رضا عطاران در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷ در یكی از محلههای مشهد بنام خیابان ضد به دنیا آمد. اصالت عطاران به شهر كاخک گناباد خراسان رضوی برمیگردد. او دو خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر داشته و فرزند سوم خانواده است.
رضا عطاران از جمله بازیگران خوش ذوق و بااستعداد کشورمان است که تجربه کارگردانی موفق هم داشته است. او دیپلم خود را در رشته اقتصاد در مشهد گرفت و برای ادامه تحصیل در رشته طراحی صنعتی در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تهران رفت و تا مقطع کارشناسی در این رشته، تحصیل کرد. با وجود علاقه به رشته تحصیلیاش، به بازیگری، فیلمنامهنویسی و كارگردانی روی آورد.
عطاران مادرش را در کودکی در زلزله کاخک از دست داده است. وی دو خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر از خودش دارد. عطاران از ۱۶ سالگی به تئاتر روی آورد. او علاوه بر بازیگری، به موسيقي و خوانندگی هم علاقه زیادی دارد. همچنین گاهی مجسمه سازی میكند، نقاشی می کشد و در خطاطی هم مهارت زیادی دارد.
عطاران در سال ۱۳۷۳ و در ۲۶ سالگی ازدواج کرد. فریده فرامرزی همسر اوست که ابتدا کار تئاتر انجام می داد. رضا عطاران و فريده فرامرزی زوج خوشبخت و البته هنرمندی هستند كه از سال ۷۳ تصميم گرفتند زير يك سقف با هم به زندگی ادامه دهند. فریده فرامرزی برای بازی در فیلم «صندلی خالی» سامان استركی نامزد دریافت سیمرغ بلورین نقش مكمل زن جشنواره فجر شده است.
فریده فرامرزی درباره او میگوید:”گاهی اوقات مجسمهسازی میکند و نقاشی و خطاطی ماهرانهای دارد. علاقه عجیبی به فوتبال دارد و تیم فوتبال هنرمندان را پایه گذاری کرد. غرور در زندگیاش جایی ندارد و بسیار شوخ، با شخصیتی جالب است.”
«من بچه خیلی دوست دارم و وقتی بچه های مردم را میبینم حسودیام میشود که اینقدر دوست داشتنی، باحال و زیباترین موجودات روی زمین هستند اما اگر قرار را بر بودن یا نبودن [بچه] بگذارید، به نظرم نبودن بهتر است. از ابتدا هم با همسرم هم عقیده بودیم و پیش از ازدواج هم به صورت جدی بر فرزنددار نشدن توافق کردیم.»
عطاران علاقه خاصی به زندگیاش دارد و در مورد خوشبختی میگوید: “هرچه قدر که در زندگی پیش میروم احساس میکنم هر اندازه ازخودگذشتگی بیشتر باشد، تا بتوانی مسایلی را که به نظرت چیزهای خوبی نیست، تحمل کنی، هم خودت از زندگی بیشتر لذت میبری و هم اطرافیان و خانوادهات از زندگی در کنار تو خوشحال و راضیاند. پول چیز خوبی است اما به خوشبختی ربطی ندارد و به تنهایی نمیتواند ضامن خوشبختی خانواده باشد.”
عطاران در فعالیتهای خیریه نیز شرکت میکند و به بازدید از مؤسسههای خیریه میپردازد. او همچنین دارای یک آتلیه عکاسی در خیابانی در شمال تهران است.
پدر او ذبیحالله عطاران دربارهٔ شوق و علاقه او نسبت به بازیگری گفته است: «چرا دروغ بگویم اولش بله! مخالف بودم، هم درکی از این رشته نداشتم و با خودم میگفتم که کار خوبی نیست، هم عقلم کم بود، اما وقتی شوق رضا را نسبت به هنر و بازیگری دیدم، گفتم: خیلی خوب بابا جان، به کارت برس»
رضا عطاران برای اولین بار در تلویزیون و در مجموعه “بیداران” در سال ۱۳۶۹ به کارگردانی اصغر عبداللهی، کار کرد اما پیشرفت بازیگری او مربوط به همکاری با مهران مدیری در دو مجموعه “پرواز ۵۷” و “ساعت خوش” میشود. اما عطاران به بازیگری بسنده نکرد و اولین برنامه تلویزیونی خود را با عنوان “سیب خنده” کارگردانی کرد. اگرچه مخاطبین این برنامه کودکان و نوجوانان بودند، اما به سرعت در بین بزرگسالان هم محبوب واقع شد.
اولین حضور عطاران در سینما به سال ۱۳۷۶ و فیلم “کلید ازدواج” برمی گردد. او چند سال بعد در “کلاه قرمزی” و “سروناز” نیز حضور پیدا کرد و در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ در دو سریال “خانه به دوش” و “متهم گریخت” کارگردانی و بازیگری را در کنار هم، تجربه کرد. در سال ۱۳۸۶ با بازی در فیلم “خروس جنگی” مورد توجه قرار گرفت. سپس در سال ۱۳۸۸ در فیلم “نیش زنبور” بازی کرد. او در سال ۱۳۸۹ در “ورود آقایان ممنوع” و “اسب حیوان نجیبی است” به ایفای نقش پرداخت و به واسطه بازی در این دو فیلم؛ تندیس لبخند زرین و دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد مراسم اختتامیهٔ دومین جشن لبخند آفتاب را به دست آورد.
کارگردانی و بازیگری عطاران در فیلم “خوابم میآد” در سال ۱۳۹۰ موجب شد او برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین کارگردان شود. در همان سال او در “بی خود و بی جهت” نیز بازی کرده و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از انجمن منتقدان سینما، دریافت نمود. او همچنین در فیلم “دهلیز” نیز به ایفای نقش پرداخت و نامزد جایزهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
عطاران سال ۱۳۹۲ در فیلم “طبقهٔ هساث” بازیگری کرد. او برای این بازی برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در سی و دومین جشنواره فیلم فجر شد. وی به دلیل موفقیتهای هنری که با بازی در فیلمهای “طبقهٔ هساث”، “رد کارپت” و “کلاشینکف” کسب کرد، با سودآوری ۱٬۶ میلیارد تومان، سودآورترین بازیگر سینمای ایران در سال ۱۳۹۳ لقب گرفت.
وی در سال ۱۳۹۳ در فیلم “نهنگ عنبر” به کارگردانی سامان مقدم به ایفای نقش پرداخت. او سال ۱۳۹۵ در دنبالهٔ فیلم نهنگ عنبر در “نهنگ عنبر ۲” بازی کرد. این فیلم اردیبهشت ۱۳۹۶ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و در مجموع بیش از ۲۰ میلیارد تومان فروش داشت. او در سال ۱۳۹۶ در فیلم “هزارپا” بازی کرد. این فیلم با فروش بیش از ۳۸ میلیارد تومان در گیشه، دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران است.
عطاران در سال ۱۳۹۹ برای ایفای نقش در “روشن” برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم فجر شد. عطاران در بین بازیگران ایرانی از بازيگرانی چون شريفینيا، پرويز پرستويی، رضا كيانيان، خسرو شكيبايی و گوهر خيرانديش خوشش میآيد.
فیلمهای تلویزیونی:
رضا عطاران را شاید بتوان پرپیشنهادترین بازیگر سینمای ایران در این روزها دانست، بازیگری که قریب به اتفاق فیلمهایش با استقبال مخاطبان همراه میباشد. او همچنین کارگردانی است که آثار تلویزیونیاش با گذشت سالها از ساخت آنها، همچنان در حال بازپخش است و مخاطبان زیادی دارد.
جشنوارهٔ فیلم فجر:
مصاحبهای کوتاه با رضا عطاران
بخش زیادی از دوران کودکیام را در «خوابم میآد» به تصویر کشیدهام؛ مثل همان صحنهای که سرهنگی در کوچهمان زندگی میکند و چون از نظر مالی وضعیت خوبی دارد، توانسته در آن زمان تلویزیون بخرد و هفتهای یک بار که کارتون یا برنامههای جالب از تلویزیون پخش میشود، اجازه میدهد اهل محل به خانهاش بیایند و تلویزیون ببینند.
البته خاطراتی از این دست خیلی زیاد دارم اما باید از آنهایی استفاده میکردم که به ماجرای داستانمان میخورد و قصه را پیش میبرد. چون داستان ما، درباره ترس رضا (کاراکتر اصلی فیلم)، به خاطر دزدیای که باید انجام بدهد و این مسائل بود بنابراین باید توسط عناصری که در کار وجود داشت داستان را پیش میبردیم، به همین دلیل نمیتوانستم بسیاری از خاطرات دوران کودکیام را در این فیلم به کار ببرم. بیشتر سعی کردم آن بخشهایی که به داستانمان نزدیک است را به کار ببرم.
بیشترین خصوصیات مشترک بین من و کاراکترهایی که تا امروز بازی کردهام، به کاراکترم در فیلم «هوو» مربوط میشود که احساس میکردم بیشترین درصد نزدیکی با روحیات و شخصیت واقعی خودم را دارد.
البته منظورم این نیست که کارهایی که آن کاراکتر میکرد را من هم انجام میدهم! بلکه حال و هوایی که آن آدم داشت مثل راحت بودن، مهم نبودن مال و منال دنیا آنقدر که دوست ندارد هیچ چیز در میان باشد و حتی از اینکه پول به دستش بخورد بدش میآید، اینکه دوست دارد در حال زندگی کند و از هر اتفاقی که میافتد حتی اگر بدترین هم باشد، لذت ببرد و… همیشه یک مثال دارم که با تکرارش در ذهنم، سعی میکنم خودم را از شرایط موجود راضی نگه دارم.
چرا باید دروغ بگویم؟ واقعا آن زمانی که اکبر عبدی در فیلمهایی مانند «ای ایران»، «آدم برفی»، «دزد عروسکها»، «دلشدگان»، «هنرپیشه»، «مادر» و… بازی میکرد، هرگز تصور نمیکردم روزی قرار است در فیلمی بازی کند که خودم کارگردانش هستم! واقعا خوش به حال اکبر عبدی که در بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، آن هم در کنار بزرگترین کارگردانان بازی کرده است.
آدمی نیستم که بخواهم برای زندگیام برنامه ریزی کنم چون زندگی کردن و خوش گذراندن در حال را به هر چیزی ترجیح میدهم، برای همین خودم هم نمیتوانم حدس بزنم در کاری مثل «توفیق اجباری» بازی خواهم کرد یا قرار است فیلمی بسازم که به واسطهاش ۲ ماه با عواملمان فقط خوش بگذرانیم! با همه این تفاسیر، این در ذهنم هست که روند خوب امروزم را برای سال بعد هم نگه دارم تا اتفاقاهای بهتری برایم بیفتد.
بله، سیمرغ یا جوایزی از این دست باعث دردسر خیلی از بازیگرها شده، نمیتوانم نام کسی را ببرم چون شاید باعث دلخوری این بازیگر شود اما طیف بسیار زیادی از بازیگرانمان بودهاند که بعد از دریافت سیمرغ و وسواسهای بیش از حدی که در انتخاب کارها برای خودشان اعمال کردهاند، خیلی وقت از خاطر همه فراموش شدهاند! بسیاری از این آدمها چون ابتدای راهشان بوده و با کار خوب شروع کردهاند و خواستهاند با واسواس خاصی جلو بروند، ترمزشان کشیده شده و برای همیشه از دور خارج شدهاند!
الان که نگاه میکنم، به نظرم وقتی جوانتر بودم، مثلا در دوران دانشجویی، خیلی انسان بهتری بودم! حتی «خوابم میاد» هم فیلمی بود در ستایش درستکاری که شخصیتی به نام رضا تا به حال در زندگیاش خلاف نکرده و چون درستکار است، باید آخر فیلم بمیرد! بعید است در یک فیلم کمدی ببینیم شخصیت اصلیاش بمیرد! این نفکرات، نتیجه اتفاقها و شرایطی است که در زندگیام با آن روبه رو شدهام.
خودم هم میدانم آن رضای قدیم نیستم! معلوم است که دوست داشتم همان شکلی بودم. اصلا انگار انسان از وقتی متولد میشود، هر چه جلوتر میرود خصوصیات خویش از او کم میشوند! زندگی مانند جادهای میماند که ابتدایش انسان بار خوب و ارزشمندی با خود به همراه دارد اما طی مسیر مجبور میشود بارش را مدام این ور و آنور جاده خرج کند و زمین بگذارد. راستگویی، درستکاری، سالم بودن، اخلاقیات و… از آن خصوصیتا مهمی هستند که حین راه از انسان کم میشوند.
منبع :