشکلات مقابله کنند، نوزادان دلبسته حتی اگر در سالهای بعد به دلیل مشکلات خانودگی از کودکی خوبی برخوردار نباشند، بهتر میتوانند این شرایط را پشت سر بگذارنند.؛ و این به دلیل درک حس خوب بودن در دو سال آغازین زندگی است.
اما اگر این روش را در دوران نوزادی فرزندتان استفاده نکردید، اشکالی ندارد. هیچ وقت برای شروع دیر نیست. شناخت کودکتان و از زاویهی دید او به زندگی نگریستن، به شما کمک میکند تا اعتماد به نفس او را تقویت کنید. این روش تربیتی مانند سیمانی است که بلوکهای اعتماد به نفس در کودکان را روی هم میچیند. مهم نیست کی شروع کنید اما هر چه زودتر شروع کنید، سیمان روانتر و بلوکها محکمتر خواهند بود.
تربیت فرزند خاصیت درمانی دارد! توجه و ابراز علاقه به فرزندتان اغلب مشکلات خودتان را هم درمان میکند. نوزاد با نیازهای بیشمارش هم خوبیها و هم بدیهای شما را نمایان میکند. اگر مشکلی درگذشته بر روش تربیتی کنونی شما اثر میگذارد، با آن روبهرو شوید و در صورت نیاز از روانشناس کمک بگیرید.
اعتماد به نفس در کودکان اکتسابی است نه ارثی. با به دنیا آمدن فرزندتان شما میخواهید بهترین پدر یا مادر دنیا باشید و همهی کارهایی که پدر و مادرتان برای شما نکردند، برای کودتان انجام بدهید. اگر اعتماد به نفس ندارید و مخصوصا اگر فکر میکنید این به دلیل روش تربیت پدر و مادرتان است، برای درمانِ خود اقدام کنید. تمرین زیر که کارشناسان آن را «بهترینها را نگه دار، باقی را رها کن» مینامند، به شما کمک میکند:
احتمالا آنها تمام سعیشان را کردهاند. آنها هم به توصیههای کارشناسان عمل کردهاند و شاید هم در عمل به توصیهها زیادی خوب بودهاند. فقط توصیههای آن زمان با توصیههای امروز متفاوت بوده است.
آدم نمیتواند همیشه قیافهای شاد و بشاش به خود بگیرد اما باید بدانیم که ناراحتی، از پدر یا مادر به فرزند منتقل میشود. در نخستین سالهای زندگی، برداشت کودک از خود، وابستگی تنگاتنگی با برداشت مادر از خودش دارد! کودکتان از شما چه بازتابی دریافت میکند؟ کودکان متوجه ناراحتی پنهان پشت یک قیافهی شاد میشوند. آنها ناراحتی پدر و مادرشان را به خود نسبت میدهند. حتی نوزادان هم میدانند که وجود آنها باید مایهی شادی والدین باشد و هنگامی که بزرگتر میشوند حتی ممکن است شاد کردن پدر و مادر را وظیفهی خود بدانند! و وقتی شما احساس خوبی ندارید برداشت کودک این است که او به اندازهی کافی خوب نیست. بنابراین اگر از مشکلات جدی مانند افسردگی یا اضطراب رنج میبرید حتما پیش از اینکه بر فرزندتان اثر بگذارد، برای درمان اقدام کنید.
برداشت از خود در کودکان به ویژه در دورهی پیش از مدرسه تا حد بسیاری به بازتابی که از پدر و مادرشان میگیرند و به عبارتی برداشت پدر و مادر از آنها بستگی دارد. آیا به کودکتان نشان میدهید که از بودن با او خوشحالید؟ که نظر و خواستهی او برایتان مهم است؟ که از رفتار او خشنود هستید؟ با دادن بازتاب مثبت به کودک، او احساس خوبی نسبت به خودش خواهد داشت. همچنین او از شما انتظار دارد که رفتارهای ناخوشایندش را به او گوشزد کنید و این همان ادب و انضباط است. گاهی کافیست مادر جور خاصی به کودکش نگاه کند تا او انجام کاری را که مشغولش بوده متوقف کند. چنین کودکی لبریز از بازتاب مثبت از مادرش است و زمانی که بازتابی منفی از مادر میگیرد به سرعت رفتارش را تغییر میدهد تا دوباره آن بازتاب مثبت را دریافت و حس خوبش را بازیابی کند.
بیشک آدم نمیتواند همیشه لبخند به لب داشته باشد. کودکان خوشحالی تقلبی را درک میکنند. بنابراین باید بدانند که ممکن است شما گاهی اوضاع خوبی نداشته باشید و این ربطی به آنها ندارد. حساسیت شما نسبت به کودکتان، توجه او را نسبت به شما افزایش میدهد و یک روز این دختر کوچولو یا شازده پسرتان است که شما را سر حال میآورد و به شما اعتماد به نفس میدهد.
شما باید سالهای نخست را صرف ایجاد اعتماد به نفس در کودکان و سالهای بعد را صرف محافظت از آن کنید. بسیاری از کودکان ریزنقش و کمبنیه در موقعیتهای دشوار نیاز به حمایت دارند. یک بار در بررسیهای رایجِ مخصوص کودکان پیشدبستانی داشتم وضعیت کودک ۵سالهای را بررسی میکردم. او کودک حساسی بود و درحالیکه من با مادرش گفتوگو میکردم با ترازوی دفترم بازی میکرد، ترازویی که قیمت بالایی داشت و این بپر بپرها برایش اصلا خوب نبود! به نظرم ترازویم بیشتر از کودک در خطر بود پس مستقیما به او تذکر دادم: «عزیزم لطفا با ترازو بازی نکن.» درحالیکه کودک به خاطر جملهی غیرمنتظرهی من دلخور شده بود و حتی در مرز در هم شکستن بود، مادرش بیدرنگ گفت: «چون تو پسر قوی و پُرزوری هستی!!» این مادر میدانست چطور احساسات کودکش را کنترل کند.
در حین بازی با کودکتان دربارهی او و خودتان چیزهای بسیاری میفهمید. بازی کردن با کودک این پیام را به او میدهد: «تو آنقدر ارزش داری که وقتم را با تو بگذرانم! تو خیلی برای من باارزشی!» کودکان در حین بازی میآموزند و احساس مهم بودن و اینکه کاری را به پایان رساندهاند در شکلگیری رفتار آنها مؤثر است. پس به جای تماشای بازی فرزندتان، بخشی از آن باشید.
فعالیتی که به انتخاب کودک باشد، بیشتر از فعالیتی که یک بزرگسال پیشنهاد میکند دوام میآورد. خودِ انتخاب کردن یک آموزش است و حس ارزشمند بودن را تقویت میکند: «بابا همون کاری رو دوست داره که من دوست دارم!» البته که شما خیلی زودتر از کودکان از لگوبازی خسته میشوید؛ خواندن کتاب مورد علاقهی او برای هزارمین بار کار سختی است. اینها مصائب پدر و مادر بودن است! شاید بتوانید چیز جدیدی به بازی اضافه کنید، مثلا در میانهی داستان از کودکتان بپرسید «فکر میکنی اگر وینیپو این همه عسل نمیخورد چی میشد؟»
برگرفته ازaskdrsears.com
هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید.
کلمات کلیدی : مشاوره – فرزند سالم و شاد –اعتماد به نفس در کودک