/ آموزش ساز / موسیقی درمانی چیست و چطور انجام میشود ؟
آنچه در این مقاله می‌خوانید

موسیقی درمانی  تکاملی (DMT)

موسیقی درمانی تکاملی رو ش مخصوص از تکنیک های موسیقی درمانی است که بر اساس مدل درمان پیشرفته ای بنا شده است . درمان پیشرفته که برای بهبود کودکان دارای آشفتگی عاطفی در مرکز روتلند آتن و جرجیا سازمان یافت ، نوعی روش روان -تربیتی است که در مورد کودکان دچار اختلال های رفتاری و عاطفی به کار برده میشود . این روش در مورد کودکان تا ۱۴ سال با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته است . موزیک تراپیست هایی که ازاین  روش استفاده می کنند باید استعداد های موزیکال کودکان را در سنین مختلف به منظور برنامه ریزی مناسب درمانی در هرسطح از عملکرد کودک مورد توجه قرار دهند و موزیک  -تراپیستی که در زمینه آموزش کودکان دچار آشفتگی عاطفی کار می کنند ، با مشکلات انتقال فعالیت ها و تمرین های موسیقی درمانی کلاسیک روبرو میشود .

DMT پنج مرحله در برنامه

۱- نشان دادن عکس العمل توام با میل ورغبت به محیط موزیکال

۲- پی گیری جریانهای موزیکال  گروهی.

۳- بکارگیری مهارتهای موزیکی گروهی درموقعیت های جدید.

۴-ارزیابی نقش گروه.

۵- تعمیم مهارت ها به موقعیت های جدید.

درهر مرحله انواع مختلف از فعالیت های مختلف برای تعقیب اهدافی در چهار زمینه اساسی مورد استفاده قرار می گیرد

رفتار،ارتباط،اجتماعی شدن ،تحصیلات

درمرحله اول کودکان یاد میگیرند که با میل ورغبت به صداهای محیط عکس العمل نشان دهند وبه موزیک تراپیست اعتماد کنند .

درمرحله دوم کودکان مهارتهای موزیکال خاصی را می آموزد که رابطه مناسب با دیگران برقرار کند وفعالیت هایی را برای ترکیب مفاهیم مشابه ومختلف نشانه ها ،رنگها واعداد انجام دهند.

درمرحله سوم کودکان یاد می گیرند که موسیقی فردی ،رفتار،ارتباط تحصیل ومهارتهای حرکتی را در موقعیت های گروهی بکار برند .

فعالیت های این مرحله مستلزم همکاری وشراکت اعضای گروه به منظور ایجاد نتا یج گروهی است .

در مرحله چهارم توجه موسیقی درمانی در جهت تعهد گروهی است یعنی کودکان یاد می گیرند گروه و نقش آن را در محیطی که شرایط بالینی کمتری دارد ،ارزیابی کنند .

مرحله پنجم کودکان می آموزند تا مهارت هایشان را به موقعیتها و شرایط غیر بالینی تعمیم دهند . در طول این مرحله موزیک تراپیست می تواند به عنوان مشاور عمل کند تا کودکان در موقعیت های موزیکالی قرار گیرد که با محیط زندگی آنها مشابه است . وقتی کودکان این مراحل را با موفقیت به پایان می رسانند به طور فزاینده ای سازگار می شوند.

نقش موزیک تراپیست میزان و نوع دخالت او و تجربیات موزیکی که کودکان نیاز دارند ، در هر مرحله تغییر میکند .

شیوه بالینی اورف شول ورک

این روش را کارل اورف در مدارس آلمان به کار برد و برای درمان کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان مبتلا به اوتیسم در امریکا مورد استفاده قرار گرفت . این کودکان با استفاده از ریتم و تکرار ، به نوعی خود آگاهی میرسند و افکارشان نظم می گیرد . فرایند کلی در این روش شامل استفاده از حرکت ، ریتم ، صدا ، زبان و آواز دسته جمعی است . آموزش اصولا از طریق الگو سازی و همزمان با استفاده از تکنیک های رفتار سازی انجام می شود . همچنین می توان همراه با بهره گیری از شیوه اورف ، از شیوه تصویر بدن و آگاهی از توانایی های بدن در استفاده از حرکات برای بیان احساسات و عواطف ، توانایی ایجاد هماهنگی در حرکات بدنی ، ایجاد ارتباط با دیگران استفاده کرد .

موسیقی و تخیل هدایت شده

درا ین شیوه فرد در حالتی که ذهن و جسم او آزاد و رها از تنش های گوناگون است ، به موسیقی کلاسیک گوش می دهند تا تخیلش بر- انگیخته شود . تخیل بر انگیخته شده ، جنبه هایی از «خود» را به فرد تحت درمان نشان میدهد و با همراهی موسیقی، درمان توسط فرد به کار گرفته میشود . در این روش ،هدف درمان نشانه های اختلال نیست ،بلکه جستجوی ضمیر نا خود آگاه و مکنونات درونی فرد تحت درمان از اهمیت بر خوردار است .

در این شیوه اعتقاد بر این است که هر فردی می تواند مشکلات خود را بفهمد و امکان غلبه بر مشکلات را از طریق شناخت خود و توانایی های خود دارد . از این رو این شیوه بر درمان هایی که افرادی چون مازلو و یونگ تاثیر فراوانی بر آنها دارد ، مبتنی است .

موسیقی درمانی به روش نورودف – رابینسون

این روش در بر انگیختن پاسخ کودکان معلول شدید که بی تحرک به نظر میرسند بسیار موثر است . هدف اولیه موزیک تراپیست در استفاده از این تکنیک گسترش ارتباط با درمانجو در زمینه تجربه موزیکال است . در ابتدا موزیک تراپیست با فعالیت های حمایت شده ، محیط احساسی موزیکالی را به وجود می آورند که افزایش دهنده پاسخ های بیمار است . در این روش بر قدرت موسیقی در بیدار سازی پاسخ های احساسی و انجام عمل به عنوان نیروی خود سازی یا خود شکفتگی تاکید زیادی شده است در روش فی البداهه استفاده از اصوات ناموزون و به کار گیری اندازه ها ، مقام ها و سبک های مختلف آزاد گذاشته شده است .

کاربرد موسیقی درمانی

مواردی از بیماریهایی که توسط موسیقی درمانی ،درمان میشوند :

الف ).بیماریهای جسمی خطرناک (درد ساده تا بیماریهای مزمن قلبی ،کلیوی وتنفسی )

ب). بیماریهایی که رو به مرگ می باشند وبرای آنها امیدی نیست(ایدز و سرطان )

ج).انواع اختلالات روانی (اضطراب ،افسردگی ،هراس،اسکیزوفرنی )

د).اختلالات رفتاری درکودکان (بیش فعالی ،کمبود توجه )

ه).معلولان ذهنی ،عقب ماندگان ذهنی ،نابینایان ،ناشنوایان ،افرادی که مشکل گفتاری دارند.

این موارد تنها بخشی از بیماریهایی است که موسیقی درمانی برای آنها کاربرد دارد. چیزی که مهم تلقی میشود این است که تا چه اندازه شخص به موسیقی وتاثیر ان در درمان بیماریش اعتقاد دارد .

کاربرد موسیقی درمانی درعقب ماندگان ذهنی

این گونه افراد به خاطر تآخیر دررشد مهارت های حرکتی وروانی وعملکرد ذهنی پایین تر از میانگین عادی به آموزش استثنایی نیاز دارند.دردهه ۵۰ اهداف برنامه های موسیقی درمانی عقب ماند گان ذهنی شامل سازگاری اجتماعی ،افزایش تمرکز ،تقویت هماهنگی ماهیچه ها ،کنترل شخصی ،ثبات عاطفی ،انگیزش وکسب کامیابی درنظر گرفته شده بود .با حرکات ریتمیک موزیکال میتوان مهارت در هماهنگی های حرکتی را بهبود بخشید. آنها با شرکت در فعالیت های گروهی موزیکی میتوانند رفتارهای اجتماعی مناسب را یاد گرفته ،مهارت هایی در همکاری گروهی بدست آورند.به علاوه گروههای اجرا میتوانند درتقویت وبهبود مهارتهای شنوایی ،دامنه توجه ،انضباط شخصی ،کنترل تحریکها ،مهارتهای حرکتی واجتماعی کمک کنند

کاربرد موسیقی درمانی دردرمان ناشنوایان

از سال ۱۸۰۰موسیقی در درمان وآموزش ناشنوایان مورد استفاده قرار گرفت . میچل(۱۹۷۶) به چهار رکن اساسی درکاربرد موسیقی اشاره میکند .۱).استفاده از ارتعاشات موزیکی ۲).استفاده از موسیقی ودامنه وسیع فرکانسهای آن برای کمک به تشخیص میزان شنوایی وتقویت آن

۳).استفاده از ضربان ریتمیک موسیقی برای تقویت روابط اجتماعی از طریق حرکت با دیگران ۴).نظم بخشیدن به مکانیزم گفتار با تقویت زبان .ناشنوایان ارتعاش موسیقی را از طریق حس لامسه میتوانند درک کنند وآن ریتم را تقلید کنند که این عمل درک حسی صدا را در آنها افزایش می دهند .حرکات موزیکال به آنها کمک میکند تا احساس خود را بروز دهند وفرصت های مناسبی برای اجتماعی شدن آنها فراهم می آورد وحس اعتماد به نفس آنها را تقویت می کند

کاربرد موسیقی درمانی در درمان نابینایان

از آنجایی که این گروه در راه رفتن مشکل دارند بنا براین هنگام راه رفتن فاقد اعتماد به نفس وآزادی هستند وچون یادگیری به حس بینایی بستگی دارد ولذا ممکن است نابینایان در بسیاری از زمینه های آموزشی کند تر از همسالان بینای خود پیشرفت کنند پس با توجه به نیاز به حرکت آهنگ هایی بکار می رود تا فرد در استفاده درست از بدنش تقویت شود .همچنین نواختن در گروه موقعیت مناسبی فراهم می کند تا ارتباط واجتماعی شدن ورفتار با همدیگروبا افرادبینا را  بیاموزندوهمچنین کسب مهارت در آ واز خواندن یا نواختن ساز ویا آموختن حرکت مستقل در رقصها می توانند اعتماد به نفس واحساس ارزش شخصی را افزایش دهند.

کاربرد موسیقی در درمان اختلالات ارتباطی

معمولا این گونه افراد در فهم زبان برای بیان افکار و عقاید خود مشکل دارند. به منظورایجاد اصوات گفتار شخص تا حدودی نیاز به کنترل عضلات تنفسی دارد .تمرین دمیدن ونفس کشیدن می تواند کمک کند تا کنترل عضلات تنفسی مورد نیاز تکلم تقویت شود در واقع ریتم وصدای موسیقی می تواند تقویت جریان تکلم را در لکنت زبان آسان سازد .افرادی که در ارتباط کلامی مشکل دارند با خواندن آوازها وسرودهای مخصوص می توانند در شمرده تلفظ کردن اصوات ،گفتار مورد نیاز ومهارت درتشخیص لغات رشد وتمرین کنند.مسأله دیگر اینکه موسیقی برای تمرین درکسب مهارتها ،ایجاد انگیزه می کند.آواز خواندن به کودکان جرأت و اعتماد به نفس می دهد تا آ ن کلمات را در صحبتهای روزانه نیز استفاده کنند.

تکنیک شناخته شده درمان آوازی ملودیک دراوایل دهه ۷۰ به عنوان یک روش ترمیمی برای بخشی از مسایل گفتاری بزرگسالان زبان پریش بوجود آمده است .در این روش عبارات وجملات کوتاه در نمونه های ساده ، آهنگین با آواز خوانده می شود ودر ترمیم ارتباط کلامی بزرگسالانی که درک شنوایی وثبات هیجانی خوبی دارند ،مؤثر است.

(آلبرت واسپارکز وهلمز۱۹۷۳و۱۹۷۴)

منبع :

1

برچسب ها :

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!

کل :
میانگین :
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x