/ دسته‌بندی نشده / معنای ارث
آنچه در این مقاله می‌خوانید


ارث در لغت به معنای انتقال غیر قراردادی چیزی، از شخص به دیگری است و همچنین به معنای بقیه‌ و باقیمانده‌ چیزی نیز می‌باشد.قانون‌گذار از ارث در ماده‌ی ۱۴۰ قانون مدنی بعنوان یکی از اسباب تملک نام برده و احکام مربوط به آن را در مواد ۸۶۱ تا ۹۴۹ بیان کرده است.
اگر‌چه قانون‌گذار در این مواد به تعریف ارث نپرداخته، لیکن در کتب حقوقی در این مورد تعاریف متعددی ارائه شده است. برخی آنرا به معنای ترکه و اموالی که از متوفی به‌جا می‌ماند، دانسته و در اصطلاح حقوقی مقصود از آن‌را انتقال مالکیت اموال میّت، پس از فوت، به ورّاث او می‌دانند.

مفهوم‌شناسی

«ارث» در تعریف فقهی به معنای استحقاق مال (دارایی) یا حقی «مانند حق خیار و شفعه»است که با مرگ دیگری یا آنچه در حکم مرگ است «موت فرضی»حاصل می‌شود.شخصی را که مستحق ارث است «وارث» و کسی را که از او ارث باقی مانده است «مورِّث» می‌نامند و به مال و حقی که از میت باقی مانده است «تَرَکِه» یا «میراث» می‌گویند. در فقه به پیروی از قرآن کریم از ارث به «فرض» و «فریضه» تعبیر شد ه است.

مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفّی، پس از ادای حقوق و دیونی که به میراث تعلق گرفته است، مستقر می‌شود؛ مانند تجهیز و تکفین، دیون و واجبات مالی، وصایای میت در یک سوم مالش بدون اجازه ورثه و زیادتر از یک سوم مال با اجازه آن‌ها، آنچه به فرزند بزرگ‌تر می‌رسد«حبوه»

در قرآن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم و نیز با رویکردهای مختلف اعتقادی، اخلاقی و آیات الاحکام به موضوع ارث پرداخته شده است. بخشی از آیات ارث «به ویژه در سوره نساء» قوانین مهم ارث در اسلام را بیان کرده است و جزئیات بیشتر آن در روایات فقهی آمده است.

۲ – موجبات ارث


موجبات ارث در حقوق ایران، دارای دو معنی عام و خاص می‌باشد. در معنی عام، به اسباب و شرایطی گفته می‌شود که در صورت جمع شدن آن‌ها، ترکه از متوفی به ورّاث او انتقال می‌یابد و در معنی خاص، فقط شامل اسباب انتقال ترکه می‌باشد. بعنوان مثال، برای اینکه دارائی خانواده از پدر به پسر انتقال پیدا کند تحقق چهار شرط لازم است. این امور عبارت‌اند از: فوت پدر؛ وجود رابطه خویشاوندی مشروع پسر با پدر؛ زنده بودن پسر در زمان مرگ پدر؛ عدم وجود موانع انتقال دارایی از طریق ارث مانند قتل پدر توسط پسر.

 واضح است که برخی از این موجبات مانند سه مورد نخست، دارای اثری ایجابی و ثابت کننده و برخی دیگر مانند مورد چهارم از جهت منفی و سلبی با انتقال دارائی از متوفی به ورثه در ارتباط است. پس ضروری است که هر یک از این موجبات را تحت عناوین مستقل ذیل بررسی نمائیم:


الف) سبب انتقال دارائی(موجب ارث، درمفهوم خاص)


ب) شرایط تحقق ارث


ج) موانع تحقق ارث

۲.۱ – سبب انتقال دارائی


از دیدگاه قانون‌گذار سبب انتقال دارائی، عبارت است از وجود رابطه‌ خویشاوندی نسبی یا سببی بین متوفی و وارث.

 خویشاوندی نسبی، به پیوستگی طبیعی بین انسان‌ها، که نتیجه‌ تولد انسانی از انسان دیگر است گفته می‌شود

و خویشاوندی سببی، به نوعی از خویشاوندی گفته می‌شود که در اثر ازدواج، بین زن و مرد به‌وجود می‌آید.


به استناد ماده‌ ۸۶۲ ق. م اشخاصی که به موجب خویشاوندی نسبی از متوفی ارث می‌برند ۳ طبقه‌اند:


۱- پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد


۲- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آن‌ها


۳- اعمام و عمّات و اخوال و خالات و اولاد آن‌ها. (اعمام و عمات و اخوال و خالات در این ماده، ترتیباً به معنای عمو‌ها و عمه‌ها و دائی‌ها و خاله‌ها می‌باشند).


مساله مهم و اساسی در مورد ارث بردن خویشاوندان نسبی این است که به استناد ماده‌ ۸۶۳ ق. م، خویشاوندان هر طبقه تنها در صورتی از متوفی ارث می‌برند که از خویشاوندان طبقه قبل هیچ کسی زنده نباشد.

بعنوان مثال در صورتی که در زمان فوت مورّث، پدر یا مادر متوفی در جمع بازماندگان حضور داشته و زنده باشند، برادر و خواهر متوفی از او ارث نخواهند برد.
به حکم ماده‌ ۱۰۳۳ ق. م هر کس با یک نفر خویشاوندی نسبی داشته باشد، با زوج یا زوجه‌ آن شخص نیز خویشاوندی سببی خواهد داشت. به‌عنوان مثال پدر و مادر همسر یک مرد، خویشاوندان سببی و طبقه‌ اول آن مرد هستند، اما به‌رغم وجود این رابطه، از یگدیگر ارث نمی‌برند. به دیگر سخن، در قرابت سببی، وراثت، تنها میان زن و شوهر است و به سایر خویشان سببی مانند پدر و مادر همسر، سرایت نمی‌کند به همین جهت است که قانون‌گذار در ماده ۸۶۴ ق. م، تنها از میراث زوج و زوجه صحبت کرده و نامی از سایر خویشان سببی نبرده است.

طبقات ارث

وارثان نسبی به سه طبقه اصلی تقسیم می‌شوند و به طور کلی هر طبقه پایین‌تر وقتی ارث می‌برد که در طبقه بالاترش وارثی نباشد؛ هر یک از این طبقات نیز مسائل و درجه‌بندی‌های خاص خود را دارند:

  • طبقه اول: پدر، مادر، فرزند، نوه (در صورت نبودن و فوت فرزند).
  • طبقه دوم: پدر بزرگ و مادربزرگ پدری و مادری و هرچه بالاتر برود، برادر و خواهر (پدری) یا (مادری) یا (پدری و مادری) و فرزندان آنان در صورت نبودنشان.
  • طبقه سوم: عمو، عمه، دایی و خاله و فرزندان ایشان در صورت نبودنشان؛ در صورت نبودن موارد پیشین، عمو،‌ عمه، دایی و خاله پدرِ میت‌ ارث می‌برند

سهم ارث

طبقات ارث و کلاله

گفته شده استحقاق ارث، گاهی به فرض و تسمیه است؛ یعنی در قرآن بدان تصریح شده است و گاهی به قرابت است که در قرآن، برای آن سهمی مشخص نشده است و تحت عنوان «اولو الارحام»ز آن یاد می‌شود مانند سهم عمو و عمه.

 سهام نام برده شده در قرآن عبارتند از:

  • نصف: دختر اگر یکی باشد و برادری نداشته باشد، نصف ارث می‌برد. همچنین اگر خواهر پدری یا پدر و مادری تنها باشد و نیز شوهر در صورتی که از همسرش فرزندی نداشته باشد، نصف ارث می‌برند.
  • دو سوم: دو دختر یا بیشتر در صورت نداشتن برادر، دو سوم ارث می‌برند. همچنین ارث دو خواهر پدری یا پدر و مادری در صورتی که برادر نداشته باشند،‌ دو سوم است.
  • یک سوم: مادر در صورتی که متوفی، فرزند و برادر نداشته باشد و نیز خواهر و برادر مادری در صورت تعدد یک سوم ارث می‌برند.
  • یک چهارم: سهم زن در صورتی که همسرش فرزندی نداشته باشد و نیز شوهر در صورتی که همسرش از وی یا شوهر دیگری فرزند نداشته باشد، یک چهارم است.
  • یک ششم: پدر و مادر در صورتی که متوفی دارای فرزند باشد و نیز مادر با وجود برداران متوفی، یک ششم ارث می‌برند. سهم برادر یا خواهر مادری نیز در صورت تنها بودن، یک ششم است.
  • یک هشتم: سهم زن در صورتی که شوهرش دارای فرزند باشد، یک هشتم است.

میراث زوج و زوجه: زوج و زوجه از یکدیگر ارث می‌برند و با دیگر وارثان شریکند. هیچ کدام از آن‌ها همه اموال دیگری را ارث نمی‌برد مگر زمانی که وارث زوجه در زوج منحصر باشد که زوج همه اموال را به ارث می‌برد.

فقهای امامیه و اهل سنت در بعضی از احکام فقهی ارث اختلاف نظر دارند؛ مانند تفاوت ارث کلاله در آیات ۱۲ و ۱۷۶ سوره نساء و مسئله عَول و تَعصیب که برخلاف اهل سنت، در میان شیعه باطل است.

۲.۲ – شرایط تحقق ارث


مقصود از شرایط تحقق ارث، عواملی است که وجود آن‌ها برای انتقال ترکه از متوفی به ورّاث ضروری است، بدون این که میان وجود آن عوامل و تحقق ارث ملازمه‌ای باشد. بعنوان مثال، زنده بودن وارث در زمان مرگ مورّث، شرط تحقق ارث است، ولی میان این شرط و تحقق ارث، ملازمه‌ای وجود ندارد. زیرا احتمال دارد به دلیل از بین رفتن ترکه یا مانعی مانند قتل مورّث، ارث تحقق نیابد.


مهم‌ترین شرایط تحقق ارث، از دیدگاه قانون‌گذار عبارتند از:


۱. فوت مورّث


۲.  زنده بودن وارث حین فوت مورّث


۳.  وجود ترکه

۲.۲.۱ – فوت مورّث


تا زمانی که شخص زنده است، شخصیت او بر همه دارائی و حقوق مالی‌اش سایه می‌افکند. ولی، این انتساب و سلطه با مرگ مالک از بین می‌رود و ناچار، دارائی به‌جا مانده باید به شخص دیگری (بازماندگان) انتقال یابد.

 نکته‌ حائز اهمیت در این رابطه این است که، نه‌تنها مرگ حقیقی مورّث می‌تواند منجر به انتقال دارائی او به ورّاثش شود، بلکه صدور حکم موت فرضی او نیز می‌تواند چنین اثری ایجاد نماید. این مساله از ماده‌ ۸۶۷ ق. م «ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورّث تحقق پیدا می‌کند»

 و ماده‌ ۱۶۰ قانون امور حسبی به‌روشنی قابل فهم است.

 بدین توضیح که هر‌گاه شخصی، مدت نسبتاً طولانی در محل اقامت خود حاضر نبوده و از او به هیچ‌وجه خبری نباشد، ورّاث او می‌توانند با حصول شرایطی، صدور حکم موت فرضی او را از دادگاه صالح مطالبه کنند. پس از قطعی شدن حکم موت فرضی چنین شخصی، که غایب مفقودالاثر نامیده می‌شود، اموال وی بین ورّاثش تقسیم می‌شود.

۲.۲.۲ – زنده بودن وارث حین فوت مورّث


به استناد ماده‌ ۸۷۵ ق. م، شرط دیگر وراثت، زنده بودن وارث حین فوت مورّث است. از آنجایی که ارث، انتقال اموال و دارائی از متوفی به ورّاث می‌باشد، مسلم است که بدون وجود انتقال‌گیرنده، انتقال حاصل نمی‌گردد. به همین علت است که باید تاریخ فوت مورّث معلوم باشد تا بتوان دانست که حین فوت او چه کسانی موجود بوده و می‌توانستند ارث ببرند.

 موضوع قابل توجه در مورد این شرط، آن است که حتی جنینی که نطفه‌ او، حین فوت مورّث منعقد بوده باشد، از ترکه ارث می‌برد.

 این نکته علاوه بر ماده‌ مذکور در فوق، به آسانی از ماده‌۹۵۷ قانون مدنی قابل برداشت است. در این ماده می‌خوانیم: «حمل از حقوق مدنی متمتع (برخوردار) می‌گردد مشروط بر اینکه زنده متولد شود» و یکی از این حقوق مدنی، حق ارث بردن است.

کلمات کلیدی : ارث – تعاریف – میزان

منبع: سایت فقه و حقوق

برچسب ها :

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

کل :
میانگین :
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x