اینفوگرافیک مبتنی بر عکاسی: دیدگاهها و تجارب موفق یک طراح مطرح اروپایی
پیتر اورنتافت (Peter Ørntoft) از طراحان مطرح اروپایی است که ۳۷ سال دارد و با همسر و دو فرزندش در شهر کپنهاگ دانمارک زندگی میکند. او یک طراح مستقل است که در زمینههای تخصصی طراحی برند، اینفوگرافیک و مدیریت هنری با شرکتها، سازمانهای غیردولتی و رسانههای چاپی و دیجیتالی از جمله برنامه پیشرفت و توسعه سازمان ملل متحد، سیبیاس (CBS NEWS، یکی از بزرگترین شبکههای رادیویی و تلویزیونی آمریکا)، شرکت مشهور آیکیا (IKEA) و شرکتهای کوچکتر محلی فعال در داخل و یا خارج از دانمارک همکاری میکند.
او برنده جایزه «اطلاعات زیبا است» در حوزه اینفوگرافیک در سال ۲۰۱۲ است. وی معتقد است که دادهها و اطلاعات بصریسازی شده خود یک رسانهاند و آشکار کردن قدرت نهفته در پس دادهها و اطلاعات از طریق ارتباطات، جذاب است.
اورنتافت از جمله طراحانی است که دارای تجربههای موفقی در قالب پروژههایی در حوزه اینفوگرافیک مبتنی بر عکاسی (عکس محور) است. او بر این باور است که اگر دادهها و اطلاعات آمیخته با احساسات است میتوان به سراغ گزینهای همچون اینفوگرافیک مبتنی بر عکاسی (عکس محور) رفت.
او بر این باور است که نقش و اهمیت و قدرت اینفوگرافیک و بصری سازی دادهها و اطلاعات در آینده بیشتر خواهد شد.
وی با درک تفاوتهای فرهنگی و تاریخی ایران و دانمارک، بسیار مشتاق است تا با طراحان اینفوگرافیک ایرانی آشنا شود.
در این گفت وگو، با نظرات اورنتافت در حوزه بصری سازی دادهها و اطلاعات و به ویژه در خصوص اینفوگرافیک مبتنی بر عکاسی آشنا میشوید.
آشکار کردن قدرت نهفته در پس دادهها و اطلاعات از طریق ارتباطات، جذاب است. چطور با حوزه اینفوگرافیک و بصریسازی داده ها و اطلاعات آشنا شدید و با این حوزه پیوند خوردید؟
من همواره علاقمند به مرتب کردن و الگوسازی و یافتن راهی برای انجام سیستماتیک این کار بودهام. بزرگترین و مهمترین بخش الگوسازی، انجام آن براساس یک سیستم مشخص است. به نظر من، در پس دادهها و اطلاعات، قدرتی نهفته وجود دارد و آشکار کردن آن از طریق ارتباطات، جذاب است. بنابراین میتوانم بگویم آنچه مرا به این عرصه کشاند، همین دو عامل بودند.
از دستاوردها و موفقیتهای خود در سالهای اخیر بگویید.
در بعد فردی و شخصی زندگی، میتوانم بگویم یافتن راهی برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی شخصی، بزرگترین موفقیت من به شمار میآید و ارزشمندترین دستاوردم تا کنون در بعد حرفهای را نیز برنده شدن جایزه «اطلاعات زیبا است» در سال ۲۰۱۲ میدانم. این اولین و تنها جایزه من بوده است و بیشتر از آن جهت برایم ارزشمند است که جایزهای مرتبط با حوزه اینفوگرافیک است.
یکی از جالبترین و جذابترین پروژههای شما، طراحی اینفوگرافیکهای مبتنی بر عکاسی (عکسمحور) مربوط به مجموعهای از علایق اجتماعی مردم دانمارک بوده است، لطفا کمی درباره این نوع پروژهها و تجربیات خود را در این زمینه بگویید.
من در زمینه بصریسازی اطلاعات، پروژهای تحقیقاتی انجام دادم که هدفم از آن، بررسی رسانه بود. البته اطلاعات مربوطه را از پیش در اختیار داشتم. منظورم از اطلاعات، فهرستی از علایق، منافع و مسائل اجتماعی و سیاسی شهروندان دانمارکی است. دادههای این پروژه حاصل یک افکارسنجی بود که توسط موسسه گالوپ در مورد انتخابات پارلمانی دانمارک انجام شد. براساس این افکارسنجی ۱۰ مسأله اول دانمارکیها عبارت بودند از: اقتصاد، بیکاری، اقلیم، پناهندگان و مهاجرت، نظام سلامت، خدمات عمومی، سیاست خارجی، نابرابری اجتماعی و آموزش.
آنچه مایل بودم بدانم این بود که بهترین راه برای به نمایش گذاردن آن چیست؟ تمام سعیام این بود که چگونه دادهها و اطلاعات نچسب و بیروح را برای مخاطبان جذاب کرده و درک آن را آسان سازم. سعی کردم در این مسیر رویکردی کاوشگرانه در بصریسازی دادهها و اطلاعات داشته باشم.
در این زمینه، از اطلاعاتی که از یک طراح تجربی به نام «ناتان شدروف» (Nathan Shedroff) دریافت کردم، الهام گرفتم. با مرور اطلاعات او، با الگوی DIKW که سرنامی از واژه های Data (داده)، Information (اطلاعات)، knowledge (دانش) و Wisdom (خرد/حکمت) است، آشنا شدم . ایده من از اینجا شکل گرفت. پس از آن بود که موفق شدم تا به روش ترجیحی و مدلی خاص خود برسم.
در این مسیر سعی کردم با در نظر گرفتن زمینه و فحوای دادهها که برای طراحی یک نمودار منظور شده بود، لایههای بیشتری از اطلاعات را انتقال دهم.
در نمونههایی که در آنها دیدگاه مردم دانمارک در مورد نمادهای مذهبی در مشاغل عمومی نشان داده شد، از حجاب اسلامی و تسبیح مسیحی و… برای طراحی اینفوگرافیک استفاده شد.
قواعد، قوانین، اصول، و دستورالعملهای حاکم در این عرصه چه هستند؟
با آنکه تاریخ بصریسازی دادهها و اطلاعات دست کم به قرن هفدهم باز میگردد، اما در یک دهه گذشته، رشد بسیار قابل توجهی را در این عرصه شاهد بودهایم؛ به گونهای که اکنون میتوانیم بگوییم دادهها و اطلاعات بصریسازی شده، خود یک رسانهاند. امروز، علاوه بر آنکه بصریسازی دادهها در دورهها و مقاطع مختلف و حتی به صورت یک رشته تحصیلی مستقل، در دانشگاهها تدریس میشود، این امکان فراهم آمده است که در یکی از زیرشاخههای متنوع بصریسازی دادهها برنده جوایزی شوید.
طراحان، رسانهها، و به ویژه شرکتها و سازمانها، به نقش و اهمیتِ ارائه اطلاعات به روشی که با هدف اطلاعرسانی به گروههای هدف خاص، طراحی شده باشند، پیبردهاند و یکی از دلایل اصلی رشد بینظیر بصریسازی اطلاعات در سالهای اخیر نیز دقیقاً همین بوده است. صد البته که مجذوب خلاقیت مشهود در بصریسازی دادهها و اطلاعات هستم اما آنچه به راستی مرا به هیجان میآورد، قدرتی است که تصویر و اطلاعات ارائهشده در قالب آن دارند.
در بسیاری از موارد، قدرت اطلاعات از قدرت تصویر بیشتر است. در این باره باید بسیار هوشیار بود زیرا اگر چنین شود، بدین معنا است بصریسازی اطلاعات، به درستی انجام نشده و نتیجه دلخواه را نخواهید گرفت. درست است که توانمندی و مهارت بالا در طراحی دادهها یک ویژگی مهم برای طراحان است اما موضوع مهمتر این است که بتوانند در این باره که آیا اصلاً دادههای مورد نظر نیاز به طراحی دارند و اگر دارند، میزان و شیوه طراحی آنها چگونه باید باشد، درست تصمیم بگیرند.
توصیه یا پیشنهاد شما در مورد اینفوگرافیک مبتنی بر عکاسی (عکس محور)، به آن گروه از طراحان ایرانی که ممکن است علاقمند به انجام این کار باشند، چیست؟
آنچه به نظرم اهمیت زیادی دارد این است که نگاهتان به کانتکست (context) یا به عبارتی زمینه یا فحوای دادهها و اطلاعات باشد نه خود دادهها و اطلاعات. ابتدا باید تشخیص دهید که موضوع اصلی چیست؟ سپس، زوایای پنهان و جالب موضوع را کشف و استخراج کنید. از انتخاب گزینههای آسان و بدیهی اجتناب کنید. هنگامی که به لایههای عمیقتری از موضوع برسید، راهحلِ هوشمندانهی نحوه طراحی و ارائه اینفوگرافیک، خود به خود به ذهنتان خطور خواهد کرد.
لطفاً برخی از بزرگترین طراحان اینفوگرافیک مبتنی بر عکاسی را که در کشور خودتان و سایر کشورهای اروپایی فعال هستند، معرفی بفرمایید.
من همیشه یکی از طرفداران جدی کارل کلاینر (Carl Kleiners)، عکاسی که با شرکت آیکیا (IKEA) همکاری دارد، و همچنین سارا ایلنبرگر (Sarah Illenberger) هستم. شاید همه آثار آنها اینفوگرافیک محسوب نشود اما بیتردید، موضوع محورند و روایتهای جذابی دارند.
سی بی اس در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا از من خواست تا در قالب پروژهای، شکلی نوین و بدیع از نمایش اخبار و اطلاعات را متفاوت از روشهای معمول مورد بهره در شبکههای رادیویی و تلویزیونی ارائه کنم. (تصویر شماره ۵) من در این مسیر کوشیدم تا با توجه به تجربه پستی انتخابات، به تمبر و قابلیتهای آن فکر کنم و مجموعه تمبرهای خبری و اطلاعرسان را شکل دهم تا این آثار بتوانند در تویئتر، فیس بوک و پروفایلهای اینستاگرامی بازتاب داشته باشند. این پروژه را با واکاوی فضای فرهنگی روانی موضوع انجام دادم و در این پروژه تلاش کردم تا بتوانم از عناصر تصویر قدرتمندی در این مسیر برای انتقال اطلاعات و اخبار بهره بگیرم.
به ایده تمبر در دو سه هفته (مهلت اندک موجود) دست یافتم و بزرگترین چالشم نیز مقیاس کوچک آثار تولیدی بود که پس از چند بار چاپ آزمایشی بر این محدودیت توانستم فائق آیم. از جمله ویژگیهای مورد تأکیدم برای خلق این تمبرها، تلاشم برای حفظ سادگی اثر، در عین بصریسازی اطلاعات و استفاده محدود از متن، توجه به جزئیات و از سویی رعایت دقیق و درست اصول طراحی تمبر به لحاظ زیبایی شناختی و… بود. توجه به جزئیات در این تمبرها در حدی بود که فیبرهای کاغذ نیز در این ابعاد لحاظ شد. در مسیر طراحی این آثار از یک طراح لهستانی تمبر به نام استانیا الهام گرفتم و همچنین برای پی بردن به اهمیت تمبر، با یک مجموعه دار قدیمی تمبر به گفت وگو پرداختم. اینگونه تمبرها در کنار اینکه زیرساخت ارتباطی را تشکیل میدهند تاریخ را نیز بازتاب میدهند.
منبع: