غلبه بر کمال گرایی شغلی با ۴ استراتژی کاربردی و مؤثر
این روزها رقابت سنگینی برای پیشرفت و کسب موفقیت در جریان است. همه میخواهند در حرفهٔ خود به بالاترین موقعیتها برسند. اما گاهیاوقات، این اهداف بلندپروازانه استرس بسیار زیادی را به افراد تحمیل میکند. این استرس میتواند به کاهش کیفیت عملکرد فرد و حتی شکست او منجر شود. در این مقاله چهار روش ساده و مؤثر برای غلبه بر فشارهای ناشی از میل به کمال گرایی را معرفی میکنیم.
هیچکس کامل نیست، اما گاهی ما با تعیین اهداف جاهطلبانه بهدنبال کمال میرویم. این کار فشار زیادی را به ما تحمیل میکند. فشاری که میتواند عملکرد شغلی ما را تحتتأثیر قرار دهد، ما را خسته و درمانده کند و حتی مانع دستیابی به اهداف شود. این فشارها خود را بهشکلهای مختلفی ازجمله داشتن توقعات بیشازحد از خودمان یا دیگران، نشان میدهند. درمان کمال گرایی در زندگی شخصی و کاری اهمیت دارد.
اغلب ما فشار کسب موفقیت را از دوران کودکی و نوجوانی تجربه میکنیم. توقع کسب نمرات عالی در مدرسه و همچنین رقابت برای ورود به بهترین مراکز آموزشی و ارائهٔ بهترین عملکرد در رقابتهای ورزشی و هنری، ازجمله فشارهایی هستند که در گذشته متحمل شدهایم. پس طبیعی است که همین ویژگی را در دوران بزرگسالی و در حرفهٔ خود نیز تجربه کنیم.
کمالگرایی مفهومی ذهنی است که معمولا با موفقیت مترادف نیست بهخصوص در مسائل کاری. پافشاری بر بهترین بودن، اغلب موجب ایجاد فشارهای غیرضروری و کاهش بازدهی خواهد شد.
کمالگرایی ذاتا بد نیست و داشتن استانداردهای شخصی بالا، رفتاری سالم و موجب پیشرفت است، اما کمالگرایی افراطی نهتنها تضمینی برای موفقیت شغلی نیست، بلکه بیشتر منجر به ناامیدی، کاهش اعتماد به نفس و ناراحتی میشود. اگر شما هدف غیرواقعگرایانهای را مانند پیشرفت شغلی در سه ماه اول ورود به کار جدید دنبال کنید، ناکامی در این راه منجر به تضعیف روحیه و عملکردتان خواهد شد.
رهایی از شر عاداتی که شما را وادار به کامل بودن میکنند، کار سادهای نیست. همچون هر عادت دیگری، رهایی از کمال گرایی افراطی نیز به زمان، صبر و تمرین نیاز دارد. اگر فکر میکنید کمالگرایی عملکرد و رضایت شغلی شما را تحتتأثیر قرار داده است، چهار راهکار زیر به حل مشکل شما کمک خواهند کرد.
برای کاهش استرس ناشی از کمالگرایی شغلی، باید با شکستهای گاهوبیگاه کنار بیایید. پذیرش شکستها باعث ایجاد انعطافپذیری خواهد شد؛ پس با کارهای کوچکی که درادامه به آن اشاره میکنیم، فرصتهای جدیدی به وجود بیاورید و از شکستهایتان درس بگیرید:
شاید این کارها درابتدا شما را عصبی و نگران کنند، اما با گذر زمان به کاهش استرس شما کمک میکنند و به شما یاد میدهند که حتی اگر اشتباه کنید، با درس گرفتن از آنها قویتر خواهید شد.
اکثر کمالگرایان با مشکل تعلل در تصمیم گیری روبهرو هستند. آنها میخواهند بهترین تصمیم ممکن را بگیرند، درنتیجه فشار روانی زیادی را به خود تحمیل میکنند. اگر این مشکل را دارید از راهکار پنج ثانیه استفاده کنید. هرگاه در تصمیمگیری دچار تعلل و تحلیل بیشازحد شدید، دست نگه دارید، نفسی عمیق بکشید و از پنج تا یک بشمارید و بلافاصله تصمیمگیری و اقدام کنید تا فرصتی برای بروز افکار نگرانکننده پیش نیاید.
معمولا افراد کمالگرا براساس انتظاراتی که تصور میکنند دیگران از آنها دارند، هدف گذاری میکنند. آنها حتی این کار را بدون علم به واقعگرایانه بودن این توقعات انجام میدهند. برای حل این مشکل کافی است بهجای پافشاری بر پیروی کردن از استانداردها و توقعاتی که برای خود ایجاد کردهاید، از دیگران کمک بخواهید و اهداف قابلدستیابی تعیین کنید.
با رئیس یا همکاران خود گفتوگو کنید تا متوجه شوید که چه توقعاتی از شما دارند. این کار موفقیت شما را تضمین میکند.
اگر مدام از نتایج کارتان یا عملکرد همکاران خود ناراضی هستید، سعی کنید زاویهٔ نگاه خود را تغییر دهید و مسائل را از دریچهٔ جدیدی ببینید. مثلا اگر از نتیجهٔ پروژهای رضایت ندارید، از خودتان بپرسید: «آیا اگر شخص دیگری به این نتایج نگاه کند، او هم پروژه را شکستخورده خواهد دید؟» نگرش کمالگرایانه بسیار بسته است و تغییر زاویهٔ دید به کاهش برداشتهای منفی، خستگی و استرس شما کمک میکند.
پافشاری بر کمالگرایی، بهمرور خسارات بسیاری را به حرفهٔ شما وارد خواهد کرد؛ از طرفی تغییر افکار، رفتارها و دیدگاههایی که بر پایهٔ توقعات دستنیافتنی بنا شدهاند، کار آسانی نیست. بهجای این کار با اهداف امکانپذیر شروع کنید و مطمئن باشید که دستاوردهای بهظاهر کوچک شما به موفقیتهای بزرگی ختم خواهند شد. با بخشیدن خود و تعیین اهداف واقعگرایانه، اعتمادبهنفس و انعطافپذیری خود را تقویت کنید تا در حرفهٔ خود موفق شوید.
ما انسانها گاهیاوقات به دلایل مختلفی به کمک نیاز داریم. از این دلایل میتوان مثلا به توسعه کسب و کار اشاره کرد. معمولا این نوع پروژهها پیچیدگیهای مختلفی دارند و ممکن است با سفر یا مسئولیتهای جدیدی همراه باشند. هر وقت به کمک فرد دیگری نیاز میشود، بزرگترین مشکل معمولا هزینهٔ آن است. استخدام یک دستیار یا سپردن مسئولیتهای جدید به فردی که قبلا استخدام کردهاید، میتواند گران تمام شود. اما سؤالی که اینجا مطرح است و بیشتر مواقع کسی آن را از خود نمیپرسد، این است که «اگر دستیاری برای انجامدادن برخی از وظایفتان نداشته باشید، برایتان چقدر هزینه دارد؟» در این مقاله از «چطور» درباره نشانههایی صحبت میکنیم که میگویند شما به دستیار نیاز دارید. با ما همراه باشید.
نشانههایی که میگویند به دستیار نیاز دارید
اگر با هرکدام از این نشانههای زیر روبهرو شدید، مطمئن باشید که زمان استخدام دستیار رسیده است. در واقع، هر وقت در استخدام یک دستیار تردید داشتید، به این ۵ نشانۀ زیر توجه کنید:
وقتی در محل کار تعداد خطاها و اشتباههایتان زیاد میشود یا معمولا مهلتهای انجامدادن کارها را از دست میدهید، یعنی کنترل کارها از دستتان خارج شده است.
۲. نارضایتی تیم کاری، مشتری یا شریکان
افرادی که کنار شما کار میکنند میتوانند به شما نشان دهند که بدون تردید به دستیار نیاز دارید. آنها ممکن است از این شاکی باشند که برای دریافت پاسخ یا تأیید درباره چیزی باید خیلی صبر کنند.
دسکتاپ کامپیوترتان چگونه است؟ آیا انبوهی از فایلها و سندهای اداری بهطور نامنظم روی صفحه اصلی رایانه پراکنده شدهاند؟ صندوق پست الکترونیکیتان چطور؟ چه تعداد نامهٔ نخوانده یا پاسخدادهنشده در آن وجود دارد که منتظر جوابی از طرف شما هستند؟
تمام این موارد ثابت میکنند که به دستیار نیاز دارید.
حالا جامعتر نگاه کنید. ممکن است در مسیر ازدستدادن کسبوکار یا مشتریان قدیمیتان قرار گرفتهاید. اگر چنین است، باز هم باید گفت که مسلّما به یک دستیار نیاز دارید. با این روش میتوانید به کارهایتان سروسامان دهید تا اوضاع بیشتر به هم نریزد.
۵. اعتبار و محبوبیتتان
هر زمان که به کمک نیاز داشته باشید و دستیاری انتخاب نکنید، مسلّما اعتبار و وجهۀ خود را از دست میدهید. افرادی که با شما سروکار دارند، وقتی بیتوجهیتان به نیازهایشان را ببینند، دیگر به شما اعتماد نمیکنند یا شما را جدی نمیگیرند. بنابراین بهتر است همیشه به رفتار خود با اطرافیانتان و اعتباری که نزد آنها دارید، توجه کنید. شاید به کمک یک دستیار بتوانید وقتتان را آزادتر کنید و نسبت به اطرافیانتان توجه بیشتری نشان دهید. بهاین ترتیب اعتبار و محبوبیت خود را حفظ خواهید کرد.
اگر مدیریت یک گروه را به عهده دارید، مسلّما به استخدام فرد جدیدی نخواهید داشت؛ بهجای آن میتوانید گروه کاریتان را به همکاری بیشتر تشویق کنید. برای انجام این کار، روشهای مختلفی مانند برنامه ریزی جمعی، تقسیم مسئولیتها میان افراد و نمایندهکردن برخی از افراد برای انجام برخی از کارها وجود دارد.
کلام آخر
با توجه به نشانههای بالا و بهکارگیری دستیار مناسب، میتوانید در شغلتان مؤثر باشید و کسب و کار خود را به خطر نیندازید.
شاید جالب است بدانید که براساس تحقیقات، ۸۷ درصد کارگران هیچ اشتیاقی به شغلشان ندارند. اشتیاق افراد به شغل در میان افراد مختلف متفاوت است. شاید شغلی که در یک نفر اشتیاق ایجاد میکند، برای دیگری مانند سم باشد. بااینحال، اعتقاد به رسالت اصلی شرکتتان میتواند تأثیر عمدهای بر اشتیاقتان داشته باشد.
منبع: